نسخه وزیر پیشین برای کمآبی ایران
محمدرضا نعمتزاده: سواحل ما قابلیت استقرار صدها آبشیرینکن، نیروگاه بادی و خورشیدی را دارد. چرا سواحل ما این همه سال، بلااستفاده مانده است؟
در بسیاری از کشورهای جهان، کارشناسان صنعت آب با توسل به روشهای گوناگون، آب را برای مردم قابلاستفاده کردهاند. شیرینسازی آب برای قابل شرب کردن و انتقال آن به مناطق بدون آب یا کمآب، خود تخصص ویژهای میطلبد. فلات ایران در منطقهای کمآب قرار دارد و قاعدتاً کشور ما هم بهواسطه قرار گرفتن در این منطقه، با بحران کمآبی روبهرو است. استفاده بهینه از آبهای سرزمینی همیشه در دستور کار دولتهای مختلف قرار گرفته است. در همین راستا با مهندس محمدرضا نعمتزاده به گفتوگو نشستیم.
در چه بازه زمانی با پروژه انتقال آب خلیجفارس همکاری داشتید؟ این همکاری به چه صورت بوده و مشخصاً در این زمینه، چه فعالیتهایی داشتهاید؟
میخواهم حرفهایم را با ذکر خاطرهای آغاز کنم. زمانی که در دوران سازندگی، وزیر صنعت بودم اسم این وزارتخانه، «وزارت صنایع» بود. هنوز ادغامی انجام نشده بود. در این هنگام سفری به جزیره کیش داشتم. در هتل محل سکونتم، آب از سقف، چکه میکرد و لولهها، پوسیده بود. دلیل را که پرسیدم گفتند قبل از انقلاب، چند آبشیرینکن از رژیم صهیونیستی آورده بودند اما دستگاهها، حالا خراب شده و کسی هم بلد نیست تعمیرشان کند. گفتند آب شور دریا را به آب منطقه وصل کردیم ولی شوری آب ، باعث پوسیدگی لولهها شده است. بنده در دوران جنگ تحمیلی هم در توانیر بودم. مسائل مربوط به آب و برق هم به عهده ما بود. یکی از همکاران که در نیروگاه بندرعباس، روی آبشیرینکنها کار کرده بود و به این حوزه علاقهمند بود دعوت شد و آمدند. پیشنهاد دادم که ایشان به عنوان مدیرعامل آب کیش منصوب شود که هم آبشیرینکنها را تعمیر کند و هم بحث آبرسانی به قشم را پیگیری کنند.
بنده در سال ۱۳۸۸ بازنشسته شدم. روزی مهندس ترکان زنگ زد و من را به جلسهای دعوت کرد. موضوع جلسه، شیرینسازی آب خلیجفارس و انتقال آن به گلگهر ، چادرملو و مس سرچشمه بود. دلیل دعوت آن بود که میدانستند نخستین آبشیرینکن داخلی را بنده ساختم و در زمینه پتروشیمی، تجربه دارم. در این جلسه، مدیریت پروژه را به من پیشنهاد کردند اما بنده رد کردم چون فکر میکردم افراد جوانتر باید این مسئولیت را به عهده بگیرند. نخستین خاطره من درباره پروژه انتقال آب خلیجفارس همین است.
فکر میکردم افراد دیگری هستند که میتوانند کار را انجام دهند. تصورم این بود که نیاز کشور در بخش صنعت ، فولاد و پتروشیمی بسیار زیاد است و بهتر است که در همین زمینهها به کشور کمک کنم. وقتی هم که در پالایش پخش بودم ۶ پالایشگاه جدید تعریف کردم. یکی از آنها پالایشگاه ستاره خلیج بود که مایه مباهات و افتخار برای کشور است.
بعد از مدتی گفتند که پروژه انتقال آب خلیجفارس، طراحی شده و با بنده مشورت کردند.
من هم با توجه به تجاربی که ماحصل کار با تولیدکننده داخلی بود پیشنهاد کار با سازنده داخلی را دادم. روزی برای بنده خبر آوردند؛ مواد پلیمری مورداستفاده برای ضدزنگ کردن لولهها، با نظر مشاور از خارج، وارد خواهد شد. در جلسات مختلف، آنها را راضی کردم که با مسئولیت اینجانب از تولیدات داخلی استفاده شود.
بعد از مدتی دوباره خبر رسید که میخواهند شیرآلات خط لوله را از خارج وارد کنند. دوباره در جلسات مختلف، آنها را قانع کردم که شیرآلات کل خط از تولیدات داخلی تامین شود. در جلسات مربوط به پروژههای معدنی و فولادی، آنها را تشویق کردیم که حمایت مالی کنند تا این پروژه به اجرا درآید. البته نتیجه کار هم کاملاً رضایتبخش بوده و کیفیت مواد استفادهشده در پروژه خلیجفارس بسیار بالاست.
بازدید هم کردید؟
بازدید رسمی نداشتیم اما هنگام رفتن به منطقه، سرکشی میکردیم. زوایای طرح برای بنده روشن بود.
میتوان گفت که همه مواد استفادهشده، تولید داخل است؟
خوشبختانه مواد اولیه و مواد استفادهشده، داخلی است. این به نوبه خود افتخاری بزرگ برای صنعت کشور است. علاوه بر این طراحی و اجرا پروژه کلاً توسط شرکتهای مهندسی و پیمانکاری داخلی انجام شده است.
فکر میکنید ایده شما چه مقدار صرفهجویی به دنبال داشت؟
پاسخ دادن به این سوال، مستلزم محاسبه است. حتی اگر به قیمت نمونه خارجی هم تمام شده باشد؛ هزاران نفر در بخشهای مختلف پروژه کار کردهاند. این دستاوردی بزرگ و ماندگار برای جوانان کشور است. نکتهای که من نعمتزاده میتوانم بگویم اعتماد به توانمندی داخلی، استفاده از ظرفیتهای داخل کشور و پذیرفتن مسئولیت برای انجام کار است. میخواهم عرض کنم که در طراحی و اجرای این نوع پروژههای ملی و بزرگ به این واقعیت توجه داشته باشیم که نیروی داخلی از عهده کار برخواهد آمد. مدیران و تولیدکنندگان برای نخستین بار، جسارت کردن و مسئولیتپذیری را یاد گرفتند.
کشور ما دچار کمبود آب است. با نرخ رشد جمعیت کنونی اگر به موقع، پروژههای ملی اینچنینی را کلید نزنیم ضرر میکنیم. جبران این ضرر دشوار است. به دبیرخانه عمران سواحل مکران، قول همکاری دادهایم. به همین دلیل کل خط ساحلی را با اتومبیل طی کردم تا پیشبینی کنم، چه کارهایی را میتوان انجام داد. سواحل ما قابلیت استقرار صدها آبشیرینکن، نیروگاهها بادی و خورشیدی را دارند. چرا سواحل ما این همه سال بلااستفاده مانده است؟ در بهترین حالت، صرفاً یک اسکله کوچک درست کردهایم که معیشت مردم را کمی بهبود بخشیم اما این اصلاً کافی نیست. این پروژه به توسعه صنایع معدنی ، ایجاد رونق و اشتغال کمک میکند. علاوه بر این کمک خواهد کرد تا آب شرب منطقه هم تامین شود و من از همه دستاندرکاران قدردانی و سپاسگزاری میکنم.