تعامل سرلوحه سیاست خارجی کشور شود
دولت سیزدهم خیلی زود کار خود را آغاز کرد. حالا وزرا در مجلس بررسی شدهاند و تا چندی دیگر به وزارتخانههای مربوط رفته و مشغول به کار شوند.
دولت رئیسی با ارائه برنامههای کلان، اجرای کارهای بزرگ و انتقاداتی تند به دولت گذشته روی کار آمده است. برنامههای ارائهشده در چند نکته مشترک هستند؛ یکی اینکه سیاستهای تعدیل ساختاری و خصوصیسازی با شدت ادامه خواهد یافت. به علاوه اینکه دولتمردان با تصور تداوم تحریمها کار خود را آغاز میکنند.
علی قنبری، عضو هیاتعلمی دانشگاه تربیت مدرس و از مدیران پیشین دولتی ایران در گفتوگو با صمت گفت: مشکل این است که برخی وزرا و مدیران پیشنهادی برای دولت آینده صرفا شعار میدهند و شعارهای آنها با توجه به وضعیت کشور و جهان، امکان عملی شدن ندارند. این کارشناس اقتصاد بر این نکته نیز تاکید کرد که اگر بخواهیم با سرعت اقتصادی پیشرفته داشته باشیم، چارهای نخواهیم داشت جز اینکه تعامل به سرلوحه سیاست خارجی کشور تبدیل شود. با تعامل با جهان است که میتوانیم بازارهای بکر و جدید را پیدا کنیم.
در صورت پیدا کردن بازارهای جدید میتوانیم برای تولیدات خود تقاضای جدید و بیشتر پیدا کنیم. به این ترتیب، تولید در کشور ما توجیه بیشتری مییابد و اقتصاد ایران فرصت خواهد داشت تا نفسی تازه کند.
مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
بهتدریج کابینه دولت برنامههای خود را در مجلس ارائه میدهد و دولت سیزدهم در عمل در حال شکل گرفتن است. شما بهعنوان کارشناس اقتصاد که تجربه مدیریت و کار اجرایی در دولت را نیز دارید، برنامههای این دولت و آینده آن را چگونه ارزیابی میکنید؟
واقعیت این است که من در روزهای گذشته کم و بیش بحثهایی که مدیران و وزرای پیشنهادی مطرح کردند را دنبال کردم اما با کمال تاسف باید بگویم کمتر حرف اصولی و مبتنیبر اقتصاد از برخی مدیران و مسئولان پیشنهادی برای کابینه آینده شنیدم.
سرآمد این رویکرد در دولت سیزدهم هم آقای مخبر، معاون اول رئیسجمهوری است. ایشان بدون توجه به اصول اصلی اقتصاد از برنامههایی سخن گفته که به باور برخی کارشناسان غیر قابل اجراست.
جنس وعدههایی که او در مقام معاون اولی رئیس دستگاه اجرا میدهد از جنس همان وعدههایی است که در زمان ریاست بر بنگاه برکت میداد؛ وعدههایی که البته آرزوی هر انسان شریفی است که محقق شود اما آرزوها زمانی در عمل تحقق مییابند که برای دستیابی به آنها برنامه و شناخت درست وجود داشته باشد. به علاوه اینکه بسترها نیز برای تحقق فراهم باشد.
در روزهای گذشته وزیر اقتصاد جزو مهمترین وزرایی بود که در مجلس حاضر شد. ایشان بدون اینکه مستقیم اشاره کند به نظر میرسد قصد دارد اقتصاد را همچنان برای روزهایی که تحریمها ادامه دارند، آماده کند. واقعا میتوان بدون تعامل با جهان به توسعه رسید؟
وقتی میگویم برخی از دوستانی که روی کار آمدهاند صرفا شعار میدهند، به همین نکات اشاره دارم. براساس کدام دانش و فهمی ادعا میشود که میتوانیم بدون توجه به جهان و شیوهای که کشورهای دیگر حرکت میکنند، حرکت کنیم و به نتیجه هم برسیم. البته که نباید برای پیشرفت تنها متکی به خارج بود و توسعه و خودکفایی را میتوان با اتکا به توان داخل را به نتیجه رساند.
گاهی برخی از برنامهها بیشتر شبیه آرزوی ناپخته و ناممکن است. برخی از این شعارها هیچگاه محقق نخواهد شد اما با این حال، نمیتوان کسی را از داشتن آرزو محروم کرد. داشتن آرزو حق هر انسانی است به شرط اینکه آرزوهای یک فرد، گروه یا جناح منجر به تضعیف و زیان دیگران نشود.
با این حال، به این فکر کنیم که یک وزیر پیشنهادی تصور میکند میتوان کشور را با وجود تحریم و تنشهای فزاینده به جلو حرکت داد. واقعا میتوان تصور کرد در میانه یک جنگ عالمگیر و بزرگ، یکی از طرفین جنگ به توسعه دست یابد؟
مگر نه اینکه خود مسئولان کشور تحریمها را جنگ اقتصادی میدانند؟ در شرایط جنگی حرکت به سمت تقویت پول ملی یا کنترل نقدینگی صرفا خواستن چیزهای خوب است اما اینکه تا چه اندازه میتوان در عمل به آن پایبند بود، مهم است.
امروز یک نگاه از فرط تکرار به کلیشه تبدیل شده است. در هر گفتوگویی اغلب کارشناسان اقتصاد تاکید میکنند در یک فضای تنشآلود و در فشار دائمی تحریمها که به واقع مانعی بزرگ مقابل اقتصاد کشور محسوب میشود، نمیتوان به جلو رفت.
درست است که حتی در این شرایط هم رشد اقتصادی برای مقطعی ممکن خواهد بود اما هیچگاه کشوری که زیر سختترین فشارهای تحریمی قرار دارد و امکان صادرات کالا و خدمات خود به دیگر کشورها را ندارد، نمیتواند به کشوری صنعتی و صادرکننده ماشینآلات و دیگر کالاهای با ارزش افزوده بالا تبدیل شود.
برای رفع این بحران با برونرفت از این شرایط چه باید کرد؟
اهمیت مسئله دیپلماسی برای اقتصاد همین است. اگر بخواهیم با سرعت، اقتصادی پیشرفته داشته باشیم، چارهای نخواهیم داشت جز اینکه تعامل به سرلوحه سیاست خارجی کشور تبدیل شود.
ما با تعامل با جهان است که میتوانیم بازارهای بکر و جدید را بیابیم. در صورت پیدا کردن بازارهای جدید میتوانیم برای تولیدات خود تقاضای جدید و بیشتر پیدا کنیم. به این ترتیب تولید در کشور ما توجیه بیشتری مییابد و اقتصاد ایران فرصت خواهد داشت تا نفسی تازه کند.
هرچند موضوع صرفا استفاده از بازارهای دیگر هم نیست. این نگاه هم سطحی و غیرواقعی است.
مسئله این است که ما بتوانیم از مزایای سرزمینی خود و مزایای بازارهای دیگر استفاده کنیم و در یک بازی به اصطلاح برد-برد طرفین از آن بهرهمند شوند. در این شرایط بهرهای که هر طرف از این بازی میبرد، رشد شاخصهای اقتصادی آن است.
تنها در شرایطی که میان طرفین تنش نباشد، میتوان چنین رویکردی را در پیش گرفت وگرنه در شرایط تنشزده چون امروز مسئله اصلی دیگر نه کمک به اقتصاد یکدیگر، بلکه به مانعزدایی علیه هم ختم میشود.
رشد اقتصادی و تنش کم چه در درون جامعه و چه در منطقه و جهان شرط لازم دستیابی به هر رشد اقتصادی پایداری خواهد بود. به همین دلیل جنگ از عوامل اصلی تخریب زیرساختهاست و همکاری جهانی را بسیاری از کارشناسان به جای رقابت توصیه میکنند.
با رویهای که فعلا در پیش گرفته شده، درباره آینده کشور چه تصوری دارید؟
واقعیت این است که نیاز اقتصاد و جامعه ایران قبل از هر چیز ایجاد ثبات است. تنشهای پیدرپی جامعه ما را دچار مشکل کرده و مردم زیر بمباران روزمره خبرهای بد و وقایع تلخ قرار دارند.
من امیدوارم دولت آقای رئیسی با وجود روحیه فعلی خود بتواند ثبات را به اقتصاد و مردم کشور بازگرداند چراکه با این اقدام میتوانیم شرایط را برای بهبود وضعیت آماده کنیم.
با این حال، جدا از اینکه من چه فکر میکنم یا چه چیزی را مناسب میدانم، جهتگیریهای کلی دولت بعد مشخص شده است. با وجود ابراز امیدواری که میکنم اما حرفهای برخی از مدیران و وزرای پیشنهادی بهشدت نگرانکننده است.
برخی نگرانند تیم فعلی اقتصادی دولت بدون داشتن تجربه کافی عملی در امور اجرایی، بدون تحصیلات مشخص و کافی در اقتصاد، بدون توجه و شناخت درست از وضعیت کشور و جهان، مسیر دشواری در پیش خواهد داشت.
دستکم من نمیتوانم نسبت به دولتی که وزیر اقتصاد پیشنهادی آن تحریمها را ثابت فرض میکند، امیدوار باشم و انتظار جهش و بهبود از آن داشته باشم.
واقعیت این است که حرکت طبیعی اقتصاد هم نشان میدهد جایگاه واقعی ایران، جایگاه فعلی آن نیست. شرایط رفاهی و معیشتی مردم ایران به هیچ وجه شایسته نیست و حتی گاهی تاسفآور است.
در این شرایط مدیرانی نوپا به میدان آمدهاند که فکر میکنند مدیران پیشین دلداده غرب بودند یا جهادی نیستند. این مدیریتی نخواهد بود که حداقل از نظر من امیدی به بهبود از آن به نظر برسد.
رئیس دولت سیزدهم در صحبتهای خود تاکید داشته که از نظرات همه کارشناسان، جدا از گرایش آنها گوش خواهد داد. اگر بنا بر توصیه باشد، بهعنوان یک مدیر با سابقه و مدرس اقتصاد، چه پیشنهادی به او میکنید؟
من پیش از هر چیز توصیه میکنم که کشور به سمت یک مسیر آرام، سالم و اعتماد بخش از جانب مردم حرکت کند چراکه این تنها راه ممکن است.
بپذیریم یا نپذیریم مشکلات کشور ما بسیار زیاد هستند و تا ابد هیچ جناحی نمیتواند از مردم فرصت بگیرد زیرا بالاخره یک روز مردم هم خسته میشوند.
پس باید کارهایی در دستور قرار گیرد که اعتماد بیشتری را جلب کند و سرمایه اجتماعی دولت را افزایش دهد.
رسیدن به این موارد ممکن خواهد بود به شرطی که دوستان فکر نکنند دائم باید به اصطلاح «فیل هوا کنند». دامن زدن به فضای احساسی در مقابل شکل گرفتن یک فضای منطقی و علمی است و به همین دلیل من فکر میکنم هرچه بیشتر از این فضا دوری شود، به سود همه خواهد بود.
باید از این سطح از شعار دادن جلوگیری شود و مسئولان و وزرای آتی بدانند با شعار کاری از پیش نمیرود اما انتظارات مردم هر دم میتوانند رشد کنند.
انتظار میرود وزرا و مسئولان شعار دادن را به وقت دیگری موکول کنند و هرچه بیشتر بیاعتمادی عمومی دامنگیر در جامعه را کاهش دهند. همچنین تعامل با جهان را در دستور خود قرار دهند و کاری کنند که اگر نه همه تنشها بلکه بخشی از مشکلات میان طرفین حل شود.
من فکر میکنم در یک فضای تعاملی، این اعتماد است که شکل خواهد گرفت و به همین دلیل اقتصاد و دولت میتوانند از آن بهره فراوانی ببرند.
مهمترین مشکل اقتصاد امروز چیست؟
میتوانیم بگوییم بزرگترین مشکل تورم بسیار بالا یا نرخ بالای رشد نقدینگی است. حتی میتوانیم درباره ناپایدار بودن نرخ رشد اقتصادی کشور بهویژه در چند سال گذشته هم سخن بگوییم. اما با وجود اینکه من بخش زیادی از این گفتهها را قبول دارم، مشکل اصلی اقتصاد را این عوامل نمیدانم.
اقتصاد و جامعه ما قبل از اینکه درگیر ناکارآمدی و تحریمهای سفت و سخت باشد، با شیوع ویروسی خطرناک مواجه است.
درواقع تعطیلیها و فضایی که کرونا به وجود آورد خود به خود بر دامنه مشکلات ما افزود و کاری کرد بنگاههای خرد و متوسط که بخش مهمی از اشتغال و سهم مهمی از بخش خدمات را به خود اختصاص میدهد، زمینگیر شود.
این مهم تنها در کشورهای در حال توسعه چون ایران نبود که جامعه را درگیر کرد، بلکه در تمام جهان این ویروس موفق شد اقتصادها را یک به یک زمین بزند و فشار بیشتری به صنایع وارد کند.
با این حال، گذشت زمان هم نشان داد برای مقابله فراگیر و عمومی با کرونا تنها یک راهحل پاسخگو است؛ واکسیناسیون سراسری مردم در همه جهان.
با وجود این، دولت ما در شرایطی وارد دوره کرونایی شده بود که موفق نشد آنطور که شایسته است از مردم در مقابل این مرض مسری حمایت کند.
به عبارت صریحتر، در شرایطی کرونا کشور را دربر گرفت که جناحهای سیاسی بیشتر درگیر انتخابات مجلس بودند. پس از آن هم جناح مخالف دولت تمایل داشت از کرونا بهعنوان ابزاری جناحی استفاده کند تا ناکارآمدی دولت را نشان دهد. همچنین مشکلات ارزی کشور سبب شد تا بسیاری تصور کنند که میتوانیم به اتکای دانش داخلی، ایران را به یک تولیدکننده مهم واکسن تبدیل کرد و کاری کنیم با هزینهای کمتر کشور را از این مشکل برهانیم.
با وجود این، چرا به نتیجه نرسیدیم و روند واکسیناسیون در کشور ما به مراتب از برخی از کشورها اسفناکتر است؟
متاسفانه فضای مخرب رقابتی که شکل گرفت به جای رفع مشکل، به تقصیر را گردن یکدیگر انداختن، روی آورد. به همین دلیل کرونا فرصتی برای مخالفان دولت حسن روحانی شد تا ناکارآمدی دولت او را با ذرهبین به همه نشان دهند. اما همانطور که شما هم گفتید در عمل کار دولت روحانی به آخر رسید.
حالا ابراهیم رئیسی باید بتواند ۸۰ میلیون ایرانی را از ابتلا به کرونا، حفظ کند.
چرا هنوز واکسنهای ایرانی به بهرهبرداری انبوه نرسیدند؟
برای اینکه رویه شعاری در این مسئله هم سبب شد تا کشور زیان کند؛ گرچه برخی لابد سود کردند!
در هر حال اگر زمستان سال گذشته را به یاد بیاوریم، چهره رئیس وقت بنیاد برکت را نمیتوانیم فراموش کنیم.
هم او بود که در مقابل رسانهها و دوربینها اعلام کرد که ایران توانمندی کافی برای ساخت واکسن کرونا را دارد. تاکنون ۷ یا ۸ واکسن بهعنوان ساخته دست دانشمندان ایرانی مطرح شده اما هنوز به نتیجه مشخص و عملیاتی نرسیده است.
گاهی چنین تصور میشود که اینجا ایران است و هر اتفاق محیرالعقولی میتواند رخ دهد.
گاهی این موارد سیگنال بدی است که به جامعه مخابره شده و در کل اگر داعیه پیشرفت و رشد اقتصادی داریم نباید در انتخاب مدیران اشتباه کنیم.