چارهای جز مدیریت مصرف نیست
نادر جلالی ـ کارشناس اقتصاد آب
واقعیت این است که سالهاست با کمبود آب مواجهیم و شرایط جوی و کاهش بارشها نیز بر این بحران دامن میزنند. در تمام این مدت نیز، تاکید بر صرفهجویی در مصرف است. البته مسئولان نیز بر تفکیک موضوع صرفهجویی در مصرف آب با اعمال سیاست جیرهبندی یا سهمیهبندی آب تاکید دارند. آنچه مسلم است، درست مصرف کردن، بهمعنی کممصرف کردن نیست و استفاده بهینه از آب باید در فرهنگ عمومی نهادینه شود. آب مایه حیات است و باید توجه ویژهای به مصرف درست آن داشت، چراکه زندگی بشر به تامین آب بستگی دارد. رشد جمعیت، گسترش شهرنشینی، افزایش سطح رفاه و فرهنگ زندگی مردم، توسعه کشاورزی و صنایع، سبب افزایش تقاضای آب شده است. باتوجه به اهمیت موضوع کمآبی در سطح ملی و بینالمللی توجه به فاکتورهای موثر بر میزان مصرف بهینه آب در بخشهای مختلف از جمله مصرف خانگی و کشاورزی از اهمیت ویژهای برخوردار است. این واقعیتی انکارناپذیر است که کمبود آب بر سلامت عمومی، بهداشت، اعصاب و روان جامعه و تنشهای اجتماعی تاثیرگذار است، از اینرو برای حل مشکلات، چارهای جز مدیریت مصرف وجود ندارد. بنابراین، پیش از هر چیز باید باور کنیم که از لحاظ جغرافیایی در یک منطقه خشک زندگی میکنیم و خشکسالی یک پدیده طبیعی است. باید بدانیم حجم آب در دسترس ما همین میزان است و امیدی به افزایش این سهم نیست. برای ایجاد این باور عمومی، رسانهها نقش قابلتوجهی خواهند داشت. وقتی چنین باوری در اذهان عمومی ایجاد شود، مصرف آب نیز کنترل و مدیریت خواهد شد. از سوی دیگر، ورودیهای آب کشور هر سال کمتر از سال قبل میشود و با کاهش بارشها، حل این موضوع نیاز به برنامه بلندمدت و کوتاهمدت جدی دارد. یکی دیگر از الزامات قابلتوجه، اولویتبندی مصرف آب است که تا امروز زیرساخت و برنامه مشخصی در این حوزه وجود نداشته است؛ بنابراین، باید با سیاستگذاری منسجم، اولویت مصرف در حوزه آب شرب با جدیت موردتوجه قرار گیرد. این در حالی است که طبق آمار، سرانه مصرف خانگی در تمام کشور و از جمله پایتخت بسیار بالا است و این مصرف باید بهینه شود. در بحث مدیریت منابع آبی نیز تاکنون اقداماتی از سوی دولت برای رعایت الگوی کشت و همچنین توصیه به کشاورزان برای مدیریت آبهای کشاورزی انجام گرفته که البته باید با الگوبندی مناسب تداوم یابد. باوجود اقدامات انجامگرفته، بحران کمبود آب، سراسر کشور را تحتتاثیر قرار داده است و تعداد زیادی از استانهای کشور زیر تیغ تهدید کمآبی هستند. جدیت این معضل بهقدری است که در بخشهایی از کشور شاهد جابهجایی و مهاجرت ساکنان از مناطق خشک و کمآب به مناطق پرآب و پربارش بودهایم؛ بنابراین باتوجه به وضعیت آبی ایران، نیازمند تدوین و اجرای یک دیپلماسی قوی در راستای کنترل مصرف آب هستیم. کمبود آب یکی از مشکلات اساسی کشور است که طی چند دهه اخیر به بحرانی تبدیل شده که از طرفی خطر خشکسالی را با خود بههمراه دارد و از طرف دیگر، نهتنها تهدیدی در زمینه کاهش میزان آب شرب بهشمار میآید، بلکه بسیاری از فعالیتهای وابسته به آب از جمله کشاورزی را تحتتاثیر قرار میدهد. بنابراین سیاستگذاریها درباره منابع آبی کشور باتوجه به حساسیت حوزه آب باید با جدیت بیشتری طرح و اجرا شوند، بهشکلی که برای کنترل این بحران؛ حتی برای مصرف بهینه هر قطره آب باید برنامه داشته باشیم؛ کنترل این بحران تنها با مدیریت مصرف آب میسر خواهد شد. برای حل مشکل کمآبی، باید برای هرکدام از حوضههای آبریز کشور فکر جداگانهای کرد و نمیشود با بهانههای تکراری، مشکلات قطعی آب را حل کرد. موضوع مشترک در رابطه با بهینهسازی مصرف آب، برنامهریزی است. زمانی که برای مصرف آب تصمیمگیری کنیم، باید به ظرفیتهای اکولوژیکی رودخانهها و منابع آبی توجه داشته باشیم؛ چراکه نمیتوانیم بدون این کار، اقدام به برداشت و مصرف بیرویه منابع آبی کنیم. متاسفانه کشور با سیاستهای مدیریتی ناهمگون و بدون در نظر گرفتن میزان ظرفیت اقلیمی خود و رشد جمعیت و با اقداماتی نظیر برداشتهای بیرویه از منابع آب زیرزمینی، توسعه کشاورزی و برداشت محصولاتی که نیاز استراتژیک ما نیستند، به توسعه ناپایدار منجر شده است. استفاده از منابع زیرزمینی برای کشاورزی باعث شده است تا مقدار زیادی از ذخایر آبی ما، صرف این دست از محصولات شود. از دهه ۵۰ بهویژه از اوایل دهه ۷۰ تاکنون، کسری مخزن و فشار به آب زیرزمینی عمدتا در کشاورزی ما مصرف میشود. ناسازگاری توسعه پایدار با شرایط اقلیمی و زیستمحیطی کشور، منجر به چالشهایی شده است که در شهرها و استانهای مختلف در قالب قطعی آب با آن روبهرو هستیم.