عملکرد رئیس پیشین سازمان بورس قابلدفاع است
هفته گذشته محمدعلی دهقان دهنوی با انتشار پیامی تلگرامی از به پایان رسیدن دوره ۵ ساله ریاستش بر سازمان بورس خبر داد و با اشارهای گذرا به مواضع وزیر اقتصاد و دارایی، عملا با بورس تهران خداحافظی کرد. این اتفاق در حالی رخ میدهد که کارنامه این مدیر اقتصادی در بین فعالان بازار سرمایه مدافعان و مخالفان پروپا قرصی داشته و هر یک از طرفین تلاش میکنند از مواضع خود در قبال سیاستهای اتخاذشده در دوران ریاست دهقاندهنوی بر سازمان بورس دفاع کنند اما با نگاهی به دو کفه ترازو میتوان مدعی شد که سنبه مخالفان ابقای دهقاندهنوی در پست خود پرزورتر از طرف مقابل بوده و همین مسئله باعث شده بازار سرمایه بار دیگر شاهد تغییرات گسترده مدیریتی در سازمان متبوع خود باشد.
موافقان و مدافعان عملکرد دهنوی در بازار سرمایه با تاکید بر شهامت وی در پشتیبانی از بورس تاکید داشته و او را بهعنوان یکی از مدیران شجاع بورسی موردتمجید قرار میدهند.
مهدی سوری، کارشناس و مدرس سرمایهگذاری که بین کاربران بورسی شبکههای اجتماعی شناختهشده است، با تأیید این نکته، بسیاری از سیاستهای اتخاذشده از سوی دهقاندهنوی را با تاکید بر قید محدودیتهای زمانی و موقعیتی، قابلدفاع دانست و عملکرد وی در حدود ۷ ماه اخیر را مثبت ارزیابی میکند.
سوری با اشاره به کاستیهای زیربنایی اقتصاد ایران، بر لزوم تغییر رویکردهای کلان در زمینه مدیریت اقتصادی تاکید کرده و آن را پیششرطی برای رونقی باثبات در بازار سهام میداند.
در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
برآورد شما از عملکرد محمدعلی دهقاندهنوی در پست ریاست سازمان بورس اوراق بهادار چیست؟
در ابتدا با توجه به اینکه بازار از آقای دهقاندهنوی شناخت دقیقی نداشت، استقبال خوبی از او نشد اما همان ابتدای امر، شهامت و شجاعت ایشان برای پذیرفتن مسئولیت در آن برهه که بازار شرایط بسیار تنشآلودی داشت، واقعا قابلتحسین بود. زمانی که ایشان رئیس سازمان بورس شدند، طوری رفتار کردند که هم پختگی در آن دیده میشد و هم شجاعت و قاطعیت در آن وجود داشت. از همین رو میتوان گفت عملکرد آقای دهقاندهنوی قابلدفاع است.
چه اتفاقهای مثبتی در دوران مدیریت ایشان در بازار رخ داد؟
شاید در این دوران، یکی از اتفاقات مثبتی که رخ داد، بحث گسترش نهادهای مالی بود. این موضوع مدت زمان زیادی به محاق فراموشی رفته بود و تنها رئیس سازمانی که در این زمینه دست به کار شد، آقای دهقاندهنوی بود. یکی از اقدامات مثبت رئیس سازمان بورس، ایفای نقش بهعنوان یک بازیگر مهم در امر سیاستگذاری بود که به پشتوانه تعداد بالای سهامداران محقق شد.
در این دوره شاهد بودیم که رئیس سازمان در مقام مطالبهگر خواستهها و منافع سهامداران، نقش مهمی در عرصه سیاستگذاری ایفا کرد و این نکتهای است که قبلا کمتر دیده بودیم.
در این زمینه بیشتر توضیح میدهید؟
آقای دهقاندهنوی با نامههایی که علیه قیمتگذاری دستوری و رانت اطلاعاتی در زمینه قیمتگذاری دستوری محصولاتی مانند خودرو زد، تأثیر زیادی در اصلاح رویههای قبل داشت.
این شیوه و الگوی اثرگذار اگر میتوانست ادامه پیدا کند برای جایگاه بازار سرمایه روند مثبتی را رقم میزد.
پس شما در مجموع نقش آقای دهقاندهنوی را مثبت ارزیابی میکنید؟
کاملا درست است. با استناد به صحبتهایی که داشتیم، من در مجموع و در مقایسه با سایر روسای سازمان بورس، کارنامه ایشان را دارای موارد مثبتی میبینم که باعث میشود به ایشان نمره قبولی بدهم.
البته نقدهایی در زمینه قانونگذاری به کار سازمان بورس تحت هدایت آقای دهقاندهنوی وارد میشود. نظر شما درباره سیاست ایشان برای تعیین دامنه نوسان چیست؟
ما همیشه در عرصه قانونگذاری بازار سهام درگیر یکسری موضوعات بودهایم. به عنوان مثال در بحث دامنه نوسان نامتقارن، من در مناظرهای در مقام مخالف ظاهر شدم اما زمانی که کارنامه مدیری را میسنجیم نباید این عملکرد را با نگاه ایدهآلیستی مورد ارزیابی قرار دهیم، بلکه باید عملکرد را در مقام مقایسه و با در نظر گرفتن شرایط واقعی بسنجیم.
در دورانی که بازار سرمایه دچار بحران شده بود و آقای دهقاندهنوی در اواسط این بحران سکان را بهدست گرفت، سهامداران همواره شاهد اتخاذ تصمیمات خلقالساعه در بورس بودن که حتی ریشه اراده تصمیمگیری برای بسیاری از آنها در پیکره سازمان بورس نبود، بلکه یا از سمت شورایعالی بورس تصمیم گرفته میشد یا فشارهای که از دیگر مراجع وارد میکردند، تاثیرگذار بود.
البته نباید فراموش کرد که این نوع تصمیمات خلقالساعه را همیشه داشتهایم و موضوع دامنه نوسان نامتقارن نیز یکی از همین تصمیمات اشتباهی بود که در آن دوران گرفته شد. البته نه اینکه خود این تصمیم بهتنهایی اشتباه باشد اما اگر همراه با یکسری اقدامات حمایتی وسیع انجام میشد میتوانست تاثیرات مثبتی هم داشته باشد.
پیشتر نیز گفته شد این تصمیم بهتنهایی باعث ناامیدی بیشتر و قفل شدن سهام و صف فروش، بعد از یک خیز مثبت در کوتاهمدت میشود، که دقیقا همین اتفاق هم افتاد.
اما به هرحال نمیتوان گفت عملکرد ایشان سراسر درست و بینقص بوده اما نسبت به دورههای قبلی میتوان به ایشان امتیاز خوبی داد.
در دو سال اخیر سازمان بورس ۳ رئیس به خود دیده است. آیا ثبات برای این پستی ضرورت ندارد؟
قطعا دو چیز تا زمانی که ضرورت نداشته باشد نباید تغییر کند که یکی قانون و دیگری مدیریت است! وقتی صحبت از تثبیت قوانین میشود باید دانست تا زمانیکه قوانین جدید مزایای بسیار بیشتری نسبت به قوانین قدیم نداشته باشند، به سمت تغییر قانون رفتن یک خطای استراتژیک بهشمار میرود. به عبارتی ثبات مقررات، فضای سازمانی، کسبوکار و سرمایهگذاری را امنتر میکند.
نکته دوم نیز مدیریت است که تا به نقطه اوج نرسد و ضرورتی احساس نشود نباید تغییر کند. ثبات مدیریت هم اهمیت زیادی دارد، مگر اینکه مشاهده شود یکی از مدیران عملکرد بسیار بدی دارد یا با تغییر میتوانیم به دستاوردهای خیلی بیشتر و بهتری برسیم. صرف اینکه یک نفر ۱۰ درصد از یک نفر دیگر بهتر است، نباید مدیریت را تغییر داد.
یعنی رویه فعلی موردقبول شما نیست؟
قطعا همینطور است! زمانی از فروشهای سنگین حقوقیها در بازار انتقاد میشد. اما یک اظهارنظر جنجالی شخصی در همان زمان موضع بنده را مشخص میکند؛ اگر یک حقوقی سهام خود را میفروشد اینکه پول دوباره در مقام خریدار به بازار بازگردد، امکانپذیر است اما وقتی دولت سهام خود را میفروشد، این پول را خرج میکند و سرمایهای برنمیگردد. پس فروش حقوقیها در آن زمان که حتی باعث تهدید به برخورد قضایی شد، یک آدرس غلط بود. در واقع این دولت بود که مشغول فروش بود و به بازار ضربه میزد اما اغلب فعالان بازار تقصیر را به گردن حقوقیها میانداختند.
دید شما نسبت به مقصران وضعیت کنونی بازار چیست؟ سهم کدام یک را بالاتر از سایرین میدانید؟
درحالحاضر مقصر اوضاع ناپایداری که در بازار سرمایه قابلمشاهده است از درون سازمان و کلیت بورس اوراق بهادار نیامده است. نه این دوره و نه حتی روسای دو دوره مدیریتی قبلی سازمان بورس هم مقصر این اتفاق نیستند.
نباید فراموش کرد هیچ مسئولی از درون بازار سرمایه خطاب به مردم نگفت همهچیزتان را به بورس بسپارید. در عوض آن اتفاقی که تعادل بازار را چه در جهت مثبت و چه در جهت منفی به هم زد، تشویقات و سیگنالهای نادرست دولت بود.
متاسفانه این رویکرد نادرست توسط دولت سیزدهم نیز در پیش گرفتهشده که میتواند به ضرر بازار و مردم تمام شود.
پیامی که از تغییر رئیس سازمان بورس دریافت میکنید، چیست؟
وقتی دولت رئیس سازمان بورس را عوض میکند، بهنوعی آدرس غلط میدهد و تقصیر را گردن این فرد میاندازد و اتهامات را متوجه وی میکند. این در حالی است که کمترین اختیار و کمترین تقصیر در روند وقوع اتفاقات بورس متوجه رئیس سازمان بوده است.
با بازاری طرف هستید که در این بازار، دولت که اصلا نباید وارد آن میشده، واردشده آنهم بهعنوان یک بازیگر قوی در سمت فروشنده و همین امر باعث شد تعادل بازار برهم بریزد. ممکن است هر کسی را، حتی بهترین مدیران را از اقصی نقاط جهان برای پست ریاست سازمان بورس انتخاب کنند اما در چارچوب این اختیارات و اینکه هر کسی از جایگاه بالاتر اقدام به دخالت در بازار سرمایه میکند، نمیتواند تعادل را به چنین بازاری برگرداند. پس تعویض رئیس سازمان نمیتواند دردی را دوا کند.
بسیاری از بورسبازان از انتخاب علی صالحآبادی بهعنوان رئیسکل بانک مرکزی خشنود هستند، آیا شما هم با آنها موافق هستید؟
آقای صالحآبادی در زمینه بازار سرمایه کارنامه قابلقبولی دارند اما در بازار پول، اطلاعات دقیقی از سوابق ایشان و میزان تخصصشان در دست نداریم. اگر سکاندار بازار پول شخصی باشد که بازار سرمایه را خوب فهمیده و از جنس بورس باشد قطعا اتفاق میمونی رخ میدهد. اما نباید فراموش کرد ایدهآل این است که بازار پول و بازار سرمایه کشور هماهنگتر از هر زمان دیگری عمل کنند، این اتفاق باعث میشود هر دو حوزه از رونق کافی برخوردار باشند اما بهشرط اینکه مدیران در زمینه اداره بازار پول هم تخصص لازم را داشته باشند.
در زمینه تخصص ایشان در بازار سرمایه میتوان گفت در مجموع خروجی مثبتی برای بورس داشتند اما در زمینه آشنایی آقای صالحآبادی نسبت به بازار پول اطلاعات دقیقی وجود ندارد، از همینرو باید کمی صبورتر باشیم.