تابآوری در گود معدنکاری
در آخرین روز از دهه تولید و تجارت و روز صنعت و معدن، گزارش صفحه معدن روزنامه را به یکی از بخشهای مهم حیاتی توسعه پایدار، یعنی بهرهوری اختصاص دادهایم.
بهرهوری یا productivity نسبت ستاده به نهاده است، یعنی چگونه میتوان با کمترین عوامل تولید، بیشترین محصول را بهدست آورد. عوامل تولید عبارتند از: نیروی انسانی، سرمایه، منابع و ذخایر و هر آنچه در طبیعت وجود دارد (بهعنوان مواد اولیه)، مدیریت و... که در مخرج کسر مینشیند و تولیدی که انجام میشود در صورت کسر قرار میگیرد.
هرچقدر بتوانیم صورت کسر یا بهعبارتدیگر محصول را افزایش بدهیم و مخرج کسر را کمتر کنیم، میزان بهرهوری بالاتر میرود و حاصل تقسیم ستاده به نهاده عدد بزرگتری میشود که نشان میدهد، توانستهایم بهرهوری را در آن حوزه (صنعت یا معدن) افزایش دهیم. آنچه در پی میآید، نظرات سعید عسگرزاده و آیدین زینالزاده درباره بهرهوری و ضروریات آن در بخش معدن است.
رقابت داده و ستاده
سعید عسگرزاده ـ دبیر اجرایی انجمن سنگآهن ایران:
بهرهوری در معدن مفهومی مشابه مفهوم کلی بهرهوری در دیگر بنگاههای اقتصادی و بخشهای تولیدی و صنعتی دارد و عموما به نسبت ستاده به داده اطلاق میشود.
طبیعی است که شاخصهای بهرهوری در معدن هم از همین فرمول ناشی میشود. ما تا حد ممکن باید ستاده را بالا ببریم و داده را کاهش دهیم و بهعبارتدیگر یعنی از منابع استفاده حداکثری داشته باشیم. بهطورخلاصه، شاخصهای بهرهوری عبارتند از: توسعه اکتشاف، بهبود کیفیت و کمیت ماشینآلات معدنی، ارتقای دانش و مهارت نیروی انسانی، استفاده از متدهای صحیح استخراجی و فرآوری، تعمیر و نگهداری و جذب نقدینگی. علاوه بر شاخصهای فوق بهنظر من باید به ۲ موضوع مهم دیگر هم توجه ویژه داشت که معمولا کمتر به آن دقت میشود. اول مدیریت باطلهها و استفاده از همه عناصر موجود در معدن و دیگر موضوع فروش درست و بجای مواد و تولیدات صنایعمعدنی است.
آنچه معدندار باید بداند
درباره ارتقای بهرهبرداری باید به ۲ موضوع مهم اشاره کرد که اول نگرش خود بهرهبردار به معدنکاری و دستاورد آن است. معدنکار باید بهخوبی متوجه شود که فقط در صورت بهبود شاخصهای بهرهوری میتواند سود حداکثری داشته باشد و در شرایط سخت اقتصادی که گاهی به بخش معدن تحمیل میشود، تابآوری بیشتری پیدا کند. بهعبارتدیگر، معدندار باید به این باور برسد که تابآوری تنها در گرو افزایش بهرهوری است. موضوع دیگر این است که همین نوع نگاه و تعبیر و تفسیر باید در بخش حاکمیت و نظام حکمرانی هم به وجود آید و تصمیمگیران حوزه معدن تلاش کنند تا فرآیندهای تولید، وضع قوانین و مقررات و حمایتها و تسهیلات موردنیاز بهشکلی باشد که تابآوری بنگاهها را بهخطر نیندازد. بنابراین ناگفته پیداست که تعدد و تکثر بخشنامهها، بیثباتی در قوانین و مقررات و فقدان نگاه حمایتی در بخش حاکمیتی بنگاه را دچار بحران عدمبهرهوری میکند.
گنج باطلهها
در تعاریف امروز، افزایش بهرهوری مدیریت باطلهها جایگاه خاصی پیدا کرده است و میتوان بهاینترتیب، حداکثر بهرهبرداری را از ماده معدنی استخراجشده انجام داد. در گذشتهای نهچندان دور، ارزش مواد معدنی که همراه با ماده معدنی اصلی بهدست میآمد، نادیده گرفته میشد و همین موضوع باعث کاهش بهرهوری در معدن بود. اما چندی است که همه میدانند اصل بر استحصال حداکثری مواد معدنی از معدن است و حتی گاهی ارزش اقتصادی مواد معدنی همراه با ماده اصلی بهمراتب بیشتر از ماده اول است.
اگر با استفاده از تکنولوژیهای روزآمد، در کنار ماده معدنی استخراجشده از معدن، چندین نوع ماده معدنی ارزشمند دیگر هم بهدست آورد، میزان ستاده به داده یا بهرهوری معدن بهشکل قابلتوجهی بالا خواهد رفت. نکته دیگری که بهنظر میرسد باید به آن توجه ویژه داشت، فروش درست و بجای تولیدات معدن و صنایعمعدنی است. اگر مواد معدنی استخراجشده با فرمول مناسب و شرایط عادلانهای بهفروش برسند، بهطورحتم ستاده در مقابل داده افزایش قابلتوجهی خواهد داشت.
مرز باریک سود و زیان
آیدین زینالزاده ـ کارشناس و فعال معدن:
بهرهوری در حوزه معدن مثل بهرهوری در دیگر حوزههای اقتصادی و تولیدی است و شاخصهای تاثیرگذار بر آن متعدد و متنوع است. یکی از شاخصهای مهم و اثرگذار در زمینه افزایش بهرهوری معدن، برخورداری از تجهیزات و ماشینآلات مناسب است که اصطلاحا به آن امکانات سختافزاری میگویند. دیگری مربوط به توانایی نیروی انسانی و میزان دانش و دقت عمل آنها است که تاثیر فراوانی در افزایش بهرهوری دارد، زیرا هرگونه خطای محاسباتی و فنی، میتواند سوددهی را به زیاندهی تبدیل کند و از این منظر یکی از مهمترین عوامل است.در نهایت، بخش بازرگانی و ارتباط با بازارهای جهانی اهمیت دارد و باتوجه به هزینه تولید، قیمتهای فروش بسیار تاثیرگذار است.
یکی دیگر از پیشنیازهایی که برای بهبود وضعیت بهرهوری در معدن مطرح است، به ثبات قوانین و مقررات برمیگردد. از آنجایی که حوزه معدن و صنایعمعدنی از یکسو با طیف وسیعی از قوانین و مقررات معدنی و غیرمعدنی روبهرو است و از سوی دیگر از منابعی تجدیدناپذیر برداشت میکند و نیازمند دقت بسیار زیاد و برنامهریزیهای میانمدت و بلندمدت است، موضوع ثبات قوانین اهمیت دوچندانی دارد.
شاخص دیگر که باید موردتوجه قرار گیرد، استفاده از جدیدترین تکنولوژیهای موجود در دنیا است. بهطورمثال، در زمینه فرآوری مواد معدنی استفاده از تکنولوژی روزآمد باعث میشود فرار ماده معدنی از معدن به باطله کاهش یابد و امکان استحصال ماده معدنی اصلی و همراه آن را افزایش دهد.
از سوی دیگر، ذخایر سطحی، پرعیار و باکیفیت استخراج شدهاند و معدنکاران با پیشرفت فرآیند معدنکاری خود به مشکلاتی برمیخورند که تنها تکنولوژیهای پیشرفته میتواند آنها را حل کند. برای مثال، مشکل افت عیار یا عمیق شدن معادن سطحی و زیرزمینی را میتوان با تکنولوژی روزآمد برطرف کرد. بهعبارتدیگر، باتوجه به افزایش هزینههای معدنکاری تنها با استفاده از تکنولوژیهای نوین تولید معدنی مقرونبهصرفه خواهد شد و فرآوری با روشهای بهتر و ارزانتر و راندمان بالاتر انجام میگیرد که در نهایت بهرهوری و سوددهی افزایش پیدا میکند. امروزه با ظهور پدیده جدیدی به نام هوشمصنوعی، دنیا وارد انقلاب صنعتی پنجم شده است، اما ما هنوز در تلاش هستیم تا درهای گفتوگو درباره ضرورت انقلاب صنعتی چهارم را باز نگه داریم و بهطبع هیچ چشماندازی برای دستیابی به مرحله بعدی نداریم. بسیاری از معادن ما هنوز قادر به اجرای سیستمهای اتوماسیون عادی نیستند. حاکمیت معدنی ما آنطور بایدوشاید نتوانسته سیستمهای یکپارچه اتوماسیون برپایه اینترنت و فناوریهای هوشمند را برای نظارت و کنترل خود اجرایی کند، یعنی همانطور که پیش از این باید درخواستهای خود را
بهصورت مکتوب از یک اداره به اداره دیگر میبردیم، امروزه از یک سامانه به سامانه دیگر منتقل میشویم و مراجعه حضوری به مراکز حاکمیتی تبدیل به مراجعه مجازی در سامانههای متعدد شده است.
جدال کهنه و نو
ماشینآلات و تجهیزات قدیمی و از ردهخارج بخش معدن آفت بهرهوری است. بهتازگی گفته میشود که امکان خرید ماشینآلات و تجهیزات معدنی فراهم شده که اتفاق بسیار مثبتی است و باید تقویت شود، زیرا نوسازی ناوگان معدنی در همه مراحل معدنکاری یکی از پیشنیازهای بسیار ضروری است که نهفقط به افزایش میزان بهرهوری معدنکاری کمک میکند، بلکه در کاهش مصرف انرژی هم بهشدت تاثیرگذار است. ارتقای کمی و کیفی نیروی انسانی شاغل در این حوزه هم تاثیر مستقیمی بر بهبود بهرهوری داشته و دارد.در واقع جریان ورود داوطلبان تحصیل در حوزه معدن و رشتههای مرتبط همواره وجود داشته است، اما متاسفانه چندی است، شاهدیم که بسیاری از فارغالتحصیلان برتر، بلافاصله بعد از پایان دوره تحصیل در کشور با دریافت بورس راهی کشورهای دیگر میشوند. روشن است که کمبود نیروی انسانی توانمند، بهرهوری را بهشدت کاهش میدهد و چالش فرار نیروی کار متخصص و تحصیلکرده که در همه حوزههای علمی و فنی و مهندسی شدت گرفته، از جمله مشکلات بزرگ کشور است که باید در سطح کلان به آن رسیدگی شود.
رشد در مسیر توسعه
افرادی که در این حوزه مشغول به کار میشوند، باید توانایی و مهارت خود را براساس دانش روز دنیا بروزرسانی کنند و روشن است که با شیوههای قدیمی بهرهوری افزایش پیدا نمیکند. در ادبیات اقتصادی مفهومی به نام پایداری وجود دارد که بهمعنای حفظ شرایط موجود است. علاوه بر این، موضوع توسعه مطرح است. بهطورخلاصه توسعه بهمعنای آن است که فعالیت اقتصادی بهشکل روزافزون گستردهتر شود، پس باید رشد کنیم تا به توسعه برسیم. مفهوم دیگری هم که چندی است پدید آمده و دامنه وسیعی یافته، توسعه پایدار است؛ به این معنا که برای مثال در بخش معدن باید فعالیت طی زمان و براساس محیط رشد و توسعهای مداوم و پایدار داشته باشد تا سودآوری و در نهایت بهرهوری افزایش یابد.
قوانین ثابت و متغیر
پایداری قوانین و مقررات چه در ارتباط مستقیم با معدن باشد و چه بهصورت غیرمستقیم این بخش را تحتتاثیر قرار دهد، مثل قوانین و مقررات مربوط به محیطزیست و منابعطبیعی، قوانین مالیاتی و...، اهمیت غیرقابلانکاری دارد. معدنکار باید بتواند با درصدی از اطمینان برای سالهای پیشرو برنامهریزی کند. ثبات موجب میشود که محاسبات اقتصادی معدنکاری قابلاتکا باشد. بهعبارت سادهتر، وقتی در پایان دوره اکتشاف، محاسبات فنی و مالی انجام میشود، محاسبات اقتصادی بهرهبردار باید برای ۵ یا ۱۰ سال بعد، یعنی درست زمانی که در میان گود معدنکاری است، کماکان اعتبار داشته باشد. وقتی قوانین فرمایشی میشود و خیلی از شاخصهها از جمله درآمدهای مالیاتی، حقوق دولتی، بهره مالکانه و... دستخوش تغییر و تحول میشود، برنامهریزی برای آن غیرممکن میشود، پس اصل اساسی در قوانین و مقررات معدنی باید برمبنای عدمغافلگیری باشد و نگاه بلندمدت جایگزین تصمیمگیریهای شتابزده و یکشبه شود.
تغییر مسیر پیشرفت
بهرهوری مفهوم ثابتی است و از چارچوب خاصی خارج نمیشود، اما بهطورحتم شاخصهای آن دستخوش تغییر و تحول میشود. زمانی تعریف سواد، توانایی خواندن و نوشتن بود؛ اما بهتدریج مفهوم باسوادی تغییر کرد و به نوشتن مطلب معنادار تبدیل شد. کمی بعد برخورداری از تخصص هم به آن اضافه شد و به همین ترتیب کمکم تغییر کرد تا به آشنایی با دانش IT و دانستن حداقل یک زبان زنده دنیا توسعه پیدا کرد و همینطور در حال پیشرفت است و مرتبا شاخصهای دیگری به آن اضافه میشود. بهگمان من، مفهوم بهرهوری هم بههمینترتیب توسعه پیدا میکند و از آنچه دیروز و امروز بوده است، وسیعتر خواهد شد. برای مثال اگر تا امروز میگفتیم نوسازی ناوگان معدنی، ماشینآلات و تجهیزات چه در اکتشاف و چه در فرآوری یکی از ملزومات بهینهسازی و افزایش بهرهوری است، قطعا بهزودی، مانند دیگر کشورها باید به فکر افزایش بهرهوری با تجهیزات و ماشینآلات خودران باشیم. بهعبارتدیگر، اهمیت تجهیزات و ماشینآلات به قوت خود باقی است، اما خود ماشینآلات تغییر پیدا کردهاند و خودران و هوشمند بودن آنها در افزایش بهرهوری اهمیت یافته است. مثال دیگری که برای روشن شدن موضوع میتوان آورد، این است که اگر تعریف عمومی بهرهوری را استحصال حداکثری از ماده معدنی استخراجشده در نظر بگیریم، مفهوم امروزی آن استحصال حداکثری مواد معدنی اصلی و فرعی موجود در کانسنگ است. چهبسا در زمانهایی مواد معدنی به قیمتی نازل بهفروش رفته و خریدار علاوه بر ماده معدنی اصلی، عناصر ارزشمند همراه آن را هم استحصال و به نرخ بهمراتب بالاتری از ماده معدنی اصلی در بازار عرضه کرده است. بهعنوان نمونه، برخی از سنگآهنهایی که به چین فروخته شد، عناصر همراه ارزشمندی مثل فلزات نادر خاکی داشت که کانسنگ آنها از کانسنگ آهن ارزشمندتر است.
آموزش و چالشها
در زمینه آموزش نیروی انسانی متخصص باید گفت که در حال حاضر سرفصلهای درسی و دانشگاهی ما روزآمد نیست و همچنان براساس مدل قدیمی خود ادامه دارد و تغییرات مناسبی متناسب با پیشرفت دانش نداشته که این خود محل اشکال است. چرا باید چنین گسل عمیقی میان دانشگاه و فارغالتحصیلان آن با بخش میدانی معدن و صنایعمعدنی وجود داشته باشد؟ واقعیت این است که کارشناسی که از دانشگاه فارغالتحصیل میشود، توانایی لازم برای آنکه از عهده انجام مسئولیتهای عملی واگذارشده برآید را ندارد، زیرا این افراد معمولا دانش تئوری کسب کردهاند و کار را نمیشناسند. این مشکل سالها است که وجود دارد و مانعی برای جذب کارشناسان معدن به بازار کار است، زیرا کارفرما نیازمند نیروی انسانی است که مهارتهای عملی کافی داشته باشد و به تجربه میداند نیروهایی که تجربه کاری ندارند، نمیتوانند از پس وظایف محوله بهدرستی برآیند و بهاینترتیب افراد را بهشرط داشتن سابقه کار استخدام میکند. این خلأ کجا و چگونه باید پر شود؟ بهگمان من ارتقای سطح آموزش عملی در دانشگاهها قدم اول برای تغییر وضعیت موجود است و در قدم بعدی، شرکتها باید برنامه آموزش عملی و ارتقای دانش تجربی هنگام خدمت داشته باشند، زیرا همانطور که گفته میشود در بخش معدن هیچگاه نباید اکتشاف متوقف شود و ضروری است که بیوقفه تداوم پیدا کند، آموزش و بازآموزی نیروی انسانی هم تعطیلبردار نیست و همواره باید برنامه منظمی برای افزایش توانایی، بهبود مهارت و روزآمد شدن نیروهای انسانی وجود داشته باشد.
سخن پایانی
بهباور کارشناسان، یکی دیگر از زوایای مغفولمانده افزایش بهرهوری ارتقای فرهنگی است که باید آن را از مدارس ابتدایی آغاز کرد تا نسل فردا بیاموزد که چگونه میتواند بهرهوری را بهمعنای کامل در زندگی خود پیاده کند و از وقت و زمان، پول و سرمایه و دیگر داشتههای خود بتواند بهدرستی استفاده کند.