تحلیل کلانداده پیش نیاز هوشمندسازی
احسان موسوی_کارشناس و فعال معدن
بعد از اینکه انقلاب صنعتی رخ داد و فناوری و صنایع مدرن پا به عرصه رشد و توسعه گذاشته و پیشرفت خود را محک زدند، زمان زیادی نگذشت که جای خود را در صنایع مختلف باز کرده و روشهای قدیمی را از دور خارج کردند. به این ترتیب انقلاب صنعتی پا گرفته و در نهایت اواسط قرن هجدهم میلادی بهوقوع پیوست. در تمام این سالها این روند ادامه پیدا کرد تا اینکه امروزه این موضوع مانند بسیاری از سرفصلهای دیگر از جمله توسعه پایدار و امثال آن، تنها روی کاغذ نمانده و وارد زندگی روزمره و اقتصاد روز شده است.
به این ترتیب، موضوع هوشمندسازی و بهره از فناوری در حوزه معدن نیز ریشه دواند. الگوریتمهای هوشمند با هدف کاهش هزینه و بهینهسازی هرگونه عملیاتی در معادن وارد فعالیتهای معدنی شد و موضوع «هوشمندسازی معادن» بهطورجدی دنبال شد. در این بین، برای موفقیت در این عرصه بایه به نکاتی توجه داشت. نخست آنکه پذیرش تکیه هوشمندسازی برپایه هوش مصنوعی و با هدف کاهش هزینهها و مخاطرات؛ ارکانی دارد که در کشور ما قابلپیادهسازی با شرایط موجود نیست، چرا که زیرساختهای لازم وجود ندارد که مهمترین این زیرساختها سرعت نت، بروزرسانی ماشینآلات، رعایت اتوماسیون و امثال آن است، بنابراین گاهی احساس میشود هوشمندسازی یک کلمه شیک و فانتزی است که ما از دیگری وام گرفته و ادعا میکنیم که قرار است آن را در معادن مان پیادهسازی کنیم، در صورتی که زیرساختهای لازم در بسیاری از بخشها وجود ندارد و پیادهسازی آن در برخی بخشها مانند ترابری یا حملونقل با مشکلاتی همراه است.
بهعبارت بهتر، در چند سال اخیر شرکتهای دانشبنیان و استارتآپها پلتفرمهای پایش هوشمند در معادن را با تکیه بر داده یا BigData (تحلیل کلانداده، دادهپردازی، دیسپچینگ و...) آغاز کردهاند. با ادامه این روند شاید بتوان گفت تا ۲دهه آینده میتوان به نقطه مورد نظر در این حوزه رسید. بدون شک برای موفقیت در این مسیر یکی از پایههای اصلی همان «بیگدیتا» یا تحلیل کلاندادهها است. در توضیح این فرآیند نیز میتوان گفت هوشمندسازی 3 رأس دارد که شامل دنیای دیجیتال، حوزه الکترونیک و ارتباطات میشود. شاید ما در ایران دسترسی به زیرساختهای دیجیتال داشته باشیم، اما وقتی ماشینآلات مناسب و بروز و هماهنگ با فناوری دیجیتال در اختیار نداریم، امکان بهرهبرداری از زیرساخت را نیز نداریم. موضوع دیگر، یکپارچگی ارکان یادشده با یکدیگر است. در بررسی این روند میتوان گفت ضعف ما در حوزه فناوری است که امیدواریم با کمک استارتآپها و شرکتهای دانشبنیان ضعفها و موانع برطرف شود. به عنوان نمونه در حال حاضر شرکتهای بزرگ استرالیایی، امریکایی و کانادایی استارتآپهای بسیار بزرگی را در زمینه معدن و معدنکاری هوشمند آغاز کرده و زیرساختها و توسعه دانش و پکیجهای خدماتی برای معدنکارها را روشن کردهاند. بدون شک با حرکت به این سمت، کاهش هزینهها و افزایش بهرهوری خواهیم داشت.
در زمینه مشکلات موجود در حوزه امنیت و حفاظت از اطلاعات آنلاین نیز باید گفت بحث حملههای سایبری در همه زمینهها ممکن است اتفاق بیفتد و خواهد افتاد. این مشکلات بهعنوان دستاندازهای هوشمندسازی مطرح است. درست است که هوشمندسازی مزیتهایی دارد، اما سرعتگیرها و دستاندازهایی هم با خود میآورد.
وقتی صحبت از فناوریهای ارتباطات و اطلاعات ماهوارههای مختلف در صنایع سنگین و سبک یا ظهور اینترنت میشود، چه بخواهیم و چه نخواهیم این نوع دستاندازها خود را نشان میدهند. در این شرایط بهترین کار این است که شرکتهایی که با آنها در ارتباط هستیم، کار را از فیلترهای امن و ایمن رد کنیم و آن اتفاقات قبلی که رخ داده، بیشتر انسانی است. همیشه در سیستمهای اینچنینی پای یک نیروی انسانی در میان است که او اطلاعات را به بیرون درز میدهد و موضوع نفوذ هکری یا حمله سایبری نیست. در حقیقت باتوجه به لایههای امنیتی بالا در سیستم، درز اطلاعات در آن نزدیک به صفر است، زیرا از این حیث نیروهای توانمندی داشته و مشکلی وجود ندارد و همیشه پای یک نیروی انسانی در میان است. در نهایت اینکه در معدن اگر درز اطلاعاتی داشته باشیم بهغیر از چند مورد از کانیهای استراتژیک، شاید خلل فنی در خط تولیدمان ایجاد شود، اما بهلحاظ امنیتی دچار مشکل نخواهیم شد و جای نگرانی از این بابت نیست.