نفسهای گرفته صنعت چاپ
یازدهم شهریور مصادف با روز صنعت چاپ در کشور است؛ صنعتی که بنابر دلایل مختلف در طول سالها در کشور ما در معرض آسیب و ورشکستگی قرار داشته و هر روز تعداد بیشتری از فعالان آن به فکر تغییر رسته کاری خود میافتند.
فعالان این بخش معتقدند این صنعت هیچگاه در کشور ما شرایط خوبی نداشته و همواره روی لبه شمشیر سود و زیان در حال بختآزمایی بوده است. اما پس از شیوع کرونا در کشور، کاهش تردد مردم و کم شدن تیراژ جراید، باز هم کفه زیان این صنعت سنگینتر شد و بسیاری از چاپخانهها را در معرض ورشکستگی قرار داده است. مهمترین گلایهها و درد دلهای فعالان صنعت چاپ در کشور چیست و آیا میتوان راهکاری برای حل مشکلات آنها اندیشید؟
روزنامه صمت در این شماره و به بهانه روز صنعت چاپ در گفتوگو با دستاندرکاران و کارشناسان صنعت چاپ، نگاهی گذرا بر مشکلات این صنعت در کشور داشته است. با ما همراه باشید:
صنعت چاپ وابسته داریم
بیژن بهادری، نایبرئیس اتحادیه لیتوگرافان تهران: در حوزه صنعت چاپ در کشور و مشکلات موجود آن موضوعات اساسی و کلی فراوانی وجود دارد که پرداختن به آنها مجال زیادی میطلبد؛ این مشکلات در طول بیش از یک دهه گذشته همواره توسط فعالان این حوزه با دستاندرکاران در دولت مطرح شده است. اگرچه این طرح مشکلات در بیشتر موارد با حمایت و تاییدهای شفاهی مقامات مسئول همراه بوده اما در عمل کار چندانی در این باره انجام نشده است. درواقع تا امروز در کمتر مواردی برنامهریزیهای اصلی انجام و راهکارهای مناسب در پیش گرفته شده است.
در کشورهای پیشرفته دنیا صنعت چاپ بهعنوان یکی از صنایع پیشران و عامل در بسیاری از صنایع دیگر درنظر گرفته میشود که میتواند در صنایعی مانند بستهبندی، پزشکی، خودروسازی، صنایع الکترونیک و تمامی وجوه تجارت کاربرد داشته باشد. این صنعت با حرکتهای توسعهای کشورهای پیشرفته عجین شده و همچنان نیز در حال روزآمد شدن است.
برخلاف کشورهای توسعهیافته، صنعت چاپ در کشور ما تبدیل به یک صنعت وابسته شده که تکتک اجزای آن از مواد اولیه مصرفی تا تجهیزات اصلی و قطعهسازی در آن نیازمند واردات از کشورهای دیگر است؛ وارداتی که به غیر از مشکلات آن شرایط عادی، در وضعیت تحریمی امروز کشور، تامین قطعات و مواد اولیه را با مشکلات بسیار زیادی روبهرو کرده است.
اگرچه در گذشته فعالیتهایی در زمینه تولید و تامین مواد اولیه و تولید قطعات مورد نیاز در کشور انجام شده اما هیچیک از این اقدامات به صورت پیوسته و مداوم نبوده و معمولا نیز به اهداف مورد نظر نرسیده است. حقیقت این است که کشور ما با سابقه حداقل ۵۰۰ ساله در صنعت چاپ، هنوز نتواسته در این صنعت همپای کشورهای دیگر حرکت کند و بازارهای موجود داخلی و خارجی را یکی پس از دیگری از دست داده است. در صورتی که اگر نگاه ما در حوزه صنعت چاپ به صورت کلان باشد، میتوانیم پیشرفتهای قابل ملاحظهای در این زمینه کسب کنیم.
ما با این شکل از مدیریت در این صنعت نتوانستهایم در بازارهای منطقه نفوذ کافی داشته باشیم و در رقابت با کشورهایی مثل ترکیه، هند و حتی افغانستان پیش از درگیریهای اخیر، بازارهای موجود در منطقه را از دست دادهایم. بسیاری از دستاندرکاران مهمترین دلیل این توقف طولانی در مسیر پیشرفت صنعت چاپ کشور را به دلیل تاثیر تحریمهای اقتصادی علیه ایران میدانند اما نمیتوان همه کمکاریها را نیز متاثر از این مسئله دانست.
تحریم مسئله امروز و دیروز کشور نیست بلکه سالهاست آن را بهعنوان جزئی از شرایط کاری در کشور پذیرفتهایم. تحریمهای اقتصادی اگرچه در این سالها بهعنوان یک عامل بازدارنده در مسیر توسعه صنعت چاپ کشور عمل کرده اما بدون شک عامل اصلی در این زمینه نبوده است و برای رفع مشکلات باید به فکر درمان مشکل اصلی باشیم. به نظر من، مهمترین عامل تاثیرگذار در درجا زدن این صنعت در کشور ما، حمایت نکردن بهویژه در بخش دولتی از این صنعت بوده است. ما تاثیر بسزای حمایتها در توسعه صنعت چاپ را در کشور هند بهخوبی مشاهده میکنیم.
هند در ۸۰ سال پیش، ماشینآلات صنعت چاپ را تولید نمیکرد و از این نظر با مشکلات فراوانی روبهرو بود. اما دولت برای ورود کشور به این عرصه برنامهریزی و از آن حمایت کرد. مردم این کشور نیز از تولیدات داخلی در این زمینه حمایت کردند و کار در کمتر از ۱۰۰ سال به جایی رسیده که درحالحاضر نام این کشور را بهعنوان یکی از قطبهای تولید تجهیزات و محصولات صنعت چاپ و کاغذ مطرح کرده است.
پس از کمبود حمایتها در این بخش میتوان از فساد و فشارهای مالیاتی بهعنوان مهمترین عوامل عقبماندگی صنعت چاپ کشور نام برد. مالیات چاپخانهها در این سالها و بهویژه در دوران همهگیری کرونا به هیچ وجه با آورده و سود مالی این بنگاههای تجاری تناسب نداشته و تعداد زیادی از این واحدهای صنفی به دلیل همین فشارهای مالیاتی درحالحاضر فعال نیستند. همین بیتوجهیها در سالهای طولانی باعث شده تا نخبههای صنعت چاپ کشور در کشورهای دیگر مشغول فعالیت باشند و با وجود ظرفیتهای کشور نتوانیم از دانش خود در این صنعت بهرهبرداری کنیم.
درحالحاضر بازگشت مالی این صنعت در جهان بیش از ۲میلیارد دلار برآورد میشود و در بسیاری از کشورها مانند ایالات متحده امریکا این صنعت بهعنوان یکی از ۵ صنعت اول شناخته میشود. در مقابل میبینیم کشور ما هیچ سهمی از این سودآوری ندارد و در حال دست و پا زدن در انبوه مشکلات است.
علاوهبر آنچه ذکر شد، فرهنگسازی خاصی نیز در زمینه مطالعه نمیشود و به همین دلیل میانگین مطالعه در کشور ما بسیار پایین است. ما اگر خواهان پیشرفت صنعت چاپ در کشور هستیم باید با این موضوع به صورت هدفمند برخورد کنیم و با برنامهریزیهای منسجم ضمن خروج از زیر بار زیرساختهای فرسوده کنونی، طرحهای نوسازی در این صنعت را عملیاتی کنیم. در چند سال اخیر طرحهای زیادی برای آمایش و نوسازی این صنعت ارائه شده که متاسفانه بسیاری از آنها هنوز در کشوهای ادارات مربوطه در حال خاک خوردن هستند.
البته این موارد تنها بخشی از جنبههای مختلف و موضوعات دیده نشده در صنعت چاپ کشور است و امیدواریم در دولت جدید مورد توجه قرار گیرد تا فعالان این بخش علاوهبر ایجاد اشتغال و سودآوری، بتوانند به توسعه اقتصاد و تجاری کشور نیز کمک کنند. ما این درد دلها و گلایهها را با تغییر هر مدیر و مسئولی دوباره مطرح میکنیم تا شاید در یکی از این تغییرات قرعه به سود صنعت چاپ کشور درآید و فرجی در آن حاصل شود.
رکود محدود به دوران کرونا نیست
شهاب قاسمیپناه، فعال و کارشناس صنعت چاپ: سال گذشته و با اوج همهگیری ویروس کرونا در کشور، فعالان صنعت چاپ کشور طی نشستها و مکاتباتی که با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داشتند، با اشاره به چاپ و توزیع محدود نشریات و کاهش درآمدزایی در این حوزه از دستاندرکاران تقاضای کمک و هدایت کردند.
در آن مقطع مسئولان با این کار موافقت کردند و فهرستی از چاپخانههای زیاندیده از کرونا دریافت کردند تا مبالغی را بهعنوان کمک، به حساب این بنگاههای اقتصادی واریز کنند؛ البته این پرداخت کمکها پس از مدتی مشمول مرور زمان شد. پس از آن در مقطعی دیگر قرار شد مبالغی بهعنوان وام در اختیار چاپخانهها و مرکز مرتبط با آن قرار گیرد. دوباره فهرستی از چاپخانهها تهیه و برای آنها ارسال شد اما پس از گذشت ۸ یا ۹ ماه از این موضوع همچنان خبری از پرداخت وام هم نیست و گویا چنین طرحی به طور کلی به فراموشی سپرده شده است. این اتفاقها در دوران کرونا در حالی به زیان بیشتر چاپخانهها انجامید که پیش از آن نیز امیدی برای حمایت این صنعت از سوی نهادهای بالادست وجود نداشت.
ما پیش از کرونا نیز دچار تحریمهای اقتصادی بودیم و در این شرایط که امکان واردات مواد و تجهیزات چاپ بهسختی در اختیار فعالان این بخش قرار میگرفت، ارز ترجیحی اختصاص یافته به مواد اولیه بیشتر بهدست واسطهها میافتاد و در نهایت تنها ۳۰ درصد از آن به فعالان واقعی این بخش رسید. در این شرایط بسیاری از فعالان این صنعت با آسیبهای جدی مالی مواجه شدند و حتی در مواردی مجبور شدند دستگاههایی را که با بهایی بیش از ۱.۵ میلیون یورو خریداری کرده بودند، به صورت کیلویی بفروشند.
البته شرایطی مانند آنچه با بروز همهگیری ویروس کرونا در کشور ایجاد شد، غیرقابل پیشبینی بود اما مشکلات صنعت چاپ کشور پیش از این دوران نیز وجود داشت. کاهش تیراژ جراید و کم شدن سرانه مطالعه شرایط را برای ادامه فعالیت چاپخانهها دشوار کرده بود.
در این وضعیت ما از وزارت آموزش و پرورش درخواست کردیم تا چاپ بخشی از کتابهای درسی مدارس را از طریق اتحادیه بین چاپخانهها تقسیم کنند؛ حتی پیشنهاد دادیم این وزارتخانه ماشینهای چاپ را از چاپخانهها خریداری کند اما با این پیشنهادها نیز موافقت نشد و در شرایطی که چاپخانههای موجود کشور میتوانستند انتشار کتابهای درسی را برعهده بگیرند، آموزش و پرورش هزینهای ۷.۵ میلیون یورویی را صرف خرید و وارد کردن دو دستگاه ماشین چاپ کرد؛ ماشینهای چاپی که مشابه آنها قبلا با صرف هزیننه توسط بخش خصوصی وارد کشور شده بود.
نتیجه چنین بیتوجهیهایی به صنعت چاپ کشور باعث شده تا براساس آمار در مدت اخیر کار حدود ۱۰۰۰ چاپخانه به تعطیلی کشیده شود و امیدی نیز به بهبود وضعیت چاپخانهها از جمله ۱۲ چاپخانه فعال کشور در حوزه مطبوعات نباشد و تنها کورسوی امیدی برای چاپ بستهبندی -آن هم در صورت رونق گرفتن تولید داخلی- وجود داشته باشد.
عده زیادی درباره دلایل وضعیت نامناسب کنونی صنعت چاپ میپرسند. در این باره باید گفت یکی از مهمترین دلایل این نابسامانی، بلاتکلیف بودن چاپخانهها بین دو وزارتخانه ارشاد و صنعت، معدن و تجارت است. درحالحاضر صنعت و صنفی هستیم که کد صنعت نداریم و نمیتوانیم از امکانات صنفی در این بخش بهرهمند شویم. با این ساختار، نمیتوانیم نیازها و انتظارات خود را بهدرستی به دولت منتقل کنیم و از آنها برای درمان مشکلات موجود کمک بگیریم. کمکی که اگر ارادهای بر انجام آن باشد میتواند بقای صنعت چاپ را در کشور تضمین کند.
هنوز این امکان را داریم که بتوانیم با تعامل با کشورهایی مثل افغانستان، چاپ کتابهای درسی آنها را برعهده بگیریم؛ فرصتی که در گذشته به دلیل حضور امریکاییها در این کشور امکانپذیر نبود. در مدت حضور نظامی ایالات متحده در خاک افغانستان، مسئولیت انتشار کتابهای درسی از سوی امریکاییها به موسسات مختلف کشورهای دیگر سپرده میشد که طبیعتا ایران به دلیل مشکلات سیاسی جزو گزینههای آنها نبود؛ اما امروز دولت ایران این فرصت را در اختیار دارد که با توجه به خروج امریکاییها، سهمی در این موضوع داشته باشد و صنعت روبهورشکستگی چاپ در کشور را نجات دهد.
سخن پایانی
صنعت چاپ علاوهبر تمام مزایای آن در حوزه تجارت، کسبوکار و اشتغالزایی، میتواند نماد فرهنگ و دانایی هر کشور باشد. تمرکز بر تقویت این صنعت در کشور چه در حوزه تولید و چه در حوزه فرهنگسازی برای مطالعه باشد، میتواند سطح دانش را در هر جامعهای افزایش دهد.
ما حتی اگر دغدغه درآمدزایی در این بخش را کنار بگذاریم، باید فکری به حال نسل آیندهای که برای بارور شدن ذهن و اندیشه خود نیاز به مطالعه دارد، این صنعت را مورد حمایت قرار دهیم. حمایتی که اگرچه امروز خود را به شکل هزینه نشان میدهد اما قطعا یک نمونه از سرمایهگذاری برای سالهای آینده کشور خواهد بود. امروز بسیاری از مردم از مطالعه -در تمام ابعاد آن- دور شدهاند و قطعا بازگشت به شرایط ایدهآل در این حوزه جدا از ممارست بخش خصوصی، نیاز به سرمایهگذاری طولانیمدت دولتها دارد.