خرج یا بَرج
داریوش گلعلیزاده ـ سرپرست مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم سازمان حفاظت محیطزیست
در قانون اصلاح الگوی مصرف و هوای پاک تصریح شده که وزارت نیرو مکلف است، هر ساله ۳۰ درصد از میزان توسعه یک برق خود را باید به انرژی های تجدیدپذیر اختصاص بدهد،برای مثال اگر امسال قرار است هزار مگاوات به شبکه برق اضافه کند، ۳۰۰ مگاوات از آن را باید صرف تولید انرژی پاک کند. از سال ۹۶ تاکنون میانگین توسعه انرژی های تجدیدپذیر 5/7درصد بوده است.
علاوه بر این، کشور ما ظرفیت های بسیار خوبی در زمینه تولید انرژی خورشیدی دارد (از این نظر جزو 10 کشور برتر دنیا هستیم) اما به 2 دلیل در این زمینه پیشرفت و توفیق چندانی نداشته ایم.
دلیل اول این است که سوخت های فسیلی در کشور ما بسیار ارزان است. وقتی سوخت ارزان باشد،به طبع برقی که تولید می شود، نرخ بسیار پایین تری دارد.
دلیل دیگر این است که تجهیزات اولیه راه اندازی نیروگاه های تجدیدپذیر گران نرخ است. روشن است که انرژی ارزان جایی برای تولید انرژی تجدیدپذیر باقی نمی گذارد و به طبع کسی به آن سمت نمی رود.
چند سال پیش، دولت برای راه اندازی نیروگاه برق خورشیدی به متقاضیان وام و تسهیلات می داد، اما باز هم استقبالی نشد، البته در این زمینه محدودیت های تحریمی هم بی تاثیر نبوده، اما مهم ترین عامل بحث ارزان بودن انرژی حاصل از سوخت های فسیلی است. نرخ برق آنقدر ارزان است که تعداد زیادی مزرعه های تولید رمز ارز در کشور راه اندازی شده است.
قیمت ارزان هم در بخش صنعتی و هم در بخش خانگی به مصرف بی رویه منجر شده است، البته این موضوع را نباید با موضوع معیشت مردم در یک قالب گنجاند. اینکه باید درآمد مردم بالا برود و اختلالی در معیشت آنها ایجاد نشود، بحث درستی است که جداگانه باید موردبررسی قرار گیرد.
از سوی دیگر، نمی توان بحث هدررفت انرژی را همچنان نادیده گرفت. درست مثل وضعیت آب که همه شاهد هستیم که در این شرایط بحرانی، باز هم شهروندان به جای استفاده از جارو، پیاده رو جلوی خانه خود را با جریان آب تمیز می کنند.
علت این است که باوجود کم آبی و از دست رفتن بسیاری از منابع آب بها همچنان ارزان است، در حالی که بطری آب معدنی از همان حجم بنزین گران تر به فروش می رسد، پس شکی نیست که باید هم در بحث قیمت گذاری و هم در حوزه سیاست های تنبیهی و تشویقی، اقداماتی اساسی انجام شود.
همین شرایط به همه حوزه های مصرف انرژی بسط پیدا می کند. در زمستان میزان مصرف گاز بخش خانگی و تجاری تا ۲۰ درصد افزایش پیدا می کند. این افزایش باعث می شود که سهم گاز نیروگاه ها و صنایع بزرگ کاهش پیدا کند، بنابراین سهم نیروگاه ها و صنایع بزرگ را کم می کنند و به بخش خانگی اختصاص می دهند. در هیچ کجای دنیا، چنین اتفاقی نمی افتد، اگر قرار باشد برق سهمیه بندی شود، نباید شهرک ها و واحدهای صنعتی که توسعه کشور منوط به تولید آنها است،دچار اختلال و تعطیلی شوند، اما در کشور ما برعکس است.
مثال دیگری را در نظر بگیرید؛ بخش کشاورزی بیش از ۹۰ درصد منابع آبی کشور را مصرف می کند،اما سهمی که در درآمد ناخالص ملی دارد، بیش از ۴۰ درصد نیست.
اگر قرار است، انرژی کشور به بخش خاصی تزریق شود، باید دودوتا چهارتا انجام دهیم و ببینیم چقدر در تولید درآمد ناخالص ملی کشور نقش دارد، اما این اتفاق نمی افتد. متاسفانه کارخانجات ما عموما فرسوده و قدیمی هستند و انرژی زیادی مصرف می کنند و هیچ اقدامی در راستای بحث مدیریت سبز انجام نمی شود.
در حالی که باید شرایط به گونه ای باشد که تولیدکننده خود به سمت مدیریت منابع و انرژی گرایش پیدا کند.
البته در بخش خصوصی، اقداماتی در این زمینه انجام شده است، به ویژه درباره منابع آبی یا تولید برق.
در بحث تولید، تا حدی می توان درآمد را بالا برد، از آن به بعد اگر تولیدکننده بخواهد سود بیشتری به دست آورد، باید در هزینه های خود صرفه جویی کند تا سوددهی آن بنگاه اقتصادی افزایش پیدا کند، اما در بخش صنعت ما بسیاری از هزینه ها «بَرج» است و تنها راه حل عبور از این مشکل، کاهش وابستگی اقتصاد به دولت
است.