معدن در جاده ناهموار بهرهوری
کارشناسان میگویند بزرگترین مشکل ارتقای بهرهوری معدن، چالشهایی است که از یکسو در ارتباط دولت و نهادهای سیاستگذار وجود دارد و از سوی دیگر، در مسیر تامین ابزار و ماشینآلات قرار گرفته است.
نکته دیگری که نمی توان از آن غافل شد، نقش مخرب تحریم هایی است که بر کشور ما تحمیل شده و به این ترتیب ارتباط ما را با بازار جهانی دچار مشکل کرده است.
راه برون رفت از این بحران، ایجاد ارتباط بیشتر و نزدیک تر میان دولت با فعالان این بخش است تا در قدم اول، موانع بزرگ پیش پای صنعت برداشته و دست تولیدکنندگان برای فعالیت باز و در مرحله بعد، اهداف و استراتژی ها تعریف، روش جذب و تربیت سرمایه های انسانی معین و نقشه راه رسیدن به اهداف ترسیم و در نهایت رضایت ذی نفعان جلب شود.
در گزارش امروز صمت، نظر احسان موسوی و علی خان نصراصفهانی، 2 تن از استادان دانشگاه و فعالان حوزه معدن را در افزایش بهره وری جویا شدیم.
دانشگاه تنها چاره نیست
احسان موسوی ـ استاد دانشگاه و فعال معدن: افزایش بهره وری در صنعت نیازمند وجود سخت افزارها و نیروی انسانی متخصص است. صرف اینکه تعداد پذیرش از نظر کمیت نیروی انسانی در دانشگاه ها و آموزشکده های متعدد و متنوع افزایش پیدا کند، موجب نخواهد شد، نیروی متخصص موردنیاز صنعت پرورش یابد. نیروی انسانی کارآمد و ماهر زمانی تربیت می شود که آموزش و کارورزی به طور همزمان و در ارتباط با صنعت انجام گیرد.
یکی از شاخص های تاثیرگذار برای برنامه ریزی بلندمدت و به منظور توسعه همه جانبه، منتج به افزایش بهره وری معدن، تربیت و پرورش نیروی متخصص کارآمد و ماهر است که تنها با گذراندن دوره تحصیلات تکمیلی و عالی به دست نمی آید. هدف گذاری برای نیل به این مهم، نیازمند آموزش های اخلاقی، مطالعات اجتماعی، آموزش های تخصصی و ویژه در دوره های ابتدایی تا دانشگاهی است.
مدل برنامه ریزی در هر سازمانی، تشخیص کمبودها و مازادها و به تعادل رساندن آنها با کاهش هزینه و البته بهره وری بهینه است. نیروی ماهر از جنبه سخت افزاری نیازمند آشنایی با تکنولوژی به روز ماشین آلات یا اتوماسیون و از جهت نرم افزاری، ملزم به فراگیری نرم افزارهای تخصصی است.
آموزش سیستمی
برخی کارشناسان می گویند برای توسعه بخش معدن باید برای ۵۰ سال آینده برنامه ریزی شود؛ این از نظر من چندان دقیق نیست.
در برنامه ریزی هر سیستمی باید برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت گنجانده شود که هر یک زمان بندی محدودی داشته باشد و بهینه بودن هر دوره در گرو دوره قبلی است.
ریشه یابی خلأها
در بخش معدن با 2 گروه که نیاز آموزشی متفاوتی دارند، روبه رو هستیم. یکی گروه سنی بزرگسال که درگیر عملیات معدنی است و پرسنل شرکت ها و دیگر دانش آموزان و دانشجویان جوان و نوجوان هستند.
گروه اول به جای پیروی از الگوی سنتی، که مربی دانش را مستقیم به یادگیرنده منتقل می کند، باید به شکل عملی آموزش ببیند، اما مطالعات نشان می دهد که حدود ۷۰ درصد از کل آموزش ها همچنان به شیوه تئوریک و از مربی به شاگرد است. گروه دوم نیاز به غربالگری در ساختار آموزش عالی کشور دارد که علاوه بر توانمندی های تئوریک، امکان آموزش و کسب تجربه هنگام تحصیل را فراهم آورد. چه بسا وجود واحدهای دانشگاهی به عنوان کارآموزی چندین ساعته به این منظور طراحی شده که به واسطه اجرایی و عملیاتی شدن بیش از ۷۰ درصد فاقد اثربخشی بوده است. در واقع باید برنامه ریزی در سطح کلان ملی انجام شود که در مرحله اول، نقش آموزش در بهره وری نیروی انسانی متخصصان معدن سنجیده و بعد خلأها به صورت ریشه ای ارزیابی و شناسایی و متناسب با آن چاره اندیشی شود. به نظر ایجاد دپارتمان های تخصصی مجزا به مثابه آنچه برای عملیات انفجار شاهد هستیم، باید در سایر موارد هم ایجاد شوند تا به صورت عملیاتی و تحت نظارت متخصصان انجام گیرند. دوم، بازنگری جدی در سرفصل ها و ایجاد میان رشته ها است که باید به صورت آموزش تک بعدی و تخصص محور گام برداشته و دوره های کارورزی مشترک دانشگاهی و مراکز صنعتی و معدنی باید به صورت مستمر و متناسب با نیازسنجی ها برگزار شود. همه موارد، مستلزم ایجاد معاونت های آموزشی و پژوهشی یا حداقل ایجاد اداره کل فعال در بدنه دولت است که سیاست گذاری های بلندمدت را متناسب با انجمن ها، تشکل ها و بنگاه ها و نه به صورت موازی بلکه به صورت ملی، راهبری منسجم و مستمر برنامه ریزی کند.
حلقه مفقوده ارتباط
مراکز آموزشی متنوع و متعدد با ظرفیت های فیزیکی بالا و از سویی، وجود نیروهای دانشگاهی متخصص به عنوان نقاط قوت محسوب می شوند،اما غفلت از وجود و حضور نیروهای متخصص چه در گذشته و چه حال، به عنوان نیروهای مهاجرت کننده، خسارت های جبران ناپذیری را در پی خواهد داشت. حلقه مفقوده ارتباط میان دانشگاه با صنعت که به واسطه ضعف سیستم آموزشی ایجاد شده است، البته یک سویه هم نیست و در گرو سلایق مدیریتی در بخش های معدنی بوده و هست که بحث مهارت آموزی به عنوان بخشی از آموزش دانشگاهی، توسعه نیروی انسانی متخصص را به همراه خواهد داشت.
دوم، گرایش های کلی نگر با رئوس و سرفصل های نامتناسب با نیازهای روز از جمله موارد ضعف است که بازنگری جدی در گرایش های متناسب با برآورد صحیح و نیازسنجی شرایط کنونی و آینده امری ضروری به شمار می رود.
سوم، پژوهش محوری نظام آموزشی متناسب با نیازسنجی بلندمدت در تحصیلات تکمیلی به منظور گره گشایی حداکثر تئوری مسئله و نه تکرار مکررات در زمینه پژوهشی است. به شکل یقین، مهارت آموزی در هیچ سطح و دوره ای تمام شدنی نیست. استمرار آن به توسعه و بهره وری بهینه نیروی انسانی کمک بسزایی خواهد کرد.
در ایران بنگاه ها، تشکل ها و انجمن ها در این زمینه به خوبی عمل کرده و می کنند، اما انسجام در بدنه وزارتخانه به عنوان متولی آموزش و پژوهش که برآورد آماری منطبق بر نیازسنجی های کوتاه مدت و بلندمدت را عهده دار باشد، می طلبد. در این شرایط، داشتن نگاهی ملی و حتی فراملی با ایجاد نقشه راه و الزام به سایر مجموعه های ذی ربط در بحث مهارت آموزی امری بدیهی و ضروری است.
بسیاری از فارغ التحصیلان، مهارت های لازم به عنوان ابزاری مناسب برای ورود به محیط های واقعی کسب وکار را ندارند، در واقع مهارت آموزی طراحی حرفه ای اشتغال به عنوان تکمیل زنجیره آموزش های تئوریک متناسب با دنیای امروز ضروری به نظر می رسد.
طرح آموزشی ـ مهارتی تحت عنوان کارورزی پیش از ورود به کار حرفه ای می تواند به ایجاد حلقه مهارتی در دانشگاه ها، باتوجه به مسائل روز و البته بهینه تر شدن بهره وری منتج شود.
بعد از انقلاب صنعتی
علی خان نصر اصفهانی - استاد دانشگاه و فعال معدن: آنچه اصطلاح بهره وری به ذهن ما متبادر می کند، شاید خیلی کمتر مفهوم واقعی اش باشد، بااین حال زیاد هم مورداستفاده قرار می گیرد.
بهره وری عبارتی است که بعد از انقلاب صنعتی مصطلح شد. در این دوره، گسترش و توسعه صنعت، صدها نفر را مجبور کرد با هم کار کنند و ارتباط داشته باشند. پس از قرن بیستم به بعد، توجه به این موضوع کم کم قوت گرفت و به اوج رسید و در سازمان های بزرگ و کوچک جایگاه پیدا کرد و از صنعت به تمام زمینه های آموزشی، خدماتی، پژوهشی و... تسری پیدا کرد. امروزه این موضوع به دقت بررسی می شود و در سازمان ها و ارگان های دولتی یا غیردولتی موردسنجش قرار می گیرد.
وقتی درباره بهره وری صحبت می کنیم، باید آن را ترکیبی از اثربخشی و کارآیی معنی کنیم. اثربخشی به معنای اجرای کارهای درست و کارآیی به معنی اجرای درست کارها است؛ اگر ترکیبی از این دو را با هم داشته باشیم، بهره وری در یک سازمان بالا خواهد رفت؛ چه این سازمان کارخانه صابون پزی باشد، چه در زمینه استخراج مواد معدنی یا فرآوری فعالیت کند.
در حقیقت، مفهوم اقتصادی آن، این است که بتوان روندی را طی کرد که با کمترین منابع مالی، بیشترین محصولات را تولید کنیم. از دیدگاه معدنی، بهره وری را می توانیم ایجاد ارزش افزوده در هر فعالیت معدنی تعریف کنیم.
کاهش دامنه ریسک
توجه کنیم برای اینکه ببینیم، وضعیت بهره وری مان چه وضعیتی دارد، باید مرتب تمام سطوح مختلف فعالیت معدنی از اکتشاف و استخراج گرفته تا فرآوری را بسنجیم و وضعیت آن را رصد کنیم و در نهایت بالا رفتن بهره وری ما را توانمند می کند که بتوانیم در سرمایه گذاری ها و فعالیت های توسعه ای، تصمیمات درستی اتخاذ کنیم یا دامنه ریسک یا ترس از سرمایه گذاری را کاهش می دهد و می توان با اطمینان در هر زمینه ای سرمایه گذاری کنیم.
عوامل زیادی در افزایش بهره وری دخیل هستند که بخش زیادی از آن برمی گردد به عوامل انسانی. ارتباط بین سطوح مدیریتی، حرکت دوسویه اطلاعات و ارتباطات درست و تعریف شده، در یک سازمان، اصلاح عوامل محیطی، نوآوری و توسعه خلاقیت و ایجاد برنامه شایسته سالاری در تمام سطوح مدیریت به عنوان عواملی هستند که می توانند در افزایش بهره وری موثر باشند.
نقش انتخاب مدیران شایسته که تخصص و تعهد کافی در انجام امور محوله دارند، در افزایش بهره وری بسیار پررنگ است. بزرگ ترین مشکل برای ارتقای بهره وری در بخش معدن، مشکلاتی است که از یک سو، در ارتباط با دولت و نهادهای سیاست گذار وجود دارد و از سوی دیگر، در مسیر تامین ابزار و ماشین آلات موردنیاز قرار گرفته است. نکته دیگری که نمی توان از آن غافل شد نقش مخرب تحریم هایی است که بر کشور ما تحمیل شده و به این ترتیب، ارتباط ما را با بازار جهانی دچار مشکل کرده است. به گمان من، پیش نیاز بهبود و ارتقای بهره وری در بخش معدن، ارتباط بیشتر دولت با این بخش و تعامل سازنده تر با فعالان است، تا در قدم اول موانع بزرگ پیش پای این صنعت برداشته و دست تولیدکنندگان برای فعالیت باز و در مرحله بعد اهداف و استراتژی ها تعریف، روش جذب و تربیت سرمایه های انسانی معین و نقشه راه رسیدن به اهداف ترسیم و در نهایت رضایت ذی نفعان جلب شود.
نسخه های مرتبط
وقتی به آمار نگاه کنیم، متوجه می شویم که شوربختانه، معادن به عنوان بخش مهم اقتصاد کشور و اهرم پیشران سایر صنایع که عامل تامین مواد اولیه و انرژی هستند، از نظر بهره وری رتبه بسیار پایینی دارند و از نظر رکورد جهانی وضعیت خوبی نداریم.
باید دراین باره بیشتر بررسی کنیم که چطور می توان این روند را ترمیم کرد و چگونه باید تغییر رویه داد تا بهره وری در معادن بالاتر برود؟ نخستین و مهم ترین عامل تاثیرگذار در بالا رفتن بهره وری، انتخاب درست و مناسب افراد حرفه ای است که تجربه و علم کافی برای تصدی پست های مدیریتی اجرایی را به ویژه در سطح کلان دارند. دومین کاری که می توان در بالا رفتن بهره وری انجام داد، آسیب شناسی و ارزیابی سازمان های فعال در معادن است. وقتی می بینیم میزان بهره وری در معادن پایین است، به این نتیجه می رسیم که نیاز داریم سامانه های پویایی داشته باشیم که اطلاعات فعالیت های معدنی و تولید معدنی را جمع آوری کنند و مرتب بروزرسانی شوند تا آسیب شناسی انجام گیرد و مشکل اصلی پیدا شود. هر بخش، آسیب ها و شرایط خاص خود را دارد و باید برای هر قسمت و فعالیت معدنی، نسخه مرتبط به آن را پیچید، نه اینکه یک نسخه را برای همه تجویز کرد. بنابراین باید به شکلی جلو برویم که معدنکار و فعال معدنی به صورت خوداظهاری، بدون ترس مشکلات و چالش های خود را مطرح کند. آن وقت می توانیم با این اطلاعات، مراحل مختلف ارزیابی نیاز متخصصان را بررسی کنیم و به فکر راه حل باشیم.
پیش نیازها
پس نخستین نکته ای که برای افزایش بهره وری باید موردتوجه قرار بگیرد، این است که باید سیستم جمع آوری اطلاعات، به روز و پویا ایجاد شود.
از طرف دیگر، به عوامل دیگری هم نیاز داریم، برای مثال کمبود تکنولوژی جدید و موردنیاز در معادن. متاسفانه در حال حاضر در معدن و صنایع وابسته معدنی از تکنولوژی هایی که نیم قرن از عمر آنها می گذرد و بهره وری بسیار پایین و مصرف انرژی بالا و سرعت کمی دارند، استفاده می کنیم.
علاوه بر این، باید به تربیت نیروی انسانی کارآمد هم توجه ویژه ای شود. این موضوع باید، هم در سطح نیروی مهندسی موردتوجه قرار گیرد و هم در بخش کارگری تا با تربیت نیروی انسانی متخصص به صورت کاربردی، بهره وری افزایش یابد.
در نهایت نیاز شدیدی به مدیران عملیاتی و معدنی داریم که بتوانند در رأس مجموعه مهندسان، کارگران و سرکارگران متخصص و حرفه ای، فعالیت ها را پررنگ و هدفمند کنند.
سخن پایانی
کل حوزه صنعت و معدن، به عنوان یکی از زیرمجموعه های آن، حوزه های مستقلی نیستند و تابع تصمیمات و سیاست گذاری های بخش دولتی هستند، پس برای دستیابی به اهداف خود و افزایش بهره وری، به کمک و حمایت دولت نیاز دارند. افزایش بهره وری بخش معدن نیاز به حمایت کمک و همفکری دولت دارد. به این منظور، باید در سیاست گذاری ها از بخش خصوصی کمک بگیرند، اما متاسفانه چنین اتفاقی مدت ها است که دیگر رخ نمی دهد.