تلنگری از باب سیاستهای غلط توسعه مسکن
حدود ۶ دهه از روزی که دشت قزوین دهان باز کرد و هزاران نفر را به کام خود کشید، سپری شده است.
گسل ایپک در حاشیه شهر بوئینزهرا ساعت ۲۲: ۵۵ روز ۱۰ شهریور۱۳۴۱ با شدت ۷.۳ ریشتر به مدت ۳۱ ثانیه آنچنان لرزید که تا شعاع ۷۰۰ کیلومتری اطراف، تمام ساکنان شاهرود، تبریز، سنندج، بهبهان و یزد سراسیمه به خیابانها ریختند و سونامی ایجاد شده در خزر به ساحل انزلی و تنکابن رسید.
در همان لحظات اول لرزش زمین حداقل ۱۲ هزار نفر از کشاورزان، دامداران، پیشهوران، زنان و کودکان مناطق بوئینزهرا، دانسفهان، آراسنج، رودک، ایلدرچین و ۳۰۰ پارچه روستای اطراف زیرا خروارها خاک مدفون و کشته شدند و بالغ بر ۹۰ سکونتگاه جمعیتی بهطور کل تخریب و محو شد. اینک با گذشت ۵۹ سال از آن واقعه دلخراش، شاید کمتر کسی خاطرات تلخ زلزله بوئینزهرا را به یاد داشته باشد، اما تکرار زلزلههای مهیب در سالهای بعد باعث شد ضرورت توجه به اصول مهندسی در نظام ساختوساز کشور بیش از گذشته احساس شود.
بیتوجهی به اصول صحیح ساختمانسازی
طی این ۶ دهه، دانش کارشناسی ایران به حدی رسید که بپذیرد مهمترین عامل تلفات بالای انسانی در تمامی زلزلههای ایران، بیتوجهی به اصول صحیح ساختمانسازی است. ۶ سال پس از زلزله بوئینزهرا در ۱۰ شهریور ۱۳۴۷ نیز دشت بیاض و فردوس در استان خراسان با شدتی معادل ۷.۳ ریشتر لرزید. این بار هم تمامی ابنیه بهدلیل بیتوجهی به اصول صحیح ساختوساز با خاک یکسان شد و هزاران نفر را زیر خروارها خاک مدفون کرد.
۱۰ سال بعد باز هم در شهریور، شهر طبس در استان خراسان با زلزلهای به بزرگی ۷.۴ ریشتر به تلی از خاک تبدیل شد و ۲۰ هزار نفر از مردم را به کشتن داد. بار دیگر ساختوسازهای سنتی و بیتوجهی به اصول ایمنی در ساختمانسازی فاجعه به بار آورد و حدود ۹۰ درصد ساکنان منطقه کشته شدند. در زلزله ۷.۴ ریشتری خرداد ۱۳۶۹ گیلان نیز آنچه تلفات انسانی را در شهرهای رودبار، منجیل، لوشان و ۷۰۰ روستای اطراف به بیش از ۳۵ هزار نفر رساند، صرفا الگوی غلط ساختمانسازی در این مناطق بود.
این شیوه غلط طی سالهای بعد در زلزله قائن خراسان (اردیبهشت ۱۳۷۶)، بم کرمان (دی ۱۳۸۲)، بلده مازندران (خرداد ۱۳۸۳)، زرند کرمان (اسفند ۱۳۸۳)، بروجرد لرستان (فروردین ۱۳۸۵) ورزقان آذربایجان شرقی (مرداد ۱۳۹۱) و ازگله کرمانشاه (آبان ۱۳۹۶) نشان داد که فعالان صنعت ساختوساز از تجارب زلزلههای قبلی عبرت نگرفتند و همچنان در برابر رعایت مقررات ملی ساختمان مقاومت میکنند، این در حالی است که پهنه جغرافیایی ایران دارای گسلهای فعال و نیمه فعال متعددی است که هر لحظه احتمال لغزش آنها و بروز یک فاجعه انسانی وجود دارد.
نامدیریتیها در صنعت ساختمان
برخی سازندگان مسکن در ایران فاقد دانش تخصصی و تجربی هستند. بهوفور دیده شده کشاورزان در فصول بیکاری به مشاغل مرتبط با ساخت مسکن روی آوردهاند یا اینکه نقشه ساختمانها توسط دلالان خودرو و فروشندگان بازار طراحی شده است. از طرف دیگر حاشیه سود اقتصادی در این حوزه باعث شده هر کسی که نقدینگی بلااستفادهای دارد، به ساختمانسازی روی آورد و در سکوت دستگاههای نظارتی، نقش یک مسکنساز حرفهای را بازی کند تا از منافع انبوهسازی ساختمان بیبهره نباشد. این افراد عموما به اصول مهندسی این حوزه توجهی ندارند و بعضا در مقابل اعمال ضوابط مهندسی با استدلالات عامیانه، مقاومت میکنند.
هیچ نهادی نیز مسئولیت برخورد با استفاده از کارگران غیرماهر در صنعت ساختمان را به دوش نمیگیرد، اما هنگام اخذ عوارض، دهها دستگاه پای کارند و ژست یک ناظر را به خود میگیرند.
صنعت تولید مصالح ساختمانی هم در این هرجومرج مدیریتی به پناهگاه مطمئنی برای سوداگران اقتصادی تبدیل شد تا هرازگاهی به بهانه گرانی نرخ ارز، بالا رفتن دستمزد کارگر یا افزایش سایر هزینههای تولید، کیفیت محصولات تولیدی را قربانی تضمین سود متصور خود کنند، به همین دلیل روز به روز تعداد مصنوعات و مصالح ساختمانی بیکیفیت با برندهای مختلف در بازار بیشتر میشود و باز هم هیچ مرجعی با عرضه این قبیل کالاها در بازار برخورد نمیکند.
برآیند تمام نامدیریتیها در صنعت ساختمان این است که پس از ۵۹ سال از وقوع زلزله دلخراش بوئینزهرا، هنوز نسبت به بهبود ضریب مقاومت ساختمانها در برابر سوانح طبیعی و غیرطبیعی بیاعتمادیم و هیچ برنامهای برای پایان دادن به هرگونه سهلانگاری و رفتار غیرحرفهای در این حوزه نداریم.
ضعف امکانات ایمنی ساختمانهای بلندمرتبه
ارزیابیهای فنی نشان میدهد بالغ بر ۹۰ درصد ابنیه بهویژه ساختمانهای بلندمرتبه در این شهرها فاقد کمترین امکانات ایمنی هستند، زیرا سازندگان این ابنیه صرفا بهدنبال کسب سود بیشتر از طریق مصرف مصالح ارزان و نامرغوب توسط کارگران بیتجربه بودهاند.
براساس آمار رسمی هماینک از مجموع ۲۳ میلیون ساختمان موجود در ایران، حداقل ۱۰ میلیون واحد فاقد هرگونه اسکلت فلزی یا بتنی هستند که با کوچکترین لرزش زمین بهطور کامل تخریب خواهند شد. همچنین در میان ۱۳ میلیون واحد باقیمانده ۷۵ درصد ساختمانها از اسکلت فلزی برخوردارند که جوشکاری اتصالات اغلب آنها تابآوری چندانی در برابر تکانههای شدید زمین ندارد و به محض مواجهه با زلزله روی سر ساکنان آوار خواهد شد.
ساختمانهای دارای اسکلت بتنی هم گرچه کمتر از ۲۵ درصد ابنیه موجود در ایران را شامل میشوند، اما کیفیت نامطلوب بتن بکار رفته در آنها یا شیوه غلط بتنریزی هنگام ساخت اسکلت باعث میشود هنگام زلزله بهراحتی ریزش کنند.
مقررات مربوط به جوشکاری اتصالات و کاربرد بادبندها در کلاف اسکلت فلزی و همچنین شیوه تهیه بتن مرغوب و روشهای اصولی ملاتریزی در اسکلتهای بتنی بهصراحت در مقررات ملی ساختمان یا ضوابط سازمان ملی استاندارد ایران تدوین شده، اما فعالان صنعت ساختوساز به این ضوابط توجهی ندارند و دستگاههای نظارتی اعم از سازمانهای نظام مهندسی ساختمان و شهرداریها (باوجود وظیفه قانونی در این حوزه) پیگیر تخلفات صورت گرفته ازسوی سازندگان نیستند. گرانی پی در پی فولاد و سیمان در سالهای اخیر، علاوه بر بالا رفتن هزینه ساخت مسکن، سازندگان را به کاستن از حجم مصالح کاربردی و استفاده از مواد غیراستاندارد ترغیب کرده است.
از سوی دیگر تورم موجود در بازار مصالح ساختمانی در سالهای اخیر بسیاری از مسکنسازان را با شعار فریبنده «حرکت به سمت ایمنی با سبکسازی» به استفاده از مصالح ارزان و کموزن نظیر صفحات پلی استایرن در سطوح افقی مجاب کرده که ایمنی کل بنا را در برابر سوانح آتشسوزی کاهش داده و آسیبهای جبرانناپذیری به محیطزیست زده است.
کاربرد سطوح شیشهای یا اسلبهای سنگی در نماسازی واحدها بهویژه در ساختمانهای بلندمرتبه، نمونه دیگری از اشتباهات صنعت ساختمان است که جان و مال عابران اطراف این ابنیه را به خطر انداخته و متاسفانه از چشم نهادهای نظارتی دور مانده است.
یافتههای مهندسی ثابت کرده که تجهیزات مکانیکی، الکتریکی و سایر اجزای سازه باید از مقاومت لازم در برابر تکانهای ناشی از زلزله برخوردار باشند تا عملکرد آنها پس از وقوع زمینلرزه دچار اختلال نشود، اما در بسیاری از زلزلههای ایران حتی آن دسته از لرزشهایی که تلفات جانی ندارند، نخستین اجزایی که کارآیی خود را از دست میدهد و به عامل خطر تبدیل میشود، همان تجهیزات مکانیکی و الکتریکی است.