روایتی از کوچ اجباری پزشکان
حسامالدین ریاحی-کارشناس اخلاق پزشکی
خطر کمبود پزشک در چند سال آتی و تیترهای مشابه دیگر نظیر هشدار برای کوچ پزشکان که به تازگی در بیشتر رسانه ها منتشر شده، راوی یک جریان منفی علیه پزشکان و نظام سلامت کشور است. در واقع، رسانه ها با رویکرد انتقادی از مهاجرت این قشر مهم، نگرانی خود را از آینده شرایط درمان بروز می دهند. از طرفی هم، مسئولان با ارائه دلایل منطقی درباره حقوق های رعایت نشده، حق را به پزشکان کوچ کرده می دهند. به اعتقاد من، مهاجرت پزشکان ایرانی به خارج از کشور بیشتر برای تامین حقوق انسانی است و نباید نگرش شیء گونه به این جریان داشت. درآمد بالا و فضای کاری منطقی از دلایل اصلی مهاجرت پزشکان است. پزشک در هر جای دنیا که باشد، متعهد به حفظ صیانت از جان بیمار است و باتوجه به اینکه آرمان پزشکی ارتقای سلامت مردم فارغ از مرزهای سیاسی است، فعالیت یک پزشک محدود به جغرافیا نیست. حال اینکه در ایران کار کند یا در یک کشور دیگر، در عمل تفاوتی در شخصیت حرفه ای وی ندارد.
متاسفانه شرایط اقتصادی برای فعالیت یک پزشک عمومی در کشور، مهیا نیست و نظام سلامت نتوانسته این افراد را در قالب پزشک خانواده و سیستم ارجاع به کار گیرد؛ به همین دلیل، گاهی شرایط کاری برای رزیدنت ها و پزشکان عمومی مساعد نیست. مجموع این عوامل باعث شده که بیشتر پزشکان برای پیدا کردن شرایط شغلی بهتر، راهی آن سوی آب ها شوند. برخی مهاجرت پزشکان را به شرکت در آزمون ها ربط می دهند، اما باید گفت، مهاجرت پزشکان ربطی به آزمون های پزشکی ندارد؛ اگر حقوق پزشکان چه مادی و چه معنوی نادیده انگاشته شود، در نهایت پزشکان برای یافتن شرایط کاری مساعدتر، راهی سایر کشورها می شوند. متاسفانه در کشور ما و گاهی در رده های تخصصی، حقوق پزشکان نادیده گرفته شده است.
افزایش تعداد جذب نیرو یا دانشجو نیز یکی از مشکلات جدی این بخش است. نبود رابطه منطقی بین نیاز واقعی با عملکرد در حوزه آموزش نیروی انسانی در هر رشته ای منجر به افزایش بهره وری نمی شود و مادامی که نتوانیم نیاز متخصص را تامین کنیم، محکوم به ازدست دادن آنها می شویم.
باادامه این روند حتی این احتمال وجود دارد که در آینده نزدیک ایران جایگاه پزشکی خود در منطقه را از دست بدهد. بنابراین برای جلوگیری از این گونه مشکلات باید کنترل مهاجرت ها جدی گرفته شود. در این فرآیند اینکه بگوییم با افزایش ظرفیت رشته های پزشکی می توانیم چنین جریانی را کنترل کنیم، اشتباه است. این مهم را هم نباید نادیده گرفت که خوشبختانه نظام سلامت کشور بنیه خوبی دارد، اما با این روند امکان دارد آسیب هایی ببیند. در کل، احقاق حقوق پزشکان به معنای افزایش دستمزد نیست. در بسیاری موارد، در کشور حقوق پزشکان در داخل سیستم نظام پزشکی رعایت نمی شود. برای مثال، تفاوت حقوق در میان پزشکان تنها باوجود یک گواهینامه شرایط را برای ماندگاری آنها تنگ می کند. برای مثال، کسی که به عنوان هیات علمی در بیمارستان تخصصی فعالیت می کند و آزادی عمل بیشتری هم دارد، نسبت به رزیدنت همان بیمارستان، 10 برابر کمتر حقوق دریافت می کند و سختگیری زیادی هم نسبت به او می شود، بنابراین توجه به این حقوق در مسیر عادلانه ای قرار ندارد. نتیجه این عوامل باعث شده گاهی جامعه پزشکی با احساس بی عدالتی در دستمزد مواجه شود. راهکار نخست برای رفع این مشکل، تفکیک بخش خصوصی و دولتی در وضعیت درمان است و راهکار دوم به آمایش نظام آموزشی و جذب و تربیت نیروی انسانی متناسب با نیاز منطقه ارتباط دارد. تعداد پزشکان باید براساس مطالعات آمایش منطقه ای انجام شود و در هر منطقه، متناسب با نیازهای موجود، افراد جذب این رشته شوند. همچنین راهکار سوم، پیگیری اقدامات مثبت در کاهش نابرابری درآمدی است. ناگفته نماند که نباید نگران آینده نظام سلامت کشور باشیم، چرا که نظام سلامت ایران در مسیر خودمراقبتی و توسعه خدمات پیراپزشکی و پرستاری قرار دارد که در مواردی بسیار کارسازتر از پزشک عمومی هستند. با این همه افزایش مهاجرت پزشکان باعث می شود که تعداد پزشک متخصص کمتری داشته باشیم.