اقتصاد نیازمند ریلگذاری صحیح است
عضو هیات علمی دانشگاه ضمن حمایت از اجرای نظام تکنرخی در اقتصاد ایران میگوید: «من فکر میکنم هر چیزی که در اقتصاد ایران دو نرخ دارد، باید تکنرخی شود.
این امر درباره نرخ بهره بانکی، خودرو، ارز، گاز و برق هم صدق میکند. دونرخی شدن و شکافی که میان این دو بهوجود میآید، بهترین فضا را برای توزیع رانت و فساد فراهم میکند، به همین دلیل باید این مسئله حلوفصل شود. همزمان باید به سمت حذف یارانه پنهان رفت. شاید اجرای همزمان این سیاستها در شرایط امروز اقتصاد ایران عملی نباشد، اما میتوانیم به این سمت برویم.»
محمد حسننژاد، کارشناس اقتصاد در گفتوگو با صمت تصریح میکند: «برای رونق تولید حمایتی موثر است که براساس آن تولیدکننده قادر به پیشبینی چشمانداز اقتصادی باشد. حمایت از تولید یعنی حمایت از قدرت پول ملی و جلوگیری از افزایش گاه و بیگاه نرخ ارز که کمر تولیدکنندگان را شکسته است؛ حمایت از تولید یعنی رفع موانعی که اجازه نقل و انتقال پول را به صادرکنندگان ایرانی نمیدهد. در مجموع بهنظر میرسد مشکل تولید در کشور ما بروکراسی ناکارآمد است و طولانی بودن زمان اخذ مجوزها؛ بنابراین برای حمایت از تولید باید ابتدا با اعمال سیاستهای تثبیت اقتصادی، امکان پیشبینیپذیری اقتصاد را برای فعالان اقتصادی و تولیدکنندگان ایجاد و در ادامه مسیر تحقق پیشنیازها را هموار کنیم.» آنچه در ادامه میخوانید مشروح گفتوگوی صمت با این کارشناس اقتصاد است.
تامین مالی همواره از دغدغههای دولت و فعالان اقتصادی بوده و دولتها نیز گاهی با اعمال سیاستهایی در راستای رفع این مشکل گام برداشتهاند. حتی گاهی با دستکاری قیمتها برای خروج از بحران کسری و تامین مالی تلاش میشود. فکر میکنید با دستکاری برخی قیمتها میتوان این مشکل را حل کرد؟
دستکاری قیمتها و گرانتر فروختن برخی کالاها، چنانچه عرضه با کاهش تقاضا مواجه نشود، به هر حال آورده مالی بیشتری دارد، اما مشکل بهطور ریشهای حل نمیشود و تنها یک افزایش درآمدی مقطعی رخ داده است. اینکه قیمتها در ایران و جهان با هم فاصله دارند و بهتر است این شکاف رفع شود، در جای خودش قابلبحث است. موضوع در اینجا، تامین پایدار کسری بودجه و ایجاد توازن میان دخل و خرج دولت است که من فکر نمیکنم چنین اقداماتی بتواند به حل یا تخفیف مشکل برای بلندمدت بینجامد.
راهکار حل مشکل تامین مالی از نظر شما چیست؟
بهنظر من باید یک نگاه ولو اجمالی به جهان کنیم و الگوی مناسب را بیابیم. هر فردی که امروز به وضعیت شاخصهای انسانی جهان مینگرد، بهروشنی متوجه میشود که مردم کشورهای اسکاندیناوی در شمال اروپا بهترین شرایط را در جهان دارند. نکته جالب اینکه در کشورهای موردبحث، از تمامی نقاط جهان بیشتر مالیات گرفته میشود؛ بهنحوی که گفته میشود حدود نیمی از تولید ناخالص داخلی این کشورها را دولت در قالب مالیات دریافت میکند. دولتها در این کشورها از دریافت مالیات تنها بهدنبال تامین مالی خویش نیستند، بلکه مسئله افزایش رفاه اجتماعی و شاخص عدالت اجتماعی را هم مدنظر دارند. در مقابل دشوارترین شرایط را کشورهایی دارند که به پرداخت یارانه برای حمایت از تولید اقدام میکنند. این کشورها ضعیفترین اقتصادها را دارند؛ پس باید پیش از هر چیزی به این بیندیشیم که حمایت واقعی چیست و چطور صورت میگیرد. اینکه نیت خوبی داشته باشیم، برای پیشبرد امور کافی نیست و باید مردم از عواقب اقدامات مطلع و خرسند شوند. متاسفانه در کشور ما موانعی در مسیر اصلاح نظام مالیاتی وجود دارد. اخذ مالیات برای جبران کسری بودجه بهترین و پایدارترین اقدام ممکن است؛ گرچه باید پایههای مالیاتی جدیدی تعریف شوند که همزمان با افزایش درآمدهای دولت، به بهبود عدالت اجتماعی هم منجر شوند.
پس بهنوعی کوچک کردن دولت را جزو ضروریات کشور میدانید؟
بهنظر میرسد اگر دولت چنین در اقتصاد وارد نشده بود، امروز شرایط کشور بهتر بود. حقیقت این است که باید در برنامه هفتم توسعه، در نخستین گام، دولت از هر فعالیت اقتصادی خارج و پس از خروج دولت از فعالیتهای اقتصادی تازه ورود به سایر مباحث آغاز میشد.
منظورتان از دولت فقط قوه مجریه است؟
بله؛ من کاری به نهادها و دستگاههای دیگر ندارم. قوه مجریه باید از فعالیتهای اقتصادی بیرون بیاید. اگر وزارت صمت بهجای اینکه مانند امروز دائم بهدنبال وضعیت هیاتمدیرهها و مدیرعاملهای شرکتهای خودروسازی، فولاد یا ذوب آهن بود، فقط ناظر امور بود و اجازه تخلف را از متخلفان سلب میکرد، شرایط دیگری داشتیم.
یعنی شما هم از «مولدسازی» دفاع میکنید؟
مسئله من اعمال خصوصیسازی واقعی است. بهطور مشخص، بهجای تمرکز بر درست یا غلط بودن اجرای سیاست فروش اموال دولتی بهعنوان منبع درآمدزایی، بهتر است تمرکز اصلی را بر تعیین نرخ و نحوه قیمتگذاری قرار دهیم و بر اهلیت خریداران.
با این حال منتقدان میگویند مولدسازی چیزی نیست، جز ارزانفروشی اموال عمومی برای تامین بودجه روزمره. عاقبت این اقدام چه خواهد بود؟
اگر این انتقاد را بپذیریم، به این معناست که مولدسازی، تکرار سیاست خصوصیسازی است و نتیجهای جز فساد، رانت و حراج اموال عمومی بهدنبال نخواهد داشت. نمیدانم قصد دولت از ارائه و اجرای طرح مولدسازی چیست، اما آنچه مسلم است، محور واگذاری باید اهلیت افراد متقاضی باشد، نه هیچ چیز دیگر.به هر روی کسانی باید بتوانند اموال عمومی را بخرند که توانایی و تجربه اداره و توسعه کار را داشته باشند.
برخی نیز تاکید دارند تامین کسری بودجه یکی از اهداف دولت در اجرای طرح مولدسازی است. برای این مسئله چه باید کرد؟
اگر هدف اصلی از واگذاریها کسب درآمد بیشتر باشد، مشکل ایجاد میشود. هدف از اجرای طرح در گام نخست باید افزایش بهرهوری و توسعه صنعتی باشد. برای تحقق این هدف نیز پس از معرفی شرکتها و املاک قابلواگذاری ازسوی دولت، باید داراییها در یک فرآیند شفاف و قانونی به افراد دارای صلاحیت واگذار شوند و در گام نهایی، برای جلوگیری از سوءاستفادههای احتمالی، تمامی منابع حاصل از این اقدامات باید یکسره به حساب صندوق توسعه ملی واریز شوند. برنده اصلی این معامله نیز در نهایت خود دولت است، زیرا بنگاههای خود را که اغلب زیانده هستند واگذار کرده و از دست هزینههای آن خلاص شده است. از سوی دیگر دولت کوچک و مالک جدید بنگاه موفق به توسعه کار شده است. در این شرایط دولت میتواند با اخذ مالیات به درآمد دیگری نیز دست یابد. پس چشمپوشی از درآمد مشخص امروز میتواند به افزایش درآمدهای پایداری چون درآمدهای مالیاتی منجر شود.
به این ترتیب شما از حذف نظام قیمتگذاری فعلی استقبال میکنید؟
من فکر میکنم هر چیزی که در اقتصاد ایران دو نرخ دارد، باید تکنرخی شود. این امر درباره نرخ بهره بانکی، خودرو، ارز، گاز و برق هم صدق میکند. دونرخی شدن و شکافی که میان این دو بهوجود میآید، بهترین فضا را برای توزیع رانت و فساد فراهم میکند، به همین دلیل باید این مسئله حل و فصل شود. همزمان باید به سمت حذف یارانه پنهان رفت. شاید اجرای همزمان این سیاستها در شرایط امروز اقتصاد ایران عملی نباشد، اما میتوانیم به این سمت برویم.
باتوجه به موارد یادشده و شرایط روز کشور بهنظر شما برای حمایت از تولید دقیقا برنامه و راهکاری باید داشت؟
برای رونق تولید حمایتی موثر است که براساس آن تولیدکننده قادر به پیشبینی چشمانداز اقتصادی باشد. حمایت از تولید یعنی حمایت از قدرت پول ملی و جلوگیری از افزایش گاه و بیگاه نرخ ارز که کمر تولیدکنندگان را شکسته است. حمایت از تولید یعنی رفع موانعی که اجازه نقل و انتقال پول را به صادرکنندگان ایرانی نمیدهد. در کل بهنظر میرسد مشکل تولید در کشور ما بروکراسی ناکارآمد است و طولانی بودن زمان اخذ مجوزها؛ بنابراین برای حمایت از تولید باید ابتدا با اعمال سیاستهای تثبیت اقتصادی، امکان پیشبینیپذیری اقتصاد را برای فعالان اقتصادی و تولیدکنندگان ایجاد و در ادامه مسیر تحقق پیشنیازها را هموار کنیم.