«آیفون» مخربتر است یا معدن؟
معدنکاری و محیطزیست ۲ موضوعی است که همواره رودرروی هم قرار دارند. این کشمکش آنقدر جدی شده است که برخی از طرفداران افراطی حمایت از محیطزیست خواستار پایان دادن به این فعالیت و تعطیلی معادن هستند.
اما مطالعات جدید نشان داده است اگر یک نوزاد متولد ۲۰۲۳، که در کشوری پیشرفته متولد میشود را بهعنوان معیار در نظر بگیریم، متوسط نیاز این فرد به فلز و کانی، باتوجه به مصارف انسان مدرن در قالب محصولات صنعتی، کشاورزی، دارویی، خودروی شخصی و عمومی تا سن ۷۰سالگی، ۱۰ تن خواهد بود، پس گریزی از معدنکاری نیست. بنابراین، اهمیت معدنکاری و حفاظت از محیطزیست هر دو برای توسعه پایدار اجتماعی و اقتصادی غیرقابلانکار است.در گزارش امروز صمت، محمدرضا خالصی، استاد دانشگاه و فعال معدن و مهدی کلاهی، استاد دانشگاه و کنشگر محیطزیست از دغدغههای خود دراینباره میگویند.
آلودگی هرگز صفر نخواهد شد
محمدرضا خالصی ـ استاد دانشگاه و فعال معدن: معمولا تعریف چندان دقیقی از آسیبهای زیستمحیطی وجود ندارد و تعاریف موجود دراینباره باید تا حدود زیادی اصلاح شود. بهعنوانمثال، خودروهای معمولی از بنزین استفاده میکنند و مصرف بنزین خودرو برقی صفر است، اما آلایندگی یک خودرو برقی لزوما کمتر از خودرو بنزینی نیست.خودروهای برقی با باتری لیتیومی کار میکند و برای تولید لیتیوم و دیگر فلزات بهکاررفته در خودروهای برقی، باید صدها تن ماده معدنی استخراج شود.
طبق تحقیقات انجامشده در سالهای اول فعالیت یک خودرو الکتریکی، میزان آلایندگی کلی، یعنی آلایندگیهایی که در فرآیند ساخت و استفاده از آن ایجاد شده است، کمتر از یک خودرو بنزینی نیست. در بلندمدت هم شاید میزان آلایندگی این خودروها کمتر از اتومبیلهای فعلی باشد، اما هرگز صفر نخواهد شد.
تلختر از زهر
از اساس هیچ صنعت یا فعالیت اقتصادی دیگری بدون ایجاد آلودگی یا آسیب به محیطزیست امکانپذیر نیست. بهطورکلی، حیات انسان بهویژه انسان معاصر موجب آسیب به طبیعت و محیطزیست شده است.
نکته مهم اما تلخ ماجرا اینجا است که کشورهای پیشرفته، تلاش میکنند آلودگی را از خود دور کنند، حتی به نرخ اینکه بقیه نقاط دنیا روزبهروز آلودهتر شود. آنها تخریبهای زیستمحیطی را در مناطقی دیگر ایجاد میکنند و نتیجه را به کشور خود میبرند.
جالبتوجه است که بدانیم ۱.۲ میلیارد نفر از مردم فقیر، فقط یک درصد از منابع کره زمین را استفاده میکنند و در مقابل یک میلیارد ثروتمند زمین ۷۲ درصد منابع را به خود اختصاص میدهند.میزان مصرف این ۲طبقه اقتصادی قابلمقایسه نیست. پس پاسخ این پرسش که آیا میتوان بدون آسیب به محیطزیست معدنکاری کرد، منفی است، اما این آسیب میتواند کمتر از آن مقداری باشد که استفاده از گوشی آیفون به کره زمین وارد میکند؛باتوجه به اینکه بشر به مواد معدنی نیازمند است و نمیتواند از استخراج و استفاده از معادن چشمپوشی کند.
کاهش آسیب معدنکاری
در این جایگاه، موضوع معدنکاری سبز مطرح میشود. این موضوع چند شاخه اصلی دارد. اول اینکه بشر باید تلاش کند، نیاز خود را به معدنکاری و مواد معدنی تا حد امکان کاهش دهد. به این منظور، میتوان به بهرهبرداری از باطلههای معدنی توجه بیشتری داشت. باطلههای معادن قدیمی منبع بسیار خوبی برای استخراج مواد ارزشمند معدنی است یا برای دستیابی به فلزات میتوان به بازیافت و استفاده مجدد از فلزات موجود بیشتر توجه کرد. البته همه این موضوعات نه در مقیاس کوچک منطقهای بلکه باید در مقیاس جهانی موردتوجه قرار گیرد.بهاینترتیب، باید حتیالامکان از معدنکاری بیشتر اجتناب کرد و در موارد ضروری با رعایت کامل نکات و اصول زیستمحیطی فعالیت کرد تا مانع هدررفت آب و انرژی شویم.مسلما لازمه این کار برخورداری از تکنولوژی بهتر است. هرچقدر از فناوریهای جدیدتری استفاده کنیم، راندمان بالاتر خواهد رفت و مصرف انرژی و آب کاهش مییابد، بهویژه در کشور ما که کمآبی و بحرانهای مربوط به آن بسیار جدی است.
برای نسل بعد
جالب است، بدانیم معدنکاری با اثرات مخرب کمتر، لزوما گرانتر از شیوههای رایج نیست. اتفاقا در بسیاری از مواقع معدنکاری مدرن و استفاده از سیستمهای اتوماتیک و تکنولوژیهای پیشرفته در نهایت هزینهها را کاهش میدهد.اما چالشی که در بخش معدن کشور ما وجود دارد، موضوع کمبود سرمایهگذاری و تحریم است. این ۲ مانع بزرگ دستبهدست هم دادهاند، در نتیجه برای قدم گذاشتن در این مسیر با کمبود منابع مالی روبهرو هستیم. در مواردی هم که مشکل مالی وجود ندارد، بهدلیل تحریمها یا قوانین، اجازه ورود تکنولوژیهای لازم به کشور را پیدا نمیکنیم.
بهعنوانمثال، اگر از کامیونهای مدرن در معدنکاری استفاده کنیم، مصرف سوخت کمتر خواهد شد، هزینههای تعمیر و نگهداری کاهش مییابد و در زمان صرفهجویی میشود که در نهایت بهنفع معدنکار است. درحالحاضر معدنکاران به این مزیت آگاهی دارند و علاقهمند هستند که بهترین تکنولوژی را وارد کنند. محدودیتهای داخلی ازیکطرف و تحریمها از طرف دیگر، راه را سد کردهاند. درباره کارخانهها هم بههمینترتیب اگر تکنولوژی بهروز را وارد کنیم، هزینههای کلی تولید بهمراتب کمتر از کارخانه قدیمی است که بهعنوانمثال از کشوری مانند چین وارد میشود. این هزینهها تنها مالی نیست و بخش زیادی از آن هزینههای زیستمحیطی است که نسلهای بعد هم باید تاوان آن را بپردازند.
جایگاه انسان در معدنکاری سبز
محیطزیست تنها دغدغه معدنکاری سبز نیست و برای مسائل و مشکلات جامعه، بهویژه مشکلات جوامع انسانی اطراف معدن هم اهمیت فراوانی قائل است. بنابراین، ایفای نقش در زمینه مسئولیتهای اجتماعی یکی از اصول معدنکاری سبز است و مجموعه این موارد در کنار هم تعریف توسعه پایدار است. توسعه پایدار به این معنا است که وقتی فعالیتی اقتصادی انجام میشود و میدانیم که به محیطزیست آسیب میرساند، باید سود و زیان آن را در کنار هم سنجید و کار را بهگونهای انجام داد که در برآیند نهایی منافع کار در مقایسه با آسیبها بیشتر باشد و در نهایت بهنفع جامعه تمام شود.
پس توجه به مفاهیم توسعه پایدار بسیار مهم است، ازاینرو که همه فعالیتهای بشر برای بشریت است، بنابراین اگر بشریت با آلودگی دستبهگریبان باشد، آب نداشته باشد و نسلهای بعدی به این سبب گرفتار چالشهای متعددی شوند، فعالیت اقتصادی امروز ما به بیراهه رفته است و این توسعه در واقع سودجویی یک نسل یا فقط تعداد معدودی از افراد است که منافع کوتاهمدت اقتصادی خود را تامین میکنند.
معدنکاری یا تخریبگری
مهدی کلاهی ـ استاد دانشگاه و کنشگر محیطزیست: معدنکاری آثار تخریبی فراوانی بهجا میگذارد. بهوضوح شاهد هستیم اقلیمی که پیش از معدنکاری، زیستگاه گونههای مختلف گیاهی و جانوری بوده است، پس از معدنکاری منابع آبوخاک آلوده بهجا میگذارد که خشک و عاری از گیاهان و جانوارن خواهد بود.البته در بسیاری از نقاط دنیا جریان معدنکاری برقرار است، اما پیش از آغاز کار، ارزیابیهای جامعی انجام میشود، پارامترهای زیستمحیطی منطقه را میسنجند و با رعایت استانداردهای سختگیرانهای، معدنکاری را آغاز میکنند و وقتی کار در یک محدوده تمام شد، نسبت به ترمیم و احیای منطقه معدنکاریشده اهتمام کامل دارند. بهعنوانمثال، اگر بهرهبرداری از یک محدوده ۱۰ سال طول کشیده باشد، باید فرآیند رشد گیاهان در این مدت را هم محاسبه کنند و به آن پارامترهای احیا اضافه شود.
اصل اساسی کنشگری محیطزیست یا اصول توسعه پایدار که امروزه درباره آن صحبت میشود، ناظر به این است که همه فعالیتهای اقتصادی بشری باید تداوم داشته باشد، اما شرط و شروط و پیشزمینههایی برای آن لازم است. بهعبارتدیگر، رویکرد علمی به مسائل محیطزیستی اصولا رویکرد صفر و یکی نیست.همیشه صحبت بر سر این است که اگر بخواهیم کاری انجام دهیم، باید با بررسی کامل و تهیه پیشزمینهها اقدامات خود را به مرحله عمل برسانیم. تنها از این مسیر است که علاوه بر دستیابی به فواید اقتصادی و رفاه اجتماعی، طبیعت و محیطزیست هم تخریب نمیشود.
مزیت نسبی و هزینه فرصت
مزیت نسبی یکی از مفاهیم اقتصادی است که برای نخستینبار دیوید ریکاردو، تاجر انگلیسی قرن نوزدهمی، آن را برای بهبود وضعیت مبادلات تجاری انگلستان مطرح کرد. مزیت نسبی بهعبارت ساده یعنی اینکه هر کشور باید براساس توانایی خود، در زمینه تولید کالاهای خاصی فعالیت داشته باشد و برای تجارت با سایر کشورها، کالاهای خود را با کالاهای دیگر معاوضه و مبادله کند. در آن زمان، انگلستان نیازمند واردات گندم بود و براساس نظر ریکاردو، این کشور باید گندم وارد و بهازای آن کالاهای تولید خود را صادر کند وریکاردو علاوه بر این، نظریه نرخ خودکفایی را مطرح کرد که براساس آن، یک کشور باید برای تامین نیازهای خود از تولید داخلی و وارداتی استفاده کند و بههیچوجه نباید بیشازحد به صادرات وابسته شود، اما خودکفایی در تمام زمینهها نتیجهای جز فقر به بار نخواهد آورد.یکی از کلیدواژههای نظریه مزیت مفهوم هزینه فرصت است که بهمعنای گزینهای است که بهدلیل انتخاب گزینهای دیگری، از دست میرود. بهعبارتدیگر، وقتی کشوری تولید یک کالا را، باتوجه به هزینه کمتر آن در اولویت قرار میدهد، در برابر آن باید از تولید بعضی کالاها چشمپوشی کند.
برای مثال وقتی قرار است یک هواپیما تولید شود، قطعات آن از ۵۰ یا ۶۰ کشور گوناگون تامین میشود. این نشان میدهد که هیچ کشوری نمیتواند همهچیز را در درون خود داشته باشد. دنیای امروز آنقدر به هم متصل و یکپارچه شده که هر کشوری به گروه دیگری از کشورها نیازمند است که بهدلیل همان مزیت نسبی و هزینه فرصت است.پس اگر کشوری بخواهد همه قطعات یک هواپیما را خود تولید کند، اقتصاد کشور را از شکل بهینه خود خارج کرده است. بهقولمعروف نمیتوان و نباید با یک دست چند تا هندوانه برداشت. این مثالهای قدیمی گاهی به ما شیوه تفکر انتقادی میدهند تا موضوعات گوناگون را از زاویه دیگری بررسی کنیم.
یگانه راه چاره
پاسخ همه این پرسشها در توسعه تعاملات داخلی و خارجی است. اگر میخواهیم مشکلات متعدد کشور را در زمینه اقتصادی و صنعتی، رفاه اجتماعی، محیطزیست و... رفع کنیم، باید در توسعه تعاملات بکوشیم. امضای ایران پای معاهده اقلیمی پاریس، که با هدف حذف سوختهای فسیلی و کنترل کربن تنظیم شده است، دیده نمیشود، در حالی که این معاهده برای کشورهای در حال توسعه کمکهایی را در نظر گرفته است، ما نمیتوانیم از این کمکها بهرهمند شویم. همینطور امکان استفاده از خدمات صندوقهای بینالمللی محیطزیستی که برای حمایت و کمک به کشورهای در حال توسعه راهاندازی شده، بسیار کم است. بهعنوان مثال، برای حل بحرانهای محیطزیستی باید به معاهده پاریس بپیوندیم و براساس بندهای توسعه پایدار عمل کنیم. این اقدام هم بهنفع جامعه و هم بهنفع ثبات سیاسی کشور است. در واقع قدرتهایی پایدار بودهاند که دانش را به خدمت گرفته و از آن بهشکل بهینه استفاده کردهاند. دانش اگر در کنار قدرت قرار گیرد، سودش به همه میرسد و قدرت هم در پناه دانش، تداوم و استمرار بیشتری را تجربه میکند.بنابراین اصل در توسعه تعاملات بینالمللی است و اگر میخواهیم مشکلات کلان کشور را در زمینه محیطزیست، اقتصاد و... رفع کنیم، باید پیش از هر اقدامی، چالشهای بینالمللی خود را حل کنیم.
سخن پایانی
باوجوداینکه معدن و معدنکاری اهمیت بسیار زیادی دارد، اما حفظ محیطزیست، منابعطبیعی، میراثفرهنگی و بهطورخلاصه هر آنچه بهعنوان سرمایههای طبیعی و فرهنگی در اختیار بشر قرار دارد، اهمیت بالاتری نسبت به معدنکاری دارد.
ذات معدنکاری بهشکلی است که باعث برهمخوردن محیطزیست و مورفولوژی طبیعی میشود و در بسیاری مواقع، منظر طبیعت را مخدوش میکند. برای اینکه بدون آسیب به طبیعت و داشتههای طبیعی و فرهنگی کشور بتوانیم معدنکاری داشته باشیم، نیازمند فعالیت سالم هستیم. معدنکاری سالم به این معنا است که برای انجام آن، تمام تمهیدات زیستمحیطی و مرفولوژی و حتی فضای ریختشناسی در نظر گرفته شود و عملیات معدنکاری باتوجه به محدودیتها و ضرورتهای آن طراحی شود.