وعدههای بیسرانجام بزرگترین ریسک بورس
نیما آگاهی_کارشناس بازار سرمایه
در طول ماههای اخیر شاهد تداوم روند ریزشی بورس و افت بازار سرمایه برخلاف وعدههای مسئولان و سیاستگذاران بودهایم. بررسی عملکرد بورس حکایت از آن دارد که تصمیمات و سیاستگذاریهای غلط مسئولان، علت اصلی قرمزپوشی بازار سرمایه در هفتههای اخیر است.
بورس تهران بهطور سنتی در تیر و مرداد و بهدنبال برگزاری مجامع عمومی و تقسیم سود، روزهای مثبتی را پشتسر میگذراند، اما در سال جاری و بهدنبال عملکرد اشتباه سیاستگذاران، اغلب صاحبان سرمایه ترجیح میدهند سرمایه خود را به بورس وارد نکنند و حتی شاهد خروج سرمایه حقیقیها از بورس هستیم.
در واقع تداوم سیاستهای قیمتگذاری دستوری، تغییرات نرخ بهره بانکی و همچنین نرخ بهره بینبانکی، بازارگردانی نامناسب و... پیامدهای منفی گستردهای به بازار سرمایه تحمیل کرده است. چالشهای یادشده در شرایطی عملکرد بورس را تحتتاثیر قرار میدهد که مدیران وعده اصلاح شرایط را دادهاند، اما در عمل، شرایط متفاوتی رقم میخورد. از مجموع موارد یادشده میتوان اینطور برداشت کرد که عملکرد مدیران و سیاستگذاران، بزرگترین ریسکی است که عملکرد بورس را تحتتاثیر قرار میدهد.
سال گذشته تیم اقتصادی دولت مقرر کرد نرخ بهره بانکی از ۲۰ درصد افزایش پیدا نکند. فارغ از آنکه این تصمیم درست یا غلط و تحتتاثیر فشار فضای مجازی یا صاحبان سهام اخذ شده، در شرایطی که یک مسئول یا سیاستگذار چنین وعدهای را بهطور رسمی مطرح میکند و توسط مراجع اقتصادی دولت به تصویب میرسد، انتظار میرود این وعده عملیاتی شود، چراکه ذینفعان بازارهای مالی براساس این مصوبات و وعدهها سرمایهگذاری میکنند.
حال چنانچه دولت در عمل و در اجرای تعهدات خود، کوتاهی کند، از یکسو تهمانده اعتماد مردم به سیاستگذاران و بهدنبال آن، بازار سرمایه از بین میرود و از سوی دیگر، میتوان اینطور برداشت کرد که دولت ثبات در تصمیمگیری ندارد یا تیم اقتصادی دولت به تمام جوانب امر اشراف ندارند و همین موضوع مانع تصمیمگیری جامع شده است.
دی سال گذشته، مجید عشقی، رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار وعده داد تا پایان سال ۱۴۰۰، ارزش سهام پالایشیها به قیمتهای ذاتی خود برسند، اما اکنون با گذشت بیش از ۵ ماه از سال ۱۴۰۱ و اتمام زمان تعیینشده از سوی رئیس سازمان بورس، همچنان این وعده محقق نشده است. متاسفانه چنین وعدههای بیثمری از سوی مسئولان و سیاستگذاران بارها تکرار میشود. این در حالی است که موضعگیری از سوی مسئولان با کارشناس، تفاوت اساسی دارد. اجرایی نشدن وعده مسئولان، اعتماد عمومی را از میان میبرد. کما اینکه در حال حاضر در فضای بیاعتمادی به بازار سرمایه هستیم.
مسئولان نباید صرفا و با نگاه کوتاهمدت وعده بدهند. هنوز ۳ سال از زمان فعالیت دولت سیزدهم باقی مانده است و دورنمای مذاکرات رفع تحریم و برجام روشن نیست. در چنین شرایطی، تثبیت نرخ بهره بانکی، وعده سادهای نیست که مسئولان بانک مرکزی، آن را مطرح کردهاند.
چنین موضعگیریهایی از نبود سواد تصمیمگیری در میان مدیران رده بالای کشور نشأت میگیرد. این مسئولان با توجه به شرایط و با هدف کاهش التهابات، موضعگیری میکنند؛ یعنی تصمیمگیریهای لحظهای و خلقالساعه بر سیاستهای پولی و مالی کشور جریان دارد. این در حالی است که انتظار میرود تیم اقتصادی دولت و همچنین رئیس کل بانک مرکزی، منافع اقتصادی کشور را موردتوجه قرار دهد و درست تصمیمگیری کند.
توجه به این نکته ضروری بهنظر میرسد که دولت وظیفه بسترسازی دارد. اگر فعالان بازار سرمایه مطمئن باشند دولت در روند فعالیت بازار دخالتی ندارد، میتوانند براساس شواهد تصمیمگیری و سرمایهگذاری کنند. بهعنوان مثال در ماههای اخیر شاهد دستکاری قیمت فولاد و سیمان در بورس کالا بودهایم. یا عرضه خودرو در بورس کالا برخلاف وعدهها متوقف شده است. بدون تردید چنانچه اینگونه دخالتها حذف شود، شرایط بازار سرمایه نیز مثبت خواهد شد.
بازار سرمایه ما کامودیتیمحور است. در طول هفتههای گذشته، قیمت کامودیتیهای فلزی در بازار جهانی کاهشی بوده و همین موضوع نیز سیگنال منفی را روانه بازار سرمایه کرده است. البته این ریسک تاکنون آنقدرها هم اثرگذار نبوده با این وجود، اثراتی را به بازار تحمیل میکند.