-

قربانی بی‌تجربگی

فاطمه امیراحمدی _روزنامه‌نگار

سلامتی، یکی از بزرگ‌ترین نعمت‌هایی است که زندگی طبیعی را برای انسان‌ها تضمین می‌کند. این موضوع زمانی مهم‌تر می‌شود که بیماری یا نقص عضو، هزینه نهادهای اجتماعی و بهداشتی از جمله بهزیستی و وزارت بهداشت را بیشتر می‌کند. زمانی حوادث صنعتی و نقص عضو در واحدهای تولیدی بسیار زیاد شد. نیروی کار هر کشوری، به‌ویژه کشورهای در حال توسعه، بخش مهمی از سرمایه‌های ملی شناخته می‌شوند و بزرگ‌ترین ثروت ملی آن کشور هستند. به‌عبارتی، نیروی انسانی، اساس توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها به‌شمار می‌رود و به همین سبب، حفاظت از سلامت نیروی کار و بهینه‌سازی محیط کار برای آنها، از اهمیت قابل‌توجهی برخوردار است.

بهداشت ( Health )، ایمنی ( Safety ) و محیط‌زیست ( Environment) ، ۳ اصل اساسی در پایه‌ریزی قوانین بهداشت حرفه‌ای هستند که به کمک آنها می‌توان در راستای فراهم‌آوری، حفاظت و بالا بردن سطح سلامت نیروی کار، گام برداشت. با وجود تمام تاکیدهایی که در این حوزه می‌شود، اما همچنان در برخی از واحدهای صنعتی در شهرهای کوچک‌، شاهد حوادث ناگواری هستیم که حتی یک مورد آن در شرایطی که نیروی جوان کشور در حال کاهش است، بسیار زیاد ‌می‌نماید. متاسفانه بخشی از نیروهای جوان کشور هم در حوادث رانندگی جان خود را از دست داده یا دچار معلولیت می‌شوند. به این دو بخش، آمار برخی اتفاق‌های نادر در سایر بخش‌ها را هم باید اضافه کرد.

بیش از یک دهه در حوزه صنعت، قلم زده‌ام و صنعت و تولید را از ابعاد گوناگون به رشته تحریر درآورده‌ام. این امر سبب شده در این نوشتار برای تاکید بیشتر بر اهمیت ایمنی نیروی انسانی، از حادثه ناگوار و بسیار دلخراش نیروکار بسیار جوانی یک واحد صنعتی بنویسم. خطای انسانی همیشه وجود داشته و دارد و خواهد داشت، به‌ویژه هرچه این نیروی کار جوان‌تر و کم‌تجربه‌تر باشد، اشتباه‌ها سهوی بیشتر خواهد بود؛ اما تاوان یک اشتباه، مرگ نیست. هرچه می‌گذرد، آگاهی انسان با بروز فناوری‌های بیشتر افزون‌تر می‌شود و این علم و آگاهی آمار حوادث را کمتر می‌کند، اما صفر نمی‌کند. حتی شاید بتوان گفت در برخی موارد بیشتر هم می‌کند. رفاهی که با پیشرفت فناوری رخ می‌نمایاند در نهان خود ظرفیت حوادث خطرناکی را دارد. اگر زمانی انسان‌ها برای سفر در مسافت‌های طولانی‌ از حیوانات اهلی استفاده می‌کردند، امروز انواع وسیله نقلیه، اعم از زمینی، دریایی و هوایی بهره می‌برد که بهترین و راحت‌ترین وسایل برای برای تردد به‌شمار می‌روند.

بسیاری از حوادث چه در بخش صنعتی و چه غیرصنعتی مانند حوادث رانندگی با آموزش و مدیریت ممکن است کم شود یا دست‌کم آسیب‌ها به حداقل برسد.

در اینجا باید از کارآفرینان و کارخانه‌دارانی قدردانی کرد که با کارآفرینی و ایجاد اشتغال برای جوانان این مرز و بوم که گرانبهاترین سرمایه‌های ملی هر جامعه‌ای هستند، ایجاد اشتغال می‌کنند. اما آقا یا خانم کارخانه‌دار، چند بار به نیروهای جوان خود گوشزد کرده‌اید، اول ایمنی و سلامت بعد کار؟ چقدر برای مدیریت سرمایه‌های پرارزش کشور و بکارگیری یک سرکارگر حداقل باتجربه و آگاه که نظارت بر ایمنی کار داشته باشد، هزینه کرده‌اید؟ تولید ثروت در حالی که ثروت‌های پربهایی مثل نیروی کار دچار آسیب و نابودی می‌شوند، چه ارزشی دارد؟ حداقل هزینه برای حفظ سلامتی و نظارت بر آن، این موضوع را به ذهن متبادر می‌کند که تولید ثروت، شخصی بوده، اینکه کارخانه‌دار در طول سال چقدر سود داشته و چقدر سرمایه جدید در اختیار دارد.

آفا یا خانم صنعتگر، پازل برای اشتغال باید درست چیده شود، وگرنه بزهکاری اجتماعی پایین می‌آید، اما آمار معلولیت و مرگ، هزینه وزارت بهداشت و بهزیستی را زیاد می‌کند، ضمن اینکه سرمایه‌های پرارزشی به‌خاطر سهل‌انگاری و بی‌توجهی از چرخه بهره‌وری کشور خارج می‌شود.

آقا و خانم کارخانه‌دار، برای ایمنی و سلامت نیروهای پرانرژی و جوان باید هزینه کرد و البته این هزینه، به‌نوعی سرمایه‌گذاری است، زیرا در آینده‌ای نه‌چندان دور چندبرابر آن را در راندمان کار در کارنامه کاری و مالی می‌توان ثبت کرد.

به بهانه جوان از دست رفته‌ای نوشتم که با رفتنش قامت پدرش خمیده و مادرش پژمرده شد؛ نوشتم تا شاید در آینده، دیگر شاهد چنین حوادث دلخراشی برای نیروهای کار جوان و بی‌تجربه نباشیم.

تکرار مطالب سبب می‌شود تا موضوعی ملکه ذهن شده و نه براساس تمرین برای انجام که به صورت عادت از سوی فرد انجام شود. یکی از کارهای خوبی که برخی صاحبان واحد تولیدی انجام می‌دهند، نصب تابلوهایی با جمله‌های هشداردهنده است. به‌گونه‌ای که کارگر به هر طرف بچرخد، یکی از آنها را می‌بیند که به او یادآور می‌شود: «اول ایمنی بعد کار». عباس 23 ساله، کارگر بی‌تجربه یکی از کارخانه‌های کشور قربانی بی‌تجربگی خود و البته سرکارگری تازه‌کار شد که هنگام بروز حادثه به‌جای کمک، دچار شوک شده و شاهدان ایستادن تا فشار لاستیک‌های سنگین یک خودرو، او را در کام مرگ بکشد. شاید اگر با کمی هزینه تابلویی مبنی بر اهمیت ایمنی کار روی دیوارها به عباس گوشزد می‌کردند، اول ایمنی بعد کار کشور نیروی جوان و فعالی را از دست نمی‌داد. شاید اگر از سرکارگر باتجربه و باسابقه کار صنعتی استفاده می‌شد، شوک سبب نمی‌شد تا نگاه‌های در انتظار کمک عباس، ناامید، خاموش شوند.

می‌نویسم تا روزگار را نقاشی کنم...

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین