مالیات راهی برای تخصیص بهینه منابع
هادی دادخواه_کارشناس اقتصاد
تجارب ناشی از تحلیل منابع مالی دولت نشان میدهد نظام مالیاتی کشور تاکنون نتوانسته از کارکردهای مالیات بهعنوان ابزار تنظیمکننده بازار، با هدف کنترل سوداگری و تخصیص بهینه منابع استفاده کند. در این زمینه وضع مالیات بر زمین میتواند بهعنوان یک گزینه نو مطرح باشد.
دولتها برای انجام امور اجرایی، رفاهی و خدمات عمومی نیازمند درآمد هستند؛ در نتیجه دولت وظیفه جمعآوری درآمد بهمنظور افزایش رفاه در جامعه را بر عهده دارد. از آنجا که مالیات بهعنوان ابزار مهمی در اجرای سیاستهای اقتصادی شناخته شده و نقش ویژهای نیز در تخصیص منابع (و توزیع درآمد و ثروت در جامعه) بر عهده دارد، سهم مالیاتها از تولید ناخالص ملی بهعنوان نشانه اثربخشی سیاستهای مالیاتی در اقتصاد شناخته میشود.
براساس آنچه گفته شد تعیین و انتخاب نوع پایه مالیاتی دولت، اهمیت بالایی دارد، این در حالی است که نظامهای مالیاتی (بهویژه نظام مالیاتی حاکم در کشور) با دنبال کردن رویکرد درآمدی محض نسبت به مالیات، نمیتوانند از دیگر کارکردهای مالیات بهعنوان یک ابزار تنظیمکننده بازار، بهرهبرداری کنند؛ از این رو باید گفت یک نظام مالیاتی مطلوب، علاوه بر کسب درآمد پایدار برای دولت مرکزی که باعث برنامهریزی صحیح مدیران میشود، اهدافی مانند تخصیص بهینه منابع و همچنین کنترل سوداگری را نیز باید مد نظر داشته باشد.
بهبیان دقیقتر، زمین در کنار کار و سرمایه، یکی از عوامل تولید است که همواره ازسوی دولتها با هدف کنترل سوداگری، تخصیص بهینه منابع و کسب درآمد برای ایجاد زیرساختهای شهری، موضوع اخذ مالیات بوده است. مالیات بر ارزش زمین باتوجه به ویژگیهایی که دارد، از استفاده غیربهینه از زمین جلوگیری میکند و خلاف دیگر مالیاتها، میتواند باعث افزایش روحیه کارآفرینی در حوزه املاک و مستغلات شود.
این نوع مالیات، یکی از راههای مناسب برای کسب درآمد پایدار برای دولتهای محلی یا مرکزی به حساب میآید و براساس آن، درصد ثابتی از ارزش زمین بهعنوان مالیات، بهصورت سالانه از مالک دریافت میشود. در مالیات زمین، تفاوتی نمیکند که مالک از زمین استفاده بهینه کند یا زمین بدون استفاده رها شده باشد. در نتیجه اخذ مالیات ازسوی دولتها، با هدف کنترل سوداگری، تخصیص بهینه منابع و کسب درآمد صورت میگیرد. بهبیان دقیقتر، زمین و مسکن بهعنوان یکی از مهمترین عوامل تولید در کنار کار و سرمایه، همواره یکی از حوزههای مالیاتی دولتها بوده است.
زمینهای خالی و ساخته نشده موجود، بهویژه در بخشهای تجاری و مسکونی، دو وضعیت نامساعد را برای اقتصاد شهری رقم میزنند؛ در واقع از یک سو وضع بد و ناگوار فضای بصری شهری را سبب میشوند و از طرف دیگر، از ظرفیت توسعه و پیشرفت اقتصاد شهری میکاهند. در حقیقت وجود زمینهای خالی، نشانگر بیماری در بازار زمین و فقدان یک راهبرد مطلوب در زمینه این بخش از اقتصاد است، این در حالی است که میتوان زمینهای خالی و بدون استفاده را فرصتی برای سرمایهگذاری بیشتر و فعالیت ساختوساز در نظر گرفت. بنا بر موارد یادشده، مالیات بر ارزش زمین باعث ایجاد زمینه لازم برای توسعه صنعت ساختوساز خواهد شد، زیرا نگهداری زمین برای مالکانی که زمینها را به امید افزایش نرخ در آینده، بیکار (بلااستفاده) نگه میدارند، دشوارتر میشود یا بهعبارتی دیگر، استفاده غیربهینه از زمین، توجیه اقتصادی خود را از دست خواهد داد. در واقع رانت زمین تا حدودی کاهش مییابد و از سفتهبازی بیرویه در بازار املاک کاسته میشود.
باتوجه به آنچه مطرح شد انتظار میرود با انجام مطالعات جامع در زمینه استفاده کارآ و مناسب از این روش تامین مالی و با وارد آوردن کمترین زیان به جامعه، بتوان بر پایه درآمد مالیاتی دولت افزود و از این مالیات به عنوان یک ابزار تخصیص بهینه منابع با اثر توزیعی نیز استفاده کرد.