-
در گزارش صمت درباره تاثیر معدنکاری بر حیات‌وحش عنوان شد

هشدار که آرامش‌شان را نخراشی

کشمکش محیط‌زیست و معدن به‌نظر پایان‌ناپذیر می‌آید. می‌گویند که رد تخریب معادن مثل داغی بر دل زمین مانده است. پاسخ می‌دهند که تخریب در قریب به اتفاق فعالیت‌های بشری به‌چشم می‌خورد و تنها نمی‌توان انگشت اتهام را به‌سمت معدن گرفت.

می ‌ گویند معدن چندان اشتغالزا نیست، می ‌ شنوند که اگر معدنکاری تعطیل شود، زندگی امروزی متوقف خواهد شد.

می ‌ گویند برخی کشورهای پیشرفته، استخراج از معادن را متوقف کرده ‌ اند، می ‌ شنوند که این تاوانی است که کشورهای توسعه ‌ نیافته باید برای پیشرفت بپردازند و... .

اما موجودات دیگری هم در این کره خاکی زندگی می ‌ کنند که انسان به حریم آنها هم دست ‌ درازی می ‌ کند. تاوان آسیب معدنکاری به حیات ‌ وحش و گونه ‌ های گیاهی و جانوری چقدر است؟

در گزارش امروز صمت، از مهدی مجتهدی و عباس محمدی، 2 کنشگر محیط ‌ زیست درباره آسیب معدنکاری به گونه ‌ های جانوری پرسیدیم.

دعوای کهنه و سابقه دار

مهدی مجتهدی ـ کنشگر محیط زیست: از مرحوم هنریک مجنونیان، از پیشگامان حفاظت محیط ‌ زیست و توسعه مناطق حفاظت ‌ شده در ایران، نقل ‌ قولی است که می ‌ گفتند: «کارشناسان بخش توسعه صنعت و معدن و مسئولان دولتی، در بسیاری از مواقع ما محیط ‌ زیستی ‌ ها را متهم می ‌ کنند، که شما موجب راکد ماندن سرمایه ‌ های ملی هستید. دولتمردان با نگاه اقتصادی معتقدند اگر در یک منطقه حفاظت ‌ شده که مثلا ۱۰۰ هزار هکتار وسعت دارد را به ما در بخش صنعت و معدن بسپارید، مجوزهای معدنکاری صادر می ‌ شود و با بهره ‌ برداری از معادن آن منطقه، ضمن ایجاد شغل برای چند ده نفر، چندین میلیون دلار ارزآوری خواهیم داشت و گردش مالی و اقتصادی به ‌ وجود می ‌ آید، در حالی که شما محیط ‌ زیستی ‌ ها با ایجاد مناطق حفاظت ‌ شده، این سرمایه را راکد گذاشتید، این استدلال قابل ‌ تاملی است و با فعال ‌ کردن کارکردهای مناطق تحت ‌ حفاظت (مانند اکوتوریزم و انواع بهره ‌ برداری ‌ های پایدار و سازگار با طبیعت مانند مرتع ‌ داری و...) باید برایش پاسخ عملی داشت». بنابراین، این بحثی تاریخی است که چندین دهه (از بدو تاسیس سازمان محیط ‌ زیست و مطرح شدن ایده مناطق حفاظت ‌ شده پدید آمده) میان 2 سر طیف، یعنی وزارت صنعت، معدن و تجارت و فعالان بخش توسعه (که پیگیر توسعه معادن) به ‌ عنوان یکی از شاخص ‌ های توسعه زیربنایی و سازمان محیط ‌ زیست و فعالان این حوزه، جریان داشته و دارد.

معدنکاری بی آسیب

در مناطق چهارگانه تحت ‌ حفاظت سازمان محیط ‌ زیست، جز در پارک ‌ های ملی و آثار طبیعی ملی، مجوز معدنکاری صادر می ‌ شود، پس در این شرایط، آنچه اهمیت دارد این است که چگونه می ‌ توان معدنکاران و کارشناسان بخش توسعه صنعت را بر آن داشت تا با رعایت ضوابط محیط ‌ زیستی و با کمترین میزان آسیب به تنوع زیستی و طبیعت، فعالیت ‌ های خود را ادامه دهند. یک نمونه چالش معادن و حیات ‌ وحش، درباره حفاظت یوز حدود ۱۵ سال پیش مطرح بود، در استان یزد و معادنی که در دل زیستگاه یوز فعالیت داشتند، خطر تصادف جاده ‌ ای یوز با کامیون ‌ های حمل بار معادن، بسیار جدی بود. در آن زمان (به ‌ دلیل کمبود آگاهی) ممکن بود راننده ‌ ها اگر در جاده با یوزپلنگ روبه ‌ رو شوند، به ‌ جای کاهش سرعت خود و مهلت دادن به حیوان برای عبور از جاده، ممکن بود سرعت کامیون را زیادتر کنند تا یوز را بزنند و به خیال خود، این حیوان خطرناک را از بین ببرند. در آن دوره، از طرف انجمن ‌ های مردم ‌ نهاد تلاش ‌ هایی انجام گرفت تا در قهوه ‌ خانه ‌ های میان ‌ راهی، به راننده ‌ های این مسیرها آموزش داده شود تا با ارزش یوز آشنا شوند و خطر کشتار یوزپلنگ ‌ ها توسط رانندگان معادن کاهش یابد.

ردپای بی قانونی

در شرایطی که تنها حدود ۷ درصد پهنه کشور جنگلی است، باید جنگل ‌ های ایران بالاترین ضریب حفاظت را داشته باشند و براساس قانون، معدنکاری در عرصه ‌ های جنگلی (به ‌ استثنای معادن استراتژیک)، مجاز نیست، اما در موارد متعددی، این قانون نقض شده و در جای جای جنگل ‌ های ارزشمند هیرکانی، مجوز معدن صادر شده است. برای مثال، در مسیر ساری به گرگان (که یک مسیر گردشگری مهم کشور است)، در کنار جاده تا کیلومترها، شاهد کوه ‌ ها و تپه ‌ های جنگلی زیبایی هستیم که برای استخراج سنگ و مصالح لازم احداث اسکله امیرآباد، به ‌ شدت تخریب شده و موردبهره ‌ برداری معدنی قرار گرفته است.

راه حل بینابینی

برای پاسخ به این چالش قدیمی میان طرفداران محیط ‌ زیست و کارگزاران توسعه معادن، باید به راه ‌ حلی بینابینی متوسل شد. مفهومی در دنیا وجود دارد به ‌ نام ابتکارات توسعه سبز یا Green initiative که یکی از شاخه ‌ های آن معدنکاری سبز Green mining است. می ‌ توان از این راهبرد به ‌ منظور سازگار کردن توسعه معادن با حفظ محیط ‌ زیست و تنوع زیستی در سطح ملی استفاده کرد. در کشور «نقاط داغ تنوع زیستی» یا اصطلاحا Hot spot هایی وجود دارد (پارک ‌ های ملی یا جنگل ‌ های هیرکانی، ارتفاعات بالای 2 هزار متر و... که به ‌ دلیل ارزش بالای زیستگاهی بالاترین ارزش حفاظتی را دارند و...) که براساس اصول آمایش سرزمین در این محدوده ‌ ها معدنکاری باید در کل ممنوع شود. باید جلوی معدنکاری در کوهستان ‌ های کشور (مانند کرکس یا شاهوار، تفتان، دماوند و... گرفته شود)، زیرا بسیاری از رودخانه ‌ های زندگی ‌ بخش کشور از این ارتفاعات سرچشمه می ‌ گیرند و حوضه آبریز را تشکیل می ‌ دهند. امروزه مفهوم همسوسازی یا mainstreaming برای حفظ تنوع زیستی در دنیا موردتوجه قرار گرفته و هدف آن پیدا کردن راهکارهایی برای گنجاندن ملاحظات حفظ تنوع زیستی در دل بخش ‌ های مختلف توسعه از جمله بخش معدن است. در این شیوه، مهندس معدن نسبت به حفظ طبیعت مسئولیت دارد. باید فعالیت ‌ های معدنی به ‌ شکلی برنامه ‌ ریزی شود که کمترین آسیب را به طبیعت وارد کند. برای مثال بهره ‌ برداری از یک نقطه و سینه ‌ کوه آغاز شود و تنها در مسیرهای محدودی امکان برداشت باشد یا در جایی که پوشش گیاهی غنی است، برداشت به ‌ صورت زیرزمینی و تونلی انجام شود و در آخر پس از اتمام فرآیند برداشت معدن، معدنکاران ملزم به احیای عرصه بهره ‌ برداری شده باشند و...، اما در ایران معدنکاری سبز یا دوستدار محیط ‌ زیست هنوز به ‌ درستی معرفی نشده و این جدال بین محیط ‌ زیستی ‌ ها و معدنکاران هنوز به ‌ شکل ابتدایی و صفر یا صدی ادامه دارد.

کارگاه سرزمین فروشی

عباس محمدی ـ کنشگر محیط زیست: در درجه اول باید به این نکته اشاره کنم که ادعای سازمان محیط ‌ زیست مبنی بر اینکه در مناطق تحت مدیریت آنها مجوز معدنکاری صادر نمی ‌ شود، کذب است. در بسیاری از مناطق حفاظت ‌ شده از جمله بزرگ ‌ ترین آنها، که منطقه حفاظت ‌ شده البرز مرکزی است و دامنه آن از یک طرف تا نزدیک تهران کشیده شده و از طرف دیگر تا مازندران ادامه دارد، ده ‌ ها معدن فعال وجود دارد که معدنکارانش از شن و ماسه گرفته تا سنگ و دیگر مواد معدنی را از دل زمین بیرون می ‌ کشند. بنابراین حتی در مناطق حفاظت ‌ شده با معدنکاری از نوع بسیار مخرب آن روبه ‌ رو هستیم که به ‌ گمان من، باید اسم آن را به ‌ جای معدنکاری، سرزمین ‌ فروشی گذاشت.

مخزن آب

فعالیت معدنی باید به ‌ گونه ‌ ای باشد که در ازای زیر و رو کردن خاک و آسیبی که به طبیعت وارد می ‌ آید، دستاورد بسیار باارزشی حاصل شود. خاک، در کشوری مانند ایران مهم ‌ ترین عنصر حیات به ‌ شمار می ‌ رود، زیرا نگهدارنده آب و تثبیت ‌ کننده کربن هوا است، بنابراین از آب مهم ‌ تر است، زیرا اگر خاک مناسب نداشته باشیم، نمی ‌ توانیم منابع آبی خود را حفظ کنیم. در جاده هراز، منطقه ‌ شکار ممنوعی به ‌ نام رزن وجود دارد که تحت ‌ نظارت سازمان محیط ‌ زیست قرار دارد، در این منطقه درست در کنار «نورود» که یکی از سرشاخه ‌ های اصلی رودخانه هراز است، چند ده معدن شن و ماسه وجود دارد و کارگران در آن معادن مشغول کار هستند، در حالی که رودخانه هراز، ده ‌ ها روستا را آبرسانی می ‌ کند تا به دشت آمل برسد. در بازدیدی که هفته پیش از منطقه داشتم، با منظره ‌ ای وحشتناک رو ‌ به ‌ رو شدم که برای برداشت لاشه سنگ، شن و ماسه منطقه را به مخروبه ‌ ای تمام ‌ عیار تبدیل کرده ‌ اند. نخاله ‌ های ساختمانی با زباله ‌ های دیگر فعالیت معدنکاری ترکیب شده و جنگل و مرتع و همه ‌ جا آلوده شده بود. این در حالی است که از اساس با بازیافت نخاله ‌ های ساختمانی می ‌ توان بخش زیادی از نیاز ساخت ‌ وساز به این مواد معدنی را تامین کرد.

استدلال نامستدل

یکی از استدلال ‌ هایی که برای توسعه معدنکاری مطرح می ‌ شود، ایجاد اشتغال و تولید ثروت است، اما این فقط یک اشتباه رایج است. البته اگر منظور راه ‌ حلی میانبر و کوتاه مدت برای دستیابی به این اهداف است، شاید با این شیوه بتوان به ‌ سرعت نتیجه گرفت، اما وقتی عمیق ‌ تر به موضوع نگاه کنیم، چیزی جز ضرر و زیان حاصل نمی ‌ شود.

چطور ممکن است کسانی از دولت مجوز بگیرند، کوه را بکنند و خاک را بفروشند و به ‌ ازای آن، تنها مبلغی به دولت بپردازند. این ثروت متعلق به همه مردم کشور است، اما سودش به جیب افراد معدودی سرازیر می ‌ شود. در مناطقی از کشور، از جمله کوهستان ‌ ها، حیات ‌ وحشی غنی وجود دارد، که معدنکاری جفای بزرگی در حق آنها می ‌ کند. فعالیت ‌ های گسترده معدنی در قدم اول، پوشش گیاهی محدوده معدنکاری را از بین می ‌ برد. این در حالی است که کشور با خشکسالی، پدیده فرسایش خاک و چرای بی ‌ رویه دام هم دست به گریبان است. علاوه بر این، بر اثر عملیات معدنکاری، به ‌ طورمعمول گرد و خاک فراوانی ایجاد می ‌ شود که تا کیلومترها اطراف هر معدنی را آلوده می ‌ کند و به این ترتیب به ‌ طورمستقیم به منبع تغذیه حیوانات آسیب می ‌ رساند. از سوی دیگر، حیواناتی که زیستگاه آنها در محدوده معدنکاری قرار دارد، حتی برای دسترسی به آب با خطرات فراوانی روبه ‌ رو هستند. از جمله این خطرات، حمله سگ ‌ های دست ‌ آموز یا ولگردی است که در اطراف معادن ساکن می ‌ شوند. آسیب مهم ‌ تر معدنکاری به ذخایر آب از آنجا ناشی می ‌ شود که مواد معدنی موجود در باطله ‌ ها به ذخایر آب جاری و زیرزمینی نشت پیدا می ‌ کند و گونه ‌ های گیاهی و جانوری را تا شعاع کیلومترها تحت ‌ تاثیر قرار می ‌ دهد. البته من با کلمه باطله هم مشکل دارم، یعنی کسانی طبیعت را خرد، نابود و زیر و رو می ‌ کنند و اسم بخش زیادی از آن را باطله می ‌ گذارند. از نظر آنها همه اجزای این طبیعت، جز بخشی که برای آنها ارزش مادی دارد، زائد و دورریختنی است. معدنکاران به ‌ طورمعمول بهره ‌ برداری را از یک هکتار و ۲ هکتار شروع می ‌ کنند، اما بعد می ‌ بینیم که تا ۴۰ ، ۵۰ هکتار را گمانه زده، جاده ‌ کشی و برداشت کرده ‌ اند. چند کیلومتر دورتر از معدن هم فضایی به شعاع چند صد متر، تل ‌ هایی از خرده ‌ سنگ ‌ های حاصل از معدنکاری ریخته شده که مانع رویش گیاهان می ‌ شود، منشأ گرد و غبار است و اختلال جدی در اکوسیستم منطقه ایجاد می ‌ کنند.

اختلال در زادآوری

نمونه ‌ ای از این مشکلات فاجعه ‌ بار را می ‌ توان در کوهستان کرکس مشاهده کرد. بخش بزرگی از این منطقه جزو محدوده ‌ های حفاظت ‌ شده است و یکی از زیستگاه ‌ های غنی حیات ‌ وحش از جمله کل، بز، قوچ و میش است و احتمال می ‌ رود که پلنگ هم در این منطقه وجود داشته باشد. اما ده ‌ ها معدن سنگ از گرانیت و مرمریت گرفته تا شن و ماسه و انواع دیگر، گرداگرد این منطقه شاخص (که دشت نطنز را زنده نگه داشته و حیات منطقه و ده ‌ ها روستای تاریخی از جمله ابیانه وابسته به آن است)، حلقه زده است. جدا از همه آسیب ‌ هایی که به آنها اشاره شد، باید به این موضوع مهم هم اشاره کرد که حیوانات، به ‌ ویژه در فصل زادآوری، به محیطی امن، آرام و ساکت نیاز دارند، اما معدنکاری و حرکت کامیون ‌ هایی که گاهی بیش از ۵۰ تن وزن دارند، صدای مهیبی ایجاد می ‌ کنند که جانواران را دچار استرس و زادآوری را مختل می ‌ کند.

روز جهانی کوهستان

امروز روز جهانی کوهستان است و به این بهانه، بد نیست باز هم تاکید کنیم که باید علاوه بر توجه به محیط ‌ زیست سراسر ایران، توجهی دوچندان به کوهستان ‌ ها داشته باشیم. جایی که هم از مهم ‌ ترین اکوسیستم ‌ های طبیعی به ‌ شمار می ‌ رود و هم برج آب هر سرزمین، به ‌ ویژه در منطقه خشکی مانند ایران است. نباید شن و ماسه، سنگ و مواد معدنی موردنیاز خود را در کوهستان ‌ ها جست ‌ وجو، بلکه باید این مخازن آب را به ‌ شدت حفظ و حراست کنیم.

خلاصه کلام اینکه، کنشگران محیط ‌ زیست مخالف معدنکاری نیستند، زیرا انسان به هرحال به مواد معدنی نیاز دارد، اما در ایران با نوعی معدنکاری مهارگسسته و بی ‌ رحمانه روبه ‌ ور هستیم. ما در برابر خاکی که از دست می ‌ رود که نمی ‌ توان حتی یک سانتیمتر آن را هم احیا کرد، چه دستاوری داریم؟ با یک حساب و کتاب ساده و سرانگشتی می ‌ توان سود و زیان این فعالیت را سنجید تا روشن شود آیا باید نام این کار را فعالیت اقتصادی گذاشت یا حراج سرمایه، آب، خاک و سرزمین نامید؟!

سخن پایانی

حسن ‌ ختام این گزارش می ‌ تواند نقل ‌ قولی از دکتر همایون کتیبه (استاد گروه آموزشی اکتشاف معدن و فرآوری دانشگاه امیرکبیر) باشد که در یادداشتی به صمت نوشت: «فعالیت در حوزه معدنکاری فقط و فقط باید با رعایت کامل و صددرصدی ضرورت ‌ های محیط ‌ زیستی باشد و باید همه تدابیر لازم به ‌ کار گرفته شود تا منابع آب، خاک و هوا آلوده نشوند، اما اگر جایی نتوانستیم استانداردهای محیط ‌ زیستی را رعایت کنیم، باید اولویت با حفظ محیط ‌ زیست باشد و آن را خرج معدنکاری خود نکنیم».

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*