این خانه از پایبست ویران است
علیرضا رئیسیان- فیلمنامهنویس، تهیهکننده و کارگردان
پدیده Video on Demand، بیش از یک دهه است بهطور جدی در دنیا رواج پیدا کرده است. البته قبل از آن به شکل فیزیکی و با ابزارهایی مانند DVD یا VCD امکان نمایش خانگی فیلمها وجود داشت اما استفاده از فضای اینترنت و بستر آنلاین، بهویژه در دوران کرونا، رشد عجیبی پیدا کرد تا جاییکه سهام شرکت نتفیلیکس، پس از آمازون، بیشترین میزان رشد در بورس را تجربه کرد و الان بیش از ۲۷۰ میلیون مصرفکننده دارد که عدد بسیاربسیار بزرگی معادل ۴۰۰، ۵۰۰ میلیون نفر در سراسر جهان را در برمیگیرد.
در ایران هم از سال ۹۵ و اواخر دوران حضور حجتالله ایوبی در سمت معاونت وزیر فرهنگ و رئیس سازمان سینمایی، پیشنهاد راهاندازی پلتفرمها در ایران مطرح شد.
در ابتدا قرار بر این بود که این پلتفرمها تحت مدیریت و برنامهریزی درستی حرکت کنند اما همانطور که انتظار میرفت، نه آگاهی و دانش لازم وجود داشت، نه برنامهریزی دقیق و مشخصی انجام شد و نه مدیریتی حرفهای هدایت کار را به عهده گرفت. در نتیجه به جای آنکه هم کمکی به سینما باشد و هم به خودشان؛ نه کمکی به سینما شد، نه به خودشان!
براساس آماری که ساترا قبل از عید منتشر کرده، مصرفکنندگان VODها در ایران ماهانه حدود ۲ میلیون نفر است. این عدد نشان میدهد برنامهریزیها چقدر ناکارآمد بوده و به بیراهه رفته است. بر این اساس، تولیدات و محصولات این پلتفرمها نتوانستهاند نظر مخاطب را به خود جلب کنند. علاوه بر این، تسلیم شدن وزارت ارشاد به تلویزیون و واگذاری مسئولیتها به ساترا، اشتباه بسیار بزرگی بود و تعطیلی موسسه رسانههای تصویری، اشتباهی به مراتب بزرگتر. پس نظارتها و محدودیتهای ساترا و تلویزیون به مجموعه مشکلات اضافه شد و تعداد بینندگان را بیش از پیش کاهش داد.
در حال حاضر با بازار ضعیف و کمبنیهای روبهرو هستیم که برای مصرفکننده هیچ جذابیتی ندارد و اگر اینترنتفروشی از طریق این پلتفرمها اتفاق نیفتد، قطعا زمین خواهند خورد.
در همین زمان، در دیگر کشورهای دنیا، آینده تمامی فعالیتهای سمعی و بصری به پلتفرمهای آنلاین گره خورده که شکل و شیوه فعالیت آنها باید از ابتدا موردبازنگری قرار گیرد.
برای روشنتر شدن موضوع به سریالهایی که در چندسال اخیر ساخته شده، نگاه کنید و تعداد بینندگان آنها را در نظر بگیرید.
براساس آماری که ساترا قبل از عید اعلام کرد، کل بینندگان ماهانه این پلتفرمها حدود ۲ میلیون نفر است، در حالی که نتفیلیکس که در ایران ممنوع است و بهراحتی نمیشود گرفت، بیش از ۹ میلیون کاربر ایرانی دارد!
یعنی اگر برنامه اولیه این بود که ظرف دو سال حداقل ۱۰ درصد بیننده داخلی را جذب کنند باید ماهانه ۸ میلیون نفر مخاطب میداشتند. طبیعی است وقتی تولیدات ضعیف باشد و کاملا مشابه محصولات تلویزیونی، نمیتوان انتظار داشت به موفقیت دست پیدا کنند. تقریبا ۹۰ درصد سازندگان برنامه در این پلتفرمها، همان سازندگان سریالهای تلویزیونی هستند. این نشان میدهد بیبرنامگی، عدمشناخت و انجام کارها به دمدستیترین صورت ممکن، حاصلی جز این ندارد.
براساس نظر بینندگان تنها تفاوت محصولات تلویزیونی با آثار پلتفرمهای آنلاین، آزادی نسبی در نمایش روابط و پوشش بازیگران است که این به خودی خود مزیتی قابلتوجه و ضامن رشد و بقا نیست اما متاسفانه دوستان با همان فرمان پیش میروند و دور از انتظار نیست که بهزودی خبر ورشکستگیشان را بشنویم.
درباره چرایی رسیدن به این نقطه باز باید به مشکل مدیریت نادرست اشاره کرد. دو پلتفرم اصلی نمایش از ابتدا تخصص دیگری داشتند و بعد از مدتی تغییر زاویه داده و به تولید کارهای نمایشی روآوردند.
روشن است که برای رسیدن به موفقیت در این مسیر باید از افراد باصلاحیت و توانمند استفاده میکردند اما آنها مسیر دیگری برگزیدند یا بدون دانش و تخصص قدم در راه گذاشتند و در نهایت به بنبست خوردند. مسلم است وقتی مصرفکننده با محصولی مواجه شود که نسخهای از تولیدات تلویزیونی است و استانداردهای بصری لازم را هم ندارد، از آن استقبال نخواهد کرد.
البته شکی نیست که ساترا مقصر است و سیاستگذاریهای آن موجب پس زدن مخاطبان میشود اما نباید همه گناهان را هم به گردن ساترا بیندازیم، چراکه پیش از ساترا هم در جذب مصرفکننده چندان موفق عمل نشده و اثبات این ادعاست که خانه از پایبست ویران است.