جیب علم برای نجات دریا خالی است
اقیانوسها موتور اصلی چرخه آب و هوایی هستند و تاثیر تعیینکنندهای بر تغییرات جوی میگذارند.
در واقع آن حیات موجود در کره زمین حاصل نقش اقیانوسها در چرخه آبوهوایی است که طی میلیونها سال ایجاد شده است. اقیانوسها اصلیترین مخزن كربن در زمین هستند و ۵۰ برابر بیشتر از اتمسفر دیاكسیدكربن را در خود ذخیره میكنند. به همین دلیل، سهم عمدهای در چرخه كربن زمین دارند اما تغییرات اقلیمی مخاطرات متعددی برای این پیکرههای آبی و زیستمندان آن بهوجود آورده است. دریاها و خلیجهای ایران نیز از تاثیرات تغییر اقلیم در امان نماندهاند و علاوه بر آن با دیگر مخاطرات انسانی از جمله آلودگیهای نفتی و آلودگی صوتی روبهرو هستند. با وجود اینکه پژوهشگاهها و مراکز دانشگاهی متعددی در ایران تمرکز خود را بر پهنههای آبی و بهطور مشخص خلیجفارس و دریای عمان گذاشتهاند، بهدلیل کمبود بودجه و اعتبارات، توانایی مطالعات و پایشهای لازم و کافی برای شناسایی عوامل آسیب، پیشبینی روند تخریب و راهکارهای جلوگیری از آن را ندارند. در اینباره احسان عابدی، عضو هیات علمی پژوهشگاه ملی اقیانوس شناسی و علوم جوی در گفتوگو با صمت میگوید: در این سالها برای پژوهش در زمینه علوم دریایی و اقیانوس کمترین اعتبارات در نظر گرفته شد. کسانی که مسئولیت اداری و مالی مراکز تحقیقاتی را داشتند، مجبور میشوند با خواهش و درخواست بودجه پژوهشها و پایشها را بگیرند. در حالی که میبینیم چه ریختوپاشهای مالی در جاهای دیگر اتفاق میافتد.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
تغییر اقلیم چه تاثیری بر دریاها و اقیانوسها گذاشته است؟
تغییر اقلیم اثرات زیادی بر اکوسیستمهای دریایی میگذارد. یکی از مهمترین اثرات تغییر اقلیم که همگان با آن درگیر هستیم، افزایش دماست. گرمایش جهانی منجر به افزایش حدود یک تا ۰.۲ درصدی دمای آب اقیانوسها و دریاها شده است. این عدد خیلی کمی به نظر میرسد اما تاثیرگذاری بسیار زیادی دارد.
افزایش دمای آب دریاها و اقیانوسها باعث انبساط مولکولهای آب میشود و در بعضی از مناطق سطح تراز آب را بالا میبرد. زمانی که تراز آب دریاها بالاتر میآید، عمق اکوسیستم حساسی مانند صخرههای مرجانی بیشتر میشود و در نتیجه دمای آب اپتیمم آن اکوسیستم دستخوش تغییر میشود و به همراه افزایش کدورت، نفوذ نور به آن بوم سامانه کمتر میشود.
فیتوپلانکتونها منبع اولیه تولید انرژی در اکوسیستمهای آبی و منبع تولید ۷۰ درصد اکسیژن جو هستند. در واقع فیتوپلانکتونها در تنظیم اقلیم جهانی و چرخه بیوژئوشیمیایی تاثیر بسزایی دارند.
به خاطر نقشی که اینگونهها در اکوسیستمهای دریایی دارند، با تحتتاثیر قرار گرفتن آنها بهدلیل تغییرات دمایی، کارآیی اکوسیستم دچار ضعف میشود.
تاثیر دیگری که تغییر اقلیم بر اکوسیستمهای دریایی میگذارد، تغییر pH و اسیدیته شدن آب دریاست. زمانی که آب دریاها که دارای pH قلیایی است به سمت یک pH اسیدی برود، در اکوسیستمهای مرجانی تغییرات عمدهای رخ میدهد و در نهایت بلیچینگ یا سفیدشدگی یا مرگ مرجانها اتفاق
میافتد. حیاتبخش وسیعی از موجودات دریایی به مرجانهای دریایی وابسته است. این آبسنگها محافظت از دریاها، سواحل، خشکیها و جزیرههای کمارتفاع در مقابل امواج و فرسایش و همینطور کاهش شدت موج در توفانهای دریایی، شفافیت آب، استفادههای گردشگری، تفرجی و تامین غذا و دارو را بر عهده دارند.
در ایران چقدر روی موضوع تاثیر تغییر اقلیم بر دریاها و پهنههای آبی کشور کارهای تحقیقاتی و پژوهشی انجامشده است؟
دانشگاهیان و همچنین همکاران ما در پژوهشگاه ملی اقیانوسشناسی و علوم جوی روی این مسئله کار و تحقیق میکنند. همکاران ما در گشتهای تحقیقاتی خود نمونههایی را آنالیز کرده و به موضوعاتی مانند تاثیر تغییر اقلیم پرداختهاند. اما این سویه از علم در ایران نوپاست و از زمانی که متخصصان بر آن متمرکز شدهاند، مدت کوتاهی میگذرد. تحقیقات نشان میدهد خلیج عمان و خلیجفارس تقریبا مشابه دیگر نقاط تحتتاثیر تغییر اقلیم قرار گرفتهاند. منتها رسیدن به نتایجی با جزئیات بیشتر، نیاز به تخصیص بودجه و اعتبارات برای مطالعات میدانی و پژوهشی دارد. البته تقریبا در قیاس با سایر کشورهای جهان هیچ هزینهای در این زمینه نمیشود و طبیعی است که خروجی خیلی مطلوبی هم نداشته باشیم.
عموما اعتبار انجام اینگونه پژوهشها از کجا تامین میشود؟
در این سالها برای پژوهش در زمینه علوم دریایی و اقیانوس کمترین اعتبارات در نظر گرفته شده است. کسانی که مسئولیت اداری و مالی مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی دارند، مجبور میشوند با خواهش و درخواستهای مکرر بودجه پژوهشها و پایشها را به صورت حداقلی دریافت کنند.
برای پژوهش در بخش علوم دریایی و اقیانوسی که یک بخش ناشناخته است، هیچگونه تخصیص بودجه ویژهای نداریم و با همان تخصیصهای روتین، هزینههای این بخش پرداخت میشود. با تخصیص مقداری بودجه محدود به محققان، فقط یک کار تحقیقاتی ساده و سطحی انجام میشود. کشور باید به این زمینههای مهم و استراتژیک تخصیصهای ویژه اختصاص دهد.
ما در ایران کیلومترها مرز دریایی و ساحلی در شمال و جنوب کشور داریم. بسیاری از کشورها آرزو دارند یک متر دریا داشته باشند تا خودشان را به اقیانوسها وصل کنند اما میبینیم که در ایران برای حفظ و نگهداری دریاها حداقلها هم پرداخت نمیشود.
آیا این امکان وجود دارد که بخشی از درآمد بخش گردشگری به این موضوع اختصاص داده شود؟
امروز گردشگری خود عامل توسعه ناپایدار و تخریب محیطزیست شده، در صورتی که میتواند یک اکوسیستم را ترویج دهد و نسبت به آن شناخت ایجاد کند.
در بسیاری از بخشهای جنوبی کشور مانند خلیج نایبند، وقتی زمان تخمگذاری لاکپشتها میرسد، جمعیت زیادی از گردشگران به آن مناطق میروند و برای لاکپشتها مزاحمت ایجاد میکنند و بقای اینگونه را به خطر میاندازند.
شکل گردشگری ما نهتنها آوردی برای محیطزیست ندارد، بلکه آن را تخریب میکند. بنابراین باید بهطور کل روند گردشگری کنونی را تغییر داد و آن را همسو با محیطزیست کرد. در این راستا میتوان از آوردههای مالی آن برای کمک به حفظ محیطزیست و انجام پروژههای تحقیقاتی و پایش استفاده کرد.
در نگاه کلانتر مخاطراتی که خلیجفارس و دریای عمان را تهدید میکند، چه هستند؟
بزرگترین مخاطرهای که اکوسیستمهای خلیجفارس و دریای عمان را تهدید میکند، عدممدیریت و آلودگیهایی است که ما انسانها تولید میکنیم.
از این جمله آلودگیها میتوان اشاره کرد به آلودگیهای نفتی که از تاسیسات نفتی و پتروشیمی و شرکتها وارد دریا میشود، آلودگی فلزات سنگین که از طریق پسابهای صنعتی به دریا میریزد، آلودگی حرارتی که از طریق آبشیرینکنها وارد خلیجفارس میشود و آلودگی صوتی و آلودگی امواج که غالبا از طریق رفتوآمد کشتیها در دریا به وجود میآيد. مسئلهای که کمتر به آن پرداختهشده همین آلودگی صوتی و آلودگی امواج در دریاست که اثرات مخربی بر اکوسیستمهای دریایی در جنوب کشور دارد.
سیستم ارتباطی میان پستانداران دریایی مانند دلفینها و والها و محیط افرادشان از طریق امواجی است که به صورت فیزیولوژیک تولید و ساطع میشود.
این آبزیان از رفتوآمد این امواج متوجه میشوند که در مسیرشان چه چیزهایی وجود دارد. زمانی که آلودگی امواج و آلودگی صوتی ایجاد میشود این جانداران نمیتوانند امواج را بهدرستی تشخیص دهند و در واقع تداخل امواج به وجود میآید. به همین ترتیب از شناسایی ساحل یا کشتی مقابلشان ناتوان میمانند و به پره کشتیها میخورند یا به ساحل مینشینند و میمیرند. این اتفاق بسیار شایع شده و غیرممکن است در یک سال نهنگ و دلفینی به خلیجفارس نیایند و خودشان را به ساحل نزند. این اتفاقات نتیجه سوءمدیریت موجود است. ذخایر دریایی ما روز به روز کمتر و کمکم خلیجفارس به یک استخر تبدیل میشود.
از سویی انواع و اقسام تورهای صیادی برای گرفتن آبزیان استفاده میشود و هیچگونه مدیریت و محدودیتی برای آن وجود ندارد. در صیادی هیچگاه دریابس به معنی توقف صید در بعضی از ماهها و فصول سال نداشتیم. این در حالی است که فعالیتهای صیادی روزبهروز بیشتر و همراه با آن تجهیزات صیادی هم بهروزتر میشود.
از همینرو جمعیت آبزیانی مانند ماهی و میگو مدام کمتر شده است که هیچ امیدی هم برای بازگشت آن نیست. این سوءمدیریت تنها به اکوسیستمهای دریایی آسیب نمیزند، بلکه شرایطی را برای تجاوز به حریم اکوسیستمهای جنگلهای حرا و سواحل فراهم کرده است.
مدیریتی که از آن صحبت میکنید باید به چه سمتی حرکت کند؟
مدیریت بدون پشتوانه مطالعات و تحقیقات علمی، هیچ گرهی را باز نمیکند. در حال حاضر، مدیریت به این صورت است که مخاطرهای در دریا اتفاق میافتد، یک جلسه مدیریت بحران میگذارند، سریع یک تشخیص و تحلیل ارائه میکنند و تصمیم میگیرند. این تصمیم هم به یک رویه مدیریتی تبدیل میشود. در صورتی که بهطور واقعی، مطالعات دقیق و جامعی درباره آن انجام نشده است. بهعنوان مثال، زمانی که یک اسکله بدون مطالعه احداث میشود؛ یعنی در یک جا برداشت رسوب انجامشده و در جایی انباشت رسوب داشتهایم.
احداث این اسکله باعث میشود دهانه یک خور یا اکوسیستم مهم مانند جنگل حرا بسته شود. با این کار، نظم اکولوژیک و هیدرولوژیکی منطقه تحتتاثیر قرار میگیرد. همه این رفتارها نتیجه یک مدیریت نادرست است. مدیریت ما یک مدیریت آنی و لحظهای با تصمیمات سریع و بدون پشتوانه علمی است. متخصصان زبدهای در کشور وجود دارند که در هیچ جلسه و نشست تصمیمگیری حضور ندارند.
در مدیریت دریا و محیطزیست آن، هماهنگی و یکپارچگی در چه بخشهایی نیاز است؟
پیش از هر چیز بخشهایی مانند دانشگاهها و پژوهشگاهها باید روی موضوعات مطالعه دقیق انجام دهند. سپس سازمانهای متولی مثل سازمان شیلات ایران، اداره بنادر و کشتیرانی و سازمان حفاظت محیطزیست باید نتیجه مطالعاتی که تبدیل به نقشه راه و برنامه شده تحویل گرفته و در دستور کار قرار دهند. این مطالعات باید با تجربههایی مانند تجربه صیادان و دریانوردان تلفیق شده و یک مشارکت جمعی برای حل مشکلات استفاده شود. در این مسیر است که میتوان امیدوار بود مثلا سازمان شیلات ماههای صیادی را تفکیک کند و در زمانی مثل تخمریزی ماهیها، مجوز و اجازه صید ندهد.
سخن پایانی
در مجموع مطالعات و پایشها نشان میدهد تغییر اقلیم تقریبا مشابه آثاری که بر پهنههای آبی جهان داشته، خلیجفارس و دریای عمان را نیز تحتتاثیر خود قرار داده است.
با این وجود، نبود اعتبارات کافی و مدیریت نابجا مانعی در مقابل بررسیهای عمیق علمی و ارائه راهبردهای لازم گذاشته است.