واسطهگری و التهاب در بازار فولاد
رضا شهرستانی-عضو هیات مدیره انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران
طی سالهای اخیر شاهد رشد قابلتوجه نقدینگی در کشور بودهایم؛ این رشد طی ماههای اخیر بهقدری چشمگیر بوده که حتی بر عملکرد برخی صنایع نیز تاثیر گذاشته است. در حالت کلی، رشد نقدینگی یکی از آسیبهای جدی در هر اقتصادی است، چراکه با ورود این سرمایه در حوزههای گوناگون شاهد شکلگیری واسطهگری و دلالی در آن بخش خواهیم بود. این چالش برای ایران که با تحریم، محدودیت در روابط بینالمللی و انواع مشکلات اقتصادی روبهرو است، بهمراتب شدیدتر ظاهر خواهد شد و در این مسیر، رشد نقدینگی آسیبهای جدی به اقتصاد وارد میکند.
رشد نقدینگی و شرایط ناپایدار اقتصادی حاکم بر کشور در کنار سیاستگذاریهای اشتباه و نرخگذاری دستوری در دورههای گوناگون، زمینه افزایش دلالی و واسطهگری را در بازارهای گوناگون فراهم کرده است. این نقدینگی جذب هر بازاری مانند مسکن، دلار، خودرو و... شده، زمینه برهم خوردن آن را ایجاد کرده است. بدینترتیب در دورههای گوناگون شاهد جهش قابلتوجه نرخ در هرکدام از بازارهای یادشده بودهایم.
در دورهای حتی شاهد جذب این نقدینگی به بازار خریدوفروش محصولات فولادی بودیم و در سایه رشد رقابت برای خرید این محصولات، بهای آهنآلات افزایش یافت و در همین حال، تنش در بازار خریدوفروش این محصولات تشدید شد. بدینترتیب التهاب ناشی از نقدینگی در بازار محصولات صنایع معدنی نیز آشکار شد. در واقع در شرایطی که بستر مناسبی برای جذب نقدینگی در دسترس مردم نیست، این پول نقد با هدف حفظ ارزش به کالاهای سرمایهای گوناگون جذب میشود و بازار فولاد و محصولات فولادی نیز از این قضیه بینصیب نمانده است.
تمام چالشهای یادشده در حالی هستند که میتوان این سرمایه را به سمت تولید هدایت کرد تا از یکسو با تامین سرمایه موردنیاز برای توسعه، رشد و بهبود اقتصادی فراهم شود و از سوی دیگر، آسیبهای ناشی از رشد نقدینگی به حداقل ممکن کاهش یابد. هرچند اجرای این هدف به الزامات متعددی نیاز دارد و نمیتوان یکروزه زمینه تحقق آن را ایجاد کرد.
سابقه مدیریت کشور در دولتهای گوناگون حکایت از آن دارد که ابتدا با افزایش نرخ بهرههای بانکی و ثابت نگهداشتن ارز در قالبهای دستوری، سرمایه مردم جذب بانک میشود. در این بازه زمانی، نقدینگی افزایش مییابد اما عموما در دولتهای دوم از یکسو نرخ بهره بانکی کاهش مییابد و از سوی دیگر، نرخ ارز بالا میرود، بدینترتیب نقدینگی در سطح جامعه زیاد میشود.
در چند سال اخیر و تحتتاثیر سیاستهای اشتباه، نقدینگی در کشور افزایش قابلتوجهی داشته است.
در ادامه اقدامات دولت برای جذب نقدینگی مردم در ۲ سال گذشته از اساس اشتباه بود، چراکه این سرمایه جذب تولید نشد. این نقدینگی از طریق بازار سرمایه جذب فعالیتهای اشتباه، غیرتولیدی و از پیش شکست خورده شده است؛ بدینترتیب شاهد از دست رفتن سرمایه مردم در بازار بورس بودیم.
در چنین فضایی، متاسفانه این چرخه معیوب هر ۴ سال یکبار تکرار میشود و ضربههای غیرقابل جبرانی به اقتصاد کشور وارد میکند.
البته خروج از این شرایط راهحلهایی دارد؛ بهرهگیری از این نقدینگی در مسیر تولید و با درک درست از شرایط و نیازهای کشور و در ادامه تلاش برای فروش این محصولات در بازارهای جهانی، راهحل درست برای مصرف این نقدینگی است.
در واقع برقراری تعامل با جهان در این مسیر ضروری است و نمیتوان در انزوا در مسیر بهبود شرایط اقتصادی گام برداشت.
ما در حوزههای گوناگونی مانند انرژی، حملونقل و... با کمبود روبهرو هستیم و در این میان، بهبود این زیرساختها هم به انرژی نیاز دارد.
اثرات این کمبود در سالهای اخیر بر زندگی مردم و صنعت آشکارشده؛ بنابراین میتوان با برنامهریزی بستر لازم برای جذب نقدینگی به زیرساختها را فراهم کرد.