-
نویسنده<!-- -->:<!-- --> <!-- -->امیرحسن کاکایی

نااطمینانی‌های محیطی و صنعت خودرو

امیرحسن کاکایی-عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت

نااطمینانی‌های محیطی و صنعت خودرو

مفهوم استراتژی و برنامه ‌ ریزی استراتژیک از حدود سال ۱۹۵۰ به ‌ طور رسمی وارد ادبیات مدیریتی شد و تا ۱۹۷۰ بیشتر شرکت ‌ های بزرگ دنیا، تهیه رسمی این برنامه ‌ ها را در دستور کار خود قرار دادند، اما در دهه ۷۰، دو تغییر ناگهانی در جهان رخ داد؛ نخستین آن، افزایش ناگهانی نرخ مس و بعد، افزایش نرخ نفت بود. در آنجا بود که شرکت ‌ هایی مانند بریتیش پترولیوم، مفهوم سناریوپردازی در مدیریت استراتژیک را مطرح کردند، چراکه مشاهده کردند وقتی تغییرات سنگینی در پیش ‌ بینی از آینده رخ می ‌ دهد، نمی ‌ توان با اصرار بر مواضع قبلی، برنامه ‌ ها را ادامه داد و موفق شد. این موضوع به ‌ ویژه درباره شرکت ‌ های غول کاملا صادق بود، اما در ادامه با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق در دهه ۸۰ و همکاری چین با غربی ‌ ها، ما شاهد ثبات نسبی در حدود ۴۰ سال در مسیرهای کلان اقتصادی جهان بودیم. البته در این ۴۰ سال، اتفاقات مهمی مانند ۱۱ سپتامبر و بحران ۲۰۰۸ جهان رخ داد که تغییرات بزرگی را رقم زد. اخیرا هم کرونا، کلا مفاهیم مهمی را در زندگی روزمره و اقتصاد کلان، تغییر داد؛ اما در نهایت می ‌ توان ادعا کرد مسیر کلان جهان به سمت کنترل نرخ بهره و تورم، پایین آوردن تعرفه ‌ ها و جهانی شدن و ایجاد یک دهکده جهانی پیش می ‌ رفت. در این سال ‌ ها، روندهای پیش ‌ بینی و مدیریت استراتژیک پیشرفت کرد و شرکت ‌ ها، انعطاف ‌ پذیری بیشتر، چابکی و یادگیری را در دستور کار قرار دادند.

اما امروز در سال ۲۰۲۳ به ‌ جرات می ‌ توان گفت دنیا به ‌ سرعت در حال تغییر مسیر است. اولا یک جنگ تجاری واقعی بین امریکا و چین به ‌ راه افتاده که قطعا کل مسیر جهانی ‌ سازی را دستخوش تغییرات اساسی می ‌ کند. در ادامه این مسیر، به ‌ طور احساسی ادعا می ‌ کنم که جنگ اوکراین و روسیه هم دامی بود که امریکا برای اروپا پهن کرد. نهایتا می ‌ توانم بگویم اگر جنگ جهانی سوم و پایان دنیا فرا نرسد، قطعا دهه آینده شاهد جنگ سرد بین روسیه و بلوک غرب خواهیم بود. همچنین متعاقب سیاست ‌ های بانک ‌ های مرکزی در دوران کرونا، هم ‌ اکنون ما شاهد تورم بالا در کشورهای صنعتی جهان بعد از تقریبا ۴۰ سال گذر از تورم ‌ های تک ‌ رقمی هستیم. شخصا مطمئن نیستم که این تورم تا انتهای سال تک ‌ رقمی شود. البته اتفاقات دیگری هم رخ داده که تغییرات حتمی را در زندگی بشر و روابط ملت ‌ ها رقم خواهد زد.

آب ‌ وهوا واقعا در حال تغییر است. مهم نیست این تغییرات دست ‌ ساز بشر است یا تغییر دوره ‌ ای کره زمین. مهم این است که کلا هوای کره زمین رفتارهای غیرقابل پیش ‌ بینی از خود نشان می ‌ دهد. به ‌ تبع آن از نظر آبی هم ما با تغییرات اساسی روبه ‌ رو می ‌ شویم. توفان ‌ های شن، خشکسالی ‌ ها، سیلاب ‌ ها، گردبادها و سرد و گرم شدن ‌ های غیرقابل پیش ‌ بینی در جاهای بی ‌ ربط، مسئولان را در کل دنیا کلافه خواهد کرد. جایی که باید سرمای زیاد را تجربه کند، ناگهان گرم می ‌ شود و برعکس. مهم این است که خلاف رویه موردانتظار مردم خواهد بود. البته این تغییرات کلان رفتار آب ‌ وهوای زمین، باعث تغییرات در پوسته زمین هم خواهد شد و شاهد مواردی مانند فرونشست ‌ ها، رانش زمین و زلزله ‌ های جدید خواهیم بود. البته مطمئنا این خیلی بی ‌ پایه است که زلزله ‌ های بزرگ را به تغییرات آب ‌ وهوایی ربط بدهم، اما فکر می ‌ کنم وقتی سفره ‌ های بزرگ آب ‌ های زیرزمینی خشک می ‌ شوند، زمین آمادگی بیشتری برای زلزله خواهد داشت. سطح آب دریاها در کل دنیا بالا می ‌ آید، اما بسیاری از رودخانه ‌ های بزرگ دنیا هم شاید ناپدید شوند.

بدین ترتیب از این پس، دنیا مسیر کاملا نامطمئنی را طی می ‌ کند. حال به ایران می ‌ رسیم که در این ۴۰ سال که دنیا به سمت جهانی شدن و تعاملات بین ‌ المللی پیش رفت، ما انزوا را برگزیدیم. درست در زمانی که دنیا تورم را کنترل کرد، ما تورم ‌ های بالای ۲۰ درصد را تجربه کردیم و هم ‌ اکنون با تورم بالای ۶۰ درصدی در چالش هستیم. با این دست فرمان که پیش می ‌ رویم، احتمالا چنین تورمی را در سال آینده هم دوباره شاهد خواهیم بود؛ هرچند می ‌ توان ارقام بالاتر را هم پیش ‌ بینی کرد. البته در ایران غیر از روند ۴۰ساله که فرازونشیب داشته، چند پدیده جدید قابل ‌ رویت است؛ نخستین آن کمبود شدید آب و برق و گاز و بنزین است. این موضوع حدود ۳ سال است که جدی شده و به مرزهای خطر نزدیک می ‌ شویم. امسال که حداقل معادل یک ماه تولید را از دست دادیم. براساس آنچه گفته شد دیگر انرژی مزیت ما به ‌ شمار نمی ‌ رود. با مهاجرت سنگین نخبگان و فرار سرمایه هم که روبه ‌ رو هستیم. البته همزمان رقبای منطقه ‌ ای و بین ‌ المللی ما در حال جهش هستند. حرکت اخیر امارات با چین را مشاهده کردیم. مسیر عربستان، قطر، ترکیه و... هم که مشخص است. اینها که گفتم، مربوط به تغییرات کلان اقتصادی دنیا و کشور بود، اما صنعت خودرو هم در حال تغییرات اساسی است. صنعت خودرو هم در روش ‌ های تولید، هم در نوع محصول و حتی مدل ‌ های کسب ‌ وکار در حال تحول اساسی است. حال سوال این است که چه بلایی سر تولید صنعتی به ‌ ویژه تولید خودرو در کشور می ‌ آید؟ جالب است که بدانید در چنین شرایطی، مسئولان به ‌ جای اینکه در فکر ایجاد کمی ثبات در فضای سرمایه ‌ گذاری توسعه صنعتی و دیجیتالی باشند، به فکر باز کردن درهای مملکت به ‌ روی خودروهای خارجی، آن هم از نوع دست ‌ دوم هستند. این روزها، روزی نیست که از پز دادن مسئولان برای رفع تک ‌ تک موانع واردات خبری نشنویم. از یک سو مسئولان به ‌ دنبال برداشتن تعرفه ‌ های واردات خودرو و کاهش سطح استانداردی موردنظر هستند و از سوی دیگر، همان مسئولان دنبال ارتقای بی ‌ تناسب استانداردهای خودروهای تولید داخل و افزایش هزینه ‌ های دولتی تولید هستند. حالا خودتان قضاوت کنید؛ در چنین شرایطی که قیمت ‌ گذاری و بازار و حتی فروش به ‌ تدریج در دست دولت قرار می ‌ گیرد و عملا صنعت خودرو در حال تبدیل شدن به کارگر دولت می ‌ شود، چگونه سرمایه ‌ گذاران حاضر به سرمایه ‌ گذاری در این مسیر پرتلاطم می ‌ شوند؟ واقعا شما بودید، چگونه برای صنعت خودرو با این همه تغییرات محیطی و داخلی، برنامه ‌ ریزی می ‌ کردید؟

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین