مالکیت فکری چالش اصلی کارآفرینان امروز
سیدبهرام نصری-فعال دانشبنیان
کارآفرینان حامی محیطزیست، ثروتآفرینان آینده هستند که مسائل زیستمحیطی را در استراتژی سازمانی خود جای میدهند و خلق ارزشافزوده را در مسیر کمترین اثرات جانبی بر جامعه و محیطزیست در دستور کار دارند. راهاندازی کسب وکار سبز نسبت به سایر کارآفرینیها، ۲ مزیت مهم و تاثیرگذار دارد؛ اول اینکه حوزه فعالیتهای زیستمحیطی بهسرعت رو به گسترش است، چراکه جهان را گریزی از آلایندههای زیستمحیطی نیست و آینده روشنی برای فعالیت اقتصادی در این حیطه وجود دارد. دوم آن است که فعالیت در این حوزه به فرد کمک میکند تا سهم خود از ساختن جهانی بهتر را ادا کند و به او حس بهتری در قبال تلاشش القا میکند. موضوع مالکیت فکری بهعنوان یکی از زیرساختهای پراهمیت برای توسعه نوآوری مطرح است.
در ریشههای قوانین کشور و معاهدههای بینالمللی هم که طی یک قرن گذشته بهتصویب رسیدهاند، بسترهایی را برای تبیین فضای لازم بهمنظور درک مفهوم مالکیت فکری و امکان بهرهبرداری و حفظ آثار نوآورانه در دنیای کسبوکار فراهم کردهاند. اما آنچه امروزه نیازمند آن هستیم، نگاه جدیتر و متفاوتتر به موضوع فناوری و نوآوری است، زیرا بسیاری از رویدادهای مربوط به سود و صرفه اقتصادی و توسعه کسبوکارهای نوین به مفاهیم مالکیت فکری بستگی دارند. کارشناسان معتقدند طبق قانون احتمالات، حداقل ۱۷نفر همزمان به همان ایدهای فکر میکنند که به ذهن هر یک از ما خطور پیدا میکند و عمر فناوریها کمابیش ۴۵ دقیقه برآورد شده است، بنابراین صاحبان ایده و کارآفرینان که رهبران آینده کسبوکارها بهشمار میآیند، نسبت به حقوق ثبتی و حفاظت از ایدههایشان با چالشهایی مواجه شدهاند. بیشک موضوع مالکیت فکری ایدهها برای کارآفرینان در آینده فضای سنگینتری خواهد داشت. بر همین مبنا، آنچه اکنون نیاز است، در اکوسیستم کارآفرینی سروسامان داده شود، ایجاد نوآوری در روند مالکیت فکری برای کارآفرینان است.نبود قانون کپیرایت در کشور بهویژه در زمینه ایدهپردازی باعث شد، ایده ما برای یک شرکت استارتآپی دیگر که توانسته بود، سرمایهگذار جذب کند، بهخوبی ثمربخش باشد و توسعه پیدا کند، در واقع نداشتن قانون کپیرایت در دنیای ایدهها، شرکتهای خلاق زیادی را در کشور بهزمین زده است. نهادهایی نظیر معاونت علمی و صندوق نوآوری و شکوفایی و دیگر نهادهای دولتی، نگرش واقعبینانه برای توسعه یک شرکت خلاق و استارتآپی ندارند.
البته به این هم معتقد نیستم که هر طرحی باید از سوی این نهادها پذیرفته شود؛ اما بیشک باید طرحی که از فیلترهای زیادی عبور کرده، موردپذیرش قرار بگیرد. بهاعتقاد من، نهادهایی که خود متولی حمایت از خلاقیت هستند، هیچگونه خلاقیتی در فعالیتهای خود بهخرج نمیدهند و نگاه خلاق ندارند. در طول مدت زمانی که بهدنبال جذب سرمایه بودم، حرفهای تکراری زیادی شنیدم.رابطه، یکی دیگر از مولفههایی است که هر صاحب استارتآپ و شرکت خلاقی باید از آن برخوردار باشد تا موفق به کسب حمایتها شود. در کل، پول حرف اول را میزند و اگر نباشد استارتآپها محکوم به شکست میشوند، همچنین همانگونه که پیشتر هم اشاره شد، دزدیده شدن ایدهها، معضل اصلی دیگر در دنیای استارتآپها است، اما انحصارگرایی، دیگر مولفهای است که میتوان آن را همچون سد راه رشد و توسعه استارتآپها در نظر گرفت. این فرآیند نهتنها مانع رشد استارتآپهای دیگر است، بلکه به فراخور هدایت سلیقهای که در مخاطب بهوجود میآورند، قدرت انتخاب زیادی به آنها نمیدهند.
نصری در اینباره گفت: انحصارگرایی در پلتفرمهای امروزی، اجازه رشد و پیشرفت به کارآفرینان نوپا را نمیدهد، بنابراین در کنار رعایت نکردن قانون کپیرایت و انحصارگرایی، ارائه خدمات از سوی غولهای پلتفرمی در ایران، باعث شده است توان کارآفرینان نوپا برای رشد و توسعه، روزبهروز کمتر شود. وقتی یک استارتآپ فعالیت خود را آغاز میکند، در ابتدای امر، انرژی و ظرفیتهای زیادی دارد که منتظر است، بالفعل شود، اما باوجود موانع بسیار، بهنظر میرسد که تمامی حمایتهایی که از آنها سخن بهمیان میآید، یک ویترین است و بیشتر حمایتها برای افرادی است که رابطه دارند. بهاعتقاد من، شایستهسالاری واقعی در کشور وجود ندارد و مدیران، دید روشن و تعهد کافی نسبت به مسئولیتی که برعهده میگیرند، ندارند.