جنگ بر سر یک قران و دوزار است

سالار باوند-فعال معدن

باید اعتراف کنیم بعد از انقلاب کار خاصی در زمینه توسعه زیرساخت انجام نشده است، در صورتی که مجموعه ‌ های صنعتی که از زمان گذشته باقی مانده، به زیرساخت ‌ های لازم از جمله امکانات حمل ‌ ونقل مناسب (جاده ‌ ای، ریلی و دریایی) دسترسی دارند.

به ‌ عنوان مثال، معدن چادرملو، چغارت، سنگ ‌ آهن مرکزی بافق، معادن زغال ‌ سنگ و مانند آن همه به خطوط ریلی دسترسی دارند.

اما خطوط ریلی آنها هنوز همانی است که از ابتدا ایجاد شده بود و در این مدت دراز نه مورد بازسازی قرار گرفته و نه توسعه یافته است، در حالی که، این امکانات برای ظرفیت ۵۰ سال پیش طراحی شده است. بدیهی است اگر می ‌ خواهیم ظرفیت تولیدی یک مجموعه را افزایش دهیم، ابتدا باید زیرساخت ‌ های آن را مناسب و به ‌ روز کنیم.

از طرف دیگر، برای مجموعه ‌ های جدیدی هم که راه ‌ اندازی شده ‌ اند، هیچ ‌ گونه توسعه ‌ ای در زمینه حمل ‌ ونقل انجام نگرفته است.

البته این مشکل را می ‌ توان از منظر دیگری هم بررسی کرد. درست است که زیرساخت حمل ‌ ونقل در کشور ما توسعه چندانی نیافته، اما جانمایی صنایع و کارخانه ‌ ها هم به ‌ درستی انجام نشده است. به ‌ عنوان مثال، بخش عمده ‌ ای از کرومیت کشور ما در جنوب کرمان و شمال بندرعباس قرار دارد، اما کارخانه فروکروم در سبزوار احداث شده است (البته در استان خراسان هم ذخایر کرومیت وجود دارد، اما حجم آن زیاد نیست)، به این ترتیب، از زاهدان، بندرعباس و کرمان کرومیت را بار می ‌ کنند و به سبزوار می ‌ آورند تا در کارخانه به فروکروم تبدیل شوند و بعد محصول تولیدشده را برای صادرات دوباره به بندرعباس منتقل می ‌ کنند.

آیا می ‌ توان با این شرایط با نرخ جهانی رقابت کرد؟

در کشور ما جدا از اینکه زیرساخت مناسب برای توسعه تعریف نشده و فاصله زیادی تا دستیابی به جایگاه مناسب داریم، اما مشکل اصلی این است که بسیاری از صنایع ایجادشده هم در جایگاه مناسب خود قرار نگرفته ‌ اند.

کارخانه ‌ ای که باید در بندرعباس یا جنوب کرمان احداث می ‌ شد، به ‌ خاطر برخی فشارهای موجود در منطقه ‌ ای نامناسب جانمایی شده است و به این ترتیب بار معدن اسفندقه جنوب کرمان به خراسان منتقل می ‌ شود و بعد محصول تولیدشده را به هرمزگان منتقل می ‌ کنند. این رفت و برگشت ‌ ها تاثیر قابل ‌ توجهی روی نرخ تمام ‌ شده محصول دارد.

عیار کرومیت حتی اگر سوپر هم باشد، بیش از ۴۰ درصد نیست. وقتی ۱۰ تن از این بار به کارخانه فرستاده می ‌ شود، در بهترین حالت ۴ تن کرومیت دارد و مابقی آن خاک است. کرایه حمل این ۶ تن خاک، به آن ۴ تن اضافه می ‌ شود و با این شرایط آیا می ‌ توان با بازار بین ‌ المللی یا خارجی رقابت کرد؟

پس علاوه بر عقب ‌ افتادگی در زمینه توسعه زیرساخت ‌ ها، احداث کارخانه ‌ های هم مشکل دارد. امروزه باتوجه به اینکه سوخت در دنیا نرخ قابل ‌ توجهی دارد، برای کاهش هزینه حمل ‌ ونقل، برنامه ‌ ریزی دقیق و اقدامات متعددی انجام می ‌ گیرد، اما متاسفانه در ایران به ‌ دلیل اینکه همیشه سوخت ارزان در دسترس بوده، این موضوع اصلا موردتوجه قرار نگرفته و کارخانه ‌ ها جانمایی مناسبی ندارند، به این ترتیب، می ‌ بینیم دولت در مواردی مجبور می ‌ شود برای حفظ مجموعه ‌ هایی سوبسید پرداخت کند تا فرصت اشتغال کارگری حفظ شود.

امروزه دیگر نمی ‌ توان این مجموعه ‌ ها را جابه ‌ جا یا تعطیل کرد. به این ترتیب سود حاصل کاهش پیدا می ‌ کند و امکان رقابت بین ‌ المللی از بین می ‌ رود؛ چون در بازار جهانی برای «یک قران و دوزار» جنگ است، اما می ‌ توان برای مصارف داخلی از آن استفاده کرد.

تنها چاره این است باید به توسعه ریلی اهمیت بیشتری بدهیم تا بتوانیم نرخ تمام ‌ شده مخصولات خود را کاهش دهیم، در غیر این صورت، نمی ‌ توانیم با رقبای جهانی رقابت کنیم.

مسئولیت این عقب ‌ ماندگی را نمی ‌ توان تنها برعهده یک نهاد یا ارگان گذاشت؛ همه نهادهای ذی ‌ ربط از اداره راه گرفته تا منابع طبیعی، وزارت صمت و امثال آن. متاسفانه در این زمینه وزارتخانه ‌ ها با هم همراه و هماهنگ نیستند. برای مثال جایی که قرار است با همکاری وزارت راه و صمت توسعه ریلی انجام بگیرد، ناگهان وزارت جهاد کشاورزی بنا به دلایلی با آن مخالفت می ‌ کند.

به ‌ نظر می ‌ رسد در این زمینه باید عزمی ملی به ‌ وجود آید و دولت پای آن بایستد و وزارتخانه ‌ های مسئول را همراه و هماهنگ کند تا این اتفاق رخ دهد.

سخن آخر اینکه بعضی وقت ‌ ها تصمیمات سیاسی منافع جمعی را به ‌ خطر می ‌ اندازد و مجموعه ‌ ای که می ‌ تواند برای کشور ارزآوری داشته باشد، به مسیری سوق داده می ‌ شود که سرانجام خوشی ندارد. به ‌ گمان من، اگر تنها بر تصحیح همین رویه تمرکز شود، بسیاری از مشکلات حال حاضر صنعت و اقتصاد برطرف خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین