مدیر متخصص لازمه موفقیت دانشبنیانها
فرزاد کیاست- عضو اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران
مدیریت کسبوکار در فعالیتهای دانشبنیان از اهمیت بالایی برخوردار است، چراکه در این نوع فعالیتها، با نیروی انسانی متخصص و ایدهپرداز بهعنوان مهمترین رکن، مواجه هستیم. پس کسی میتواند در این بخش به موفقیت برسد که در گام نخست اصول مدیریت بر منابع انسانی را بهخوبی بشناسد و در گام بعد با فضای علمی و نخبگان آن حوزه آشنا باشد و بتواند در حوزه فعالیتی خود صاحبنظر باشد.
موضوع شرکتهای دانشبنیان گرچه از اوایل سال ۹۰ در ایران پررنگ شد اما ریشه محکمی در کشورهای توسعهیافته دارد بهطوریکه بسیاری از کشورهای توسعهیافته اساس و مبنای اقتصاد خود را بر مفاهیم آن استوار کرده و دستاوردهای بسیار موفقی نیز داشتهاند. بهتدریج و بهتبع حرکت جهانی به سمت تولید دانش و بکارگیری آن بر مبنای فناوریهای نوین برای تولید محصولات دانشبنیان، فناورانه و نوآورانه، این حرکت در ایران نیز شتاب گرفت و خیلی زود واژه دانشبنیان وارد ادبیات اقتصادی و صنعتی ایران شد و امروزه تقریبا همه جامعه با مفاهیم کلی این نوع رویکرد آشنا هستند و گفتمان دانشبنیان به یکی از موضوعات اصلی در سخنان مسئولان ردهبالای کشور تبدیل شده است.
نکته مهمی که در این بین نباید مورد غفلت واقع شود، بحث مدیریت کسبوکار است. درست است که حوزه دانشبنیان محلی برای فعالیت متخصصان، سرآمدان و نخبگان علمی کشور است اما باید دانست که برخورداری از توان علمی و تخصص در یک رشته و حتی چند رشته دانشگاهی، بهتنهایی دلیل بر موفقیت در حوزه کسبوکار نیست، چراکه مقیاس و فضای کسبوکار و بازار واقعی کار با آنچه در آزمایشگاه و در مرزهای دانش رخ میدهد، بسیار متفاوت است؛ بنابراین این حوزه هم مانند دیگر بخشهای تولیدی و صنعتی، نیازمند مدیریت دقیق منابع است.
پس کسی میتواند در بخش دانشبنیان و کسبوکارهای نوآورانه و فناورانه به موفقیت برسد و موفقیت تیم خود را تضمین کند که در گام نخست اصول مدیریت بر منابع انسانی را بهخوبی بشناسد و درک درستی از آن داشته باشد و در گام بعد با فضای علمی و نخبگان آن حوزه آشنا و در حوزه فعالیتی خود صاحبنظر باشد.
در واقع تنها فردی میتواند بر کسبوکار دانشبنیان مدیریت کند که هم به لحاظ علم مدیریت و هم دانش تخصصی مرتبط با نوع فعالیت، مستعد و توانا باشد. نکته اینکه در این شرکتها عموما تخصصهای گوناگون و متنوعی فعال هستند که هر کدام اقتضائات و فضای شغلی خود را دارند و ممکن است در برخی موارد، نهتنها با دیگر بخشها ارتباط ماهوی نداشته باشد، بلکه اختلافاتی نیز داشته باشند. پس مدیری موفق است که این تفاوتها را بشناسد و بتواند خط ربط مشخصی بین آنها ترسیم کند.
یکی از مهمترین محورهای فعالیت در بخش مدیریت کسبوکار، شناخت دقیق بازار است. امروزه حتی در کشورهای توسعهیافته و اقتصادهای بزرگ نیز محصولات دانشبنیانی تولید میشوند که در فضای واقعی (چه بهدلیل نوع کالا، چه کیفیت و چه قیمت تمامشده آن) مشتری ندارند. پس مدیر یک کسبوکار باید عمده حرکت خود را بر مبنای مشتریمداری طرحریزی کند. از سوی دیگر، بیشتر محصولات موجود در بازار از نشان تجاری (برند) بیبهره هستند. در واقع فقدان برند حتی در صنایع بزرگ کشور نیز دیده میشود اما در بخش دانشبنیان بهدلیل حفظ مالکیت معنوی محصول، برندسازی از اهمیتی دوچندان برخوردار است. موضوع بعدی که یک مدیر باید به آن توجه کند، بحث بازاریابی و بازارسازی است. به عبارت سادهتر، تنها خدمات و محصولاتی باید در یک کسبوکار تولید یا عرضه شوند که یا بازار آنها وجود داشته باشد یا نیاز آنها پیشتر احصا شده باشد.
مسئله صادرات بهعنوان یکی دیگر از نکات، مورد تاکید است. البته این موضوع به شمشیر دو لبه
میماند. بازار جهانی و رقابت با برندهای بزرگ و شرکتهای مطرح جهان در عین ماجراجویی جذاب برای یک شرکت دانشبنیان و یک کسبوکار نوآورانه، مستلزم زیرساختهای مالی و فکری و صدالبته شرایط لازم برای رقابت بینالمللی است؛ در صورت عدمبرخورداری از این زیرساختها ممکن است محصولها یا خدمات ارائهشده حتی بازار داخلی را هم از دست بدهند.
بهعنوان نکته آخر باید تصریح کرد که مدیریت درست، حلقه گمشده صنایع تولیدی و خدماتی کشور است و بخش زیادی از عدمموفقیت بخش صنعت و تولید کشور در تامین بازار داخلی و حضور در تجارت جهانی بهدلیل فقدان مدیریت دقیق و کارشناسانه، مسئولانه و دلسوزانه، متعهدانه و متخصصانه بر منابع انسانی و غیرانسانی است که این مهم در بخش کسبوکارهای دانشبنیان بهدلیل وجود فناوری و پایه علمی و تخصصی، اهمیت بیشتری دارد.