مسیر دشوار تجاریسازی دانشبنیانها
پدرام سلطانی- فعال و کارشناس اقتصاد
بسیاری از کارشناسان اقتصادی حضور شرکتهای دانشبنیان را برای آینده تجارت کشور ثمربخش میدانند که از نظر تئوری این استدلال درست است، اما باید در این زمینه توجه داشته باشیم که تشکیل شرکتهای دانشبنیان و قدم نهادن آنها در عرصه صادرات در شرایط کنونی و باتوجه به موقعیت سیاسی و تجاری کشور بسیار دشوار است. این دشواریها میتواند مخاطرات فراوانی برای فعالان این حوزه داشته باشد و دست آخر حتی به شکست قطعی سرمایهگذاریها در این بخش بینجامد، زیرا شرایط فعلی کشور در حوزه اقتصاد باثبات و مطابق استانداردهای جهانی نیست و عوامل متعددی آن را دستخوش تغییر میکند.
در حال حاضر شرکتهای دانشبنیان در کشور ما عموما کوچک و جوان هستند و باتوجه به دامنه تولیدات خود در آغاز مسیر تولید و عرضه کالاها به بازارهای داخلی و صادراتی قرار دارند. این شرکتها طبیعتا تلاش و سختیهای بسیاری را در این مسیر پیش رو دارند و باید با مشکلات فراوان اقتصادی حاکم بر کشور و موانع داخلی و خارجی فراوان کنار بیایند.
در واقع نکته اساسی درباره شرکتهای دانشبنیان این است که این مجموعهها در مقطع زمانی نامساعدی فعالیت خود را آغاز کردهاند که این موضوع سختی فعالیت آنها را دوچندان میکند. این شرکتها با سرمایهگذاریهای محدود خود باید با مسائلی چون تحریمها کنار بیایند که گریبان شرکتهای بزرگ کشور را نیز گرفته است. فروش کالاهای تولیدشده توسط گروههای دانشبنیان به دیگر کشورها که عموما تجربه کمی در این حوزه دارند، در زمانی که در تحریم هستیم، بسیار دشوار است، زیرا در شرایط فعلی معمولا کشورهای معدودی حاضر به پذیرش خطرات و ریسکهای مربوط به مبادلات تجاری با ایران هستند.
البته شرایط برای شرکتهای دانشبنیان باسابقه، اندکی متفاوت است. شرکتهای دانشبنیان قدیمی فعال در کشور که از سالهای گذشته در حوزههایی مثل تولید دارو و تجهیزات پزشکی فعال بودهاند، نسبتا موفق عمل کرده و دستاوردهای مطلوبی نیز داشتهاند. البته تعداد این شرکتها چندان قابلتوجه نیست و همانطور که ذکر شد بیشتر فعالان این حوزه را گروههای دانشبنیان جوان تشکیل میدهند؛ بنابراین نمیتوان موفقیتهای این تعداد معدود از گروههای دانشبنیان را به تمام این گروهها تعمیم داد.
بیشتر این شرکتها در همین دوران تحریم فعالیت خود را آغاز کردهاند، به همین دلیل میزان تولید و احیانا صادرات آنها در مقایسه با میزان کل صادرات رقم چندان مطلوب و قابلتوجهی نیست؛ بنابراین این شرکتها به زمان نسبتا زیادی برای ارتقا نیاز دارند که در شرایط تحریم نیز شانس چنین ارتقایی زیاد نیست.
در واقع برای یک شرکت جوان و تازهتاسیس دشوار است که بتواند پیچیدگیهای مربوط به تجارت خارجی را مانند یک شرکت باسابقه و قدیمی و دارای شبکههای بینالمللی مدیریت کند، به همین دلیل نیز بسیاری از این مجموعهها از خیر تلاش برای بازاریابیهای بینالمللی میگذرند و عملا برنامهریزیهای انجام شده آنها به نتیجه نمیرسد. در چنین فضایی نمیتوان انتظار داشت سرمایهگذاری در حوزه دانشبنیان واقعی با استقبال فعالان اقتصادی مواجه شود و در بسیاری از موارد باید شاهد حذف شدن این گروهها از بازار رقابت باشیم.
در نهایت اینکه بهنظر میرسد اگر خواهان شکوفایی شرکتهای دانشبنیان و اثرگذاری آنها در اقتصاد کشور هستیم، یا باید در انتظار گشایش در روابط بینالملل باشیم یا اینکه راهکارهای حمایتی ازسوی نهادهای تصمیمگیر در این زمینه اندیشیده
شود. ضمن اینکه نباید از موانع داخلی و پیش روی این گروهها غافل باشیم و حتی پس از رفع تحریمها باید برنامهریزیهایی برای تسهیل در شکلگیری و تداوم فعالیتهای اقتصادی این گروهها اندیشیده شود.