-
قتل / سرقت / قتل هنگام سرقت

اعتراف زورگیر به قتل پسر ۱۷ ساله+اعتراف قاتل

پسر 17 ساله بی گناه در حین سرقت از او به قتل رسید.

13 آبان سال 98 رسیدگی به پرونده قتل نوجوان 17 ساله ای به نام ابوالفضل یوسفی در خیابان خانی آباد تهران در دستور کار پلیس قرار گرفت.

در حالی که تحقیقات اولیه ماموران پلیس حکایت از آن داشت که ابوالفضل در جریان زور گیری با اصابت چاقو به قلبش جان خود را از دست داده است، متهمان با ردیابی ماموران پلیس بلافاصله شناسایی و دستگیر شدند.

با اعتراف دو متهم به زورگیری منجر به قتل و شکایت اولیای دم،پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد و عاملان قتل ابوالفضل 17 ساله پای میز محاکمه رفتند.

اعتراف زورگیر قاتل به قتل ابوالفضل 17 ساله

در ابتدای جلسه رسیدگی، کیفر خواست صادر شده از داداسرای جنایی قرائت شد،سپس پدر و مادر ابوالفضل به عنوان اولیای دم شکایت خود را مطرح کرده و تقاضای قصاص کردند.

مادر مقتول در حالی که به شدت گریه و بی تابی می کرد در طرح شکایت خود گفت:«پسر من فقط 17 سال داشت اما پا به پای پدرش کار می کرد.آن روز به همراه پدرش از محل کار برگشته بود.مقابل در خانه به پدرش گفته بود از سوپرمارکت سر کوچه شارژ تلفن می خرد و بعد به خانه می آید.تاخیر او باعث نگرانی همسرم شد و از پنجره سر کوچه را نگاه کرد و ازدحام جمعیت را دید.همان موقع صاحب سوپرمارکت که مثل بقیه اهالی محل ما را می شناخت با همسرم تماس گرفت و گفت به ابوالفضل چاقو زده اند.»

ولی دم در ادامه گفت:«پسر من بیگناه و مظلومانه،فقط به خاطر یک گوشی به دست دو معتاد کشته شد و برای همین امکان ندارد از قصاص قاتل فرزندم بگذرم چون آنها تمام زندگی ما را نابود کردند و تا آخر عمر داغدارم کردند.»

سپس متهم ردیف اول پای میز محاکمه قرار گرفت.قاضی زالی،رئیس شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران، به او تفهیم اتهام کرد و گفت: اتهام شما مباشرت در قتل عمدی،مباشرت در سرقت مسلحانه و سرقت اموال مقتول است.اتهامات خود را قبول داری؟

متهم: بله قبول دارم.

سپس متهم در توضیح گفت:«30 سال سن دارم و قبل از دستگیری در بلورسازی کار می کردم.دو سابقه کیفری به خاطر حمل و نگهداری موادمخدر دارم.روز حادثه قرص خورده بودم و حال خوبی نداشتم.دوستم به نام مجید برای اینکه کمی حالم بهتر شود پیشنهاد کرد با موتور در خیابان دور بزنیم.از محل زندگی خودمان یعنی اسلامشهر تا خانی آباد آمدیم.یکدفعه مجید چشمش به پسری افتاد که داشت به آرامی در کوچه قدم می زد و گوشی موبایلش دستش بود و انگار داشت بازی می کرد.مجید گفت گوشی اش را بزنیم و با موتور نزدیک او رفتیم.من می خواستم گوشی را از دستش بکشم اما او مقاومت می کرد،نفهمیدم چه شد که از جیبم چاقو برداشتم و به او چند ضربه زدم.بعد هم گوشی سامسونگ جی 7 را برداشتیم و فرار کردیم.»

قاتل زورگیر تصمیم به خودکشی داشت

قاضی: چرا برای تسلیم کردن مقتول چاقو را درست به قلب او زدی؟

متهم : من قرص خورده بودم و حالم دست خودم نبود.تلو تلو می خوردم.ناراحتی اعصاب دارم و آن روز می خواستم خودکشی کنم چون از اختلاف و درگیری با خانواده خودم خسته شده بودم.اصلا نفهمیدم چه شد.

قاضی: اگر حال تو این قدر بد بود چطور توانستی پشت موتور بنشینی؟

متهم : حالم بد بود اما متوجه بودم دارم چه کار می کنم.شایداگر آن روز با مجید همراه نمی شدم این اتفاق نمی افتاد.گوشی قاپی پیشنهاد مجید بود.او هم مثل من با خانواده اش اختلاف زیادی داشت و برای همین مدتی بود در خانه ما زندگی می کرد.

سپس مجید به عنوان متهم ردیف دوم در جایگاه دفاع قرار گرفت و گفت:«من اتهامم را قبول ندارم.روز حادثه همراه دوستم نبودم.من به موادمخدر اعتیاد دارم و روز حادثه در محله خودمان دنبال موادمخدر بودم.»

قضات حاضر دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهمان و وکلای آنها ختم جلسه دادرسی را اعلام کردند.رای پرونده بعد از مشورت قضات صادر خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین