چالشهای طرح جامع؛ از آمایش تا اجرا
در سالهای اخیر، اخبار متعددی پیرو تدوین طرح جامع مس به گوش میرسید. نهادهای دولتی متولی بخش معدن از جمله سازمان صنعت، معدن و تجارت و همچنین ایمیدرو، بارها نهایی شدن طرح جامع مس را اعلام کرده یا از مراحل تدوین آن به رسانهها خبر دادند. اما واقعیتی که اکنون با آن مواجه هستیم، نبود برنامهای کلی و هدفمند برای فعالیتهای این عرصه است.
از سویی دیگر، گلایه فعالان معدنی مبنی بر اجرایی نشدن طرحهای جامع تدوینشده در سالهای اخیر گویای این مطلب است که نبود روند مشخص برای فعالیت عرصه مس، بهدلیل نبود برنامه نیست، بلکه بیتوجهی به اجرای برنامهها، گره اصلی مشکلات است.
طی سالهای اخیر چند برنامه بهعنوان طرح جامع مس تدوین و تهیه شد اما حضور هیچکدام را در صنعت مس ندیدیم. بهعبارتیدیگر، طرحهای نوشتهشده تا امروز، در فعالیتهای صنعت مس اجرایی نشدند که این جای تاسف دارد. دلیل اصلی این عدماجرا را ضعف در نظارت نهادهای دولتی متولی بخش معدن در عملیاتی شدن راهبردهای تبیین شده و توجه به این طرح میدانم. نهتنها طرحهای جامع، بلکه تمام برنامههای توسعهای در بخش معدن و صنایع معدنی مانند نقشههای راه و استراتژیهای کلان، با نبود نظارت مناسب، مرحله اجرا را با موفقیت پشتسر نخواهند گذاشت.
البته زمانی که عبارت عملیاتی نشدن را بهکار میبریم، منظور بهطورکامل اجرایی نشدن این طرح است. به آن معنا که در ابتدای ابلاغ و در زمان کوتاهی، نهادهای دولتی متولی بخش معدن و همچنین فعالان معدنی به طرحها توجه کرده و درصدد اجرای آنها برآمدهاند.
حتی در این زمان معمولا یک تا دو ساله، برخی آمار و ارقام از میزان انجام این طرحها منتشر شد اما پس از مدتی با تغییر روند و فراموشی طرحهای تهیهشده، رصدها و نظارتهای دولتی بر روند فعالیتها کاهشیافته و برنامهها پیاده نشدند. میتوان گفت دبیرخانهای برای نظارت بر اجرای نهتنها طرحهای جامع، بلکه سایر برنامههای توسعهای به صورت تخصصی وجود نداشته است و این موضوع را میتوان یکی از عوامل مهم اجرایی نشدن طرحهای جامع مس تاکنون معرفی کرد.
همچنین باید به این نکته نیز توجه داشت که متصدیان تهیه طرحها، مجریان و مدیران بخش معدن نیز خود را موظف به ارائه آمار و ارقام مناسب از پیشرفت طرحها و استراتژیهای تهیهشده و پیشرفت انجام آنها نمیدانند. ازاینرو اغلب شاهد ارائه اطلاعات درست در این زمینه نیستیم و همین اتفاق میتواند نشانگر عدمتوجه مناسب به پیادهسازی برنامهها در مقیاسهای کلان و مناسب باشد.
متاسفانه مدیران معدنی و تهیهکنندگان طرحهای جامع تصور میکنند تنها تدوین طرحهای جامع در چندین جلد کافی است و اغلب آنها را در کتابخانههای خود قرار میدهند. در صورتی که این برنامهها در سطوح عالی عملیاتی شده و روند فعلی برخورد با طرحهای جامع باید تغییر کنند. به نظر من، طرحهای جامع برای مدیران سازمانهایی که وظیفه نظارت بر فعالیتهای معدنی را بر عهده دارند، مصرفی دورهای داشته که به ضرر بخش معدن و صنایع معدنی بهویژه صنعت مس است.
در تدوین برنامههای توسعهای و طرحهای جامع باید به موارد متعددی پرداخت. توسعه اکتشافات و فعالیتهای استخراجی، فرآوری مناسب مواد معدنی و توجه به چرخه معدنکاری و تولید مواد اولیه از جمله مس برای صنایع وابسته و زنجیره ارزشافزوده آن، رویکردهای مناسب در تجارت خارجی و بازرگانی بخش معدن، تعیین بازارهای هدف و... همه از مسائل مهمی است که باید در این طرح به آنها پرداخته شود. هرچند موارد گفتهشده کلی بوده و توجه به هرکدام مستلزم رسیدگی به جزییات و ابعاد مختلف است. اما در تمام مسائل یادشده، پرداختن به آمایش سرزمین را نکته مهمی میدانم که باید برای آن جایگاه ویژهای قائل شد.
اعتقاد دارم آمایش سرزمین مسئلهای است که به همراه سایر موارد برای تدوین تخصصی اهداف توسعهای و به ثمر رسیدن آنها نقشی کلیدی دارد. آمایش سرزمین که مبتنی بر شناسایی ظرفیتهای هر حوزه، جانماییهای درست و در اختیار داشتن اطلاعات تخصصی است، باید مبنای نهتنها تدوین برنامهها، بلکه تصمیمگیریهای بخش معدن باشد. در این صورت هم فعالان صنعت مس و هم سایر بخشهای معدنی میتوانند ضمن داشتن برنامهریزی دقیق و تخصصی به توسعه معادن و صنایع خود بپردازند.