جایی که معدن فرهنگسازی میکند
گونههای گردشگری معمولا برمبنای جاذبه هر حوزهای تعریف و تفکیک میشوند و برحسب علاقه گردشگران در دستههای مختلف قرار میگیرند.
البته شاخص اصلی تقسیمبندی، حجم گردشگر است و اینکه آیا تعداد قابلتوجهی علاقهمند در زمینه جذب خواهد شد یا خیر؟ حوزه معدن در کشور ما بهصورت بالقوه ظرفیت جذب گردشگر را دارد. در کشورهای دیگر دنیا برای استفاده از ظرفیتهای گردشگری معدنی، اقدامات قابلتوجهی انجام گرفته است و با تبلیغات مناسب و فراهم آوردن امکانات کافی، زمینه جذب گردشگر را فراهم آوردهاند. در گزارشهای پیشین هم، به این موضوع پرداختیم که در کشور ما هم باتوجه به سابقه تاریخی و ظرفیتهای فراوانی که دارد، زمینه جذب گردشگر برای بازدید از معادن وجود دارد، اما هنوز گردشگری معدن در کشور به جایگاه واقعی خود دست پیدا نکرده است و بهعنوان جاذبه اولیه، یعنی جایی که سفر از ابتدا و با هدف آن انجام شود، مطرح نیست. در گزارش امروز که در ادامه سلسلهگزارشهای گردشگری معدن و بهمناسبت روز جهانی گردشگری تهیه شده است، علیخان نصراصفهانی، استاد دانشگاه و فعال معدن و سالار باوند، کارشناس و فعال معدن نظرات خود را در این زمینه با ما در میان گذاشتهاند.
معدن و جاذبههای آن
علیخان نصر اصفهانی، استاد دانشگاه و فعال معدنی: گردشگری معدن یا Mining Geotourism زیرمجموعهای از زمینگردشگری است و زمینگردشگری شاخهای از اکوتوریسم یا طبیعتگردی محسوب میشود. در بسیاری از کشورهای دنیا، گردشگری توسعه قابلتوجهی داشته است و سالانه درآمد فراوانی را به خزانه این کشورها وارد میکند. حتی بیلان عملیاتی کشورهای پیشرفته و توریستی زیادی از جمله فرانسه، ایتالیا، اسپانیا و بعضی دیگر از کشورهای اروپایی که غولهای صنعتی بهشمار میروند، نشان میدهد که برنامهریزی دقیق و وسیعی برای جذب گردشگر دارند و درآمد قابلتوجهی از این طریق کسب میکنند. بنابراین، بسیاری از کشورهای در حال توسعه یا کشورهای توسعهیافته، به صنعت توریسم یا گردشگری نگاهی ویژه دارند. اما گردشگری معدن، نوع خاصی از گردشگری است. از آنجایی که بسیاری از معادن، چه به صورت زیر زمینی یا روباز، پس از اینکه مورد بهرهبرداری قرار گرفتند و ذخایر آنها به اتمام رسید، به حال خودشان در طبیعت رها میشوند، میتوانند ظرفیت مناسبی برای جذب گردشگر و کسب درآمد باشد. مثالهای آن در گوشه و کنار دنیا فراوان است که معادن نمک لهستان از این جمله هستند.
ظرفیت گردشگری در ایران
در کشور ما ظرفیت اینگونه فعالیتها بسیار زیاد است، زیرا معدنکاری در ایران از سالهای بسیار دور وجود داشته است و آنچه بهعنوان معدنکاری شدادی میشناسیم، شاید به بیش از هزار سال پیش برمیگردد که به همان شکل رها شدهاند و امروزه متروکه هستند و میتوانند ظرفیت بسیار خوبی برای جذب گردشگر باشند. اما چرا اینقدر جذب گردشگر به این سایتهای باستانی و تاریخی اهمیت دارد. در پاسخ به این پرسش باید گفت حضور انسانها برای بازدید از مکانی، نیازمند فراهم بودن استراحتگاه و دیگر امکانات رفاهی است و به این ترتیب، صنعت هتلداری توسعه پیدا میکند، ظرفیتهای بومگردی، رستورانداری، خریدوفروش صنایعدستی و صدها اشتغال دیگر در کنار آن ایجاد میشود و افراد زیادی از این طریق فعال میشوند و مناطقی که معمولا دورافتاده و محروم هستند، بهدلیل حضور گردشگر رونق پیدا میکنند و سطح اشتغال بالاتر میرود و درآمدها بیشتر میشود.
معرفی نمونههایی موفق
همانطور که اشاره شد، ایران از نظر زمینگردشگری معدنی یا گردشگری معدنی، ظرفیت بسیار بالایی دارد. بهعنواننمونه، میتوان به معدن نخلک اصفهان اشاره کرد که در عین اینکه جزو معادن فعال بهشمار میرود و موردبهرهبرداری قرار دارد، اما ظرفیت گردشگری معدنی خود را نیز به فعلیت رسانده است و فضای معدنکاری آن به بیش از صدها سال یا نزدیک به هزار سال قبل برمیگردد. منطقه انارک هم یک ناحیه گردشگری دیگر است. اما در همهجای ایران، برای مثال، اصفهان، تهران، قزوین، آذربایجان، خراسان، یزد یا بسیاری دیگر از مناطق را که نگاه کنیم، ظرفیتهای گردشگری معدنی میبینیم و از سوی دیگر بسیاری از افراد دوست دارند که برای داشتن خاطرهای لذتبخش یا گذراندن اوقات فراغت از معدن، برای نمونه معدن طلای موته بازدید کنند که تصور آن هم خیلی جذاب است، اما برای استفاده از این ظرفیت برنامهریزی مدونی داشت و به توسعه اجتماعی و فرهنگی برای آن معدن و منطقه اندیشید.
متولی گردشگری معدن
قاعدتا متولی این حوزه باید وزارت میراث فرهنگی و گردشگری باشد و باید زمینه بهرهبرداری از این ظرفیتها را فراهم کند. یک معدن؛ چه فعال و چه متروکه، چه روباز یا زیرزمینی باید بهخاطر مسائل ایمنی مورد بازسازی و بهسازی قرار گیرد و باید مسیر دسترسی درستی داشته باشد. از طرف دیگر، باید فرهنگسازی و بسترسازی مناسبی برای پذیرایی از گردشگران فراهم شود و نیروی لازم پرورش یابد تا بازدیدکنندگان مدتی را که در محدوده معدنی سپری میکنند، با خاطرهای خوش و دلپذیر پشتسر بگذارند و تجربهای پربار داشته باشند. برخی معادن در کشورهای دیگر دنیا امکاناتی فراهم کردهاند که گردشگران بتوانند تجربه استخراج کانیهای معدنی را هم داشته باشند و این برای بسیاری افراد شگفتانگیز و جالب است. در واقع، باید گفت جذب توریست در دیگر کشورهای پیشرفته به رقابتی خلاقانه بدل شده است و حتی در برخی کشورها از جمله امریکا مناظر زمینشناسی مثل گرندکانیون را به یک مقصد گردشگری تبدیل کردهاند یا کشورهایی مانند ترکیه و... کمکم زمین گردشگری و گردشگریمعدنی را در فازهای عملیاتی خود وارد میکنند.
بایدها و نبایدها
در اینکه کشور ما ظرفیت بسیار زیادی چه از نظر زمین گردشگری و چه از نظر گردشگری معدنی دارد، شکی نیست، اما برای اینکه در این زمینه بتوان اقدامات مناسبی انجام داد، باید به این حوزه نگاه حرفهای داشته باشیم. بنابراین نیازمند آموزش لیدر و راهنمای تور هستیم. علاوه بر این، باید فرهنگ مردم بومی منطقه برای پذیرفتن گردشگران آماده شود. البته ایرانیان قومی میهماندوست هستند، اما باز هم باید برای این مهم، برنامهریزی مدونی وجود داشته باشد و کار براساس منطق عملیاتی به اجرا گذاشته شود. از سوی دیگر، معدن مساوی با امکان خطر است و باید این احتمال همواره مدنظر باشد و تحتکنترل قرار گیرد و احتمال خطر چه در معادن متروک و چه معادن فعال که در حال بهرهبرداری هستند، برطرف شود. بنابراین در کشورهایی که در این زمینه پیشرفته هستند، رشته دانشگاهی با گرایش زمین گردشگری دارند و یکی از بردهای تخصصی آنها گردشگری معدن است، علاقهمندان آموزش میبینند تا از این ظرفیت به نحو احسن استفاده کنند. در این کشورها میبینیم که حتی یک اثر بسیار کوچک هنری، زمینشناسی یا معدنی میتواند تبدیل به یک جایگاه گردشگری مهم شود. برای مثال، تپه پریمور انگلستان که در آن، نخستینبار سن زمین را در فرآیند «سنیابی» تخمین زدند، به جایگاه گردشگری خاصی بدل شده است و بیشتر افرادی که در زمینه علوم زمین، زمینشناسی و فسیلشناسی علاقهمند هستند، بسیار مایلاند که به این منطقه بیایند. این نشاندهنده عملیاتی هوشمندانه برای تبدیل جایی کاملا عادی و بدون جذابیت خاص به سایتی گردشگری است. در آلمان معادن زغالسنگ متروک امروزه به جذابیت توریستی تبدیل شدهاند یا لهستان، ایتالیا و... و از افتخارات آن کشورها است که چند صد سال قبل معدنکاری داشتهاند.
کشاندن توریستها به یک کشور و ایجاد خاطره جذاب برای آنها موجب میشود و ما از این طریق میتوانیم آشنایی فرهنگی ایجاد کنیم و آنقدر جذابیت داریم که میتوانیم شاهد حضور توریستهای خارجی هم خواهیم بود و میتوان از این ظرفیتها برای ایجاد اشتغال و تولید ثروت استفاده کرد. برای مثال، در ایران یکی از معروفترین و عظیمترین معادن مس را در سرچشمه کرمان داریم که یک اپنپیت یا معدن روباز بسیار بزرگ و عمیق است. قاعدتا بسیاری علاقه دارند که از این معدن بازدید کنند، در حالی که زمین گردشگریهای معدنی محدود به دانشجوها یا افراد متخصص شده است، اما وقتی عموم را در بر بگیرد، حتما بازتاب گستردهای خواهد داشت. معدن سرچشمه، سونگون، ایرانکوه و... میتواند برای بسیاری جذاب باشد، همینطور زیباییهای انارک که نواری بسیار غنی است یا معادن بکر و قدیمی یزد که باعث افتخار کشور است و حتی معادنی متروکه که حتی نیاز به بازسازی و بهسازی چندانی هم ندارند.
مشکلات زیستمحیطی
قاعدتا حضور توریست در هر جایی ممکن است تاحدودی مشکلات زیستمحیطی هم ایجاد کند، اما آنقدر سود و منفعت برای منطقه خواهد داشت که میتوان از آن برای احیای منطقه استفاده کرد. علاوه بر این، میتواند نوعی آموزش قانونمندی و کنترل حفاظتزیست محیطی هم داشته باشد. در واقع، باید در نظر داشته باشیم که در هر شکلی از فعالیت اقتصادی باید مراقب محیطزیست باشیم و از یک ویژگیهای گردشگری این است که جذابیتهای اکوتوریستی و گردشگری را نشان میدهد و میتواند محافظ محیطزیست هم باشد. وقتی توریست از معادن بازدید میکند، قاعدتا مردم محلی منطقه میتوانند از آن بهرهمند شوند و علاوه بر این، بسیاری از خردهفرهنگها و آداب و رسوم حفظ میشوند و توسعه پیدا میکنند و به منطقه رونق میبخشند. در بسیاری از کشورها سهمیه و بنهایی برای گردشگری به کارمندان میدهند تا از مناطق دیدنی کشور بازدید کنند و وقتی ما از معادن و مناطق معدنی روباز یا زیرزمینی دیدن کنیم، به ارزش آنها بیشتر پی میبریم و در حفظ آنها بیشتر اهتمام میورزیم، سختیهای کار را درک میکنیم و آن را از نزدیک میبینیم که تاثیر زیادی در رشد و رونق فرهنگی و آشنایی با صنعت سخت و طاقتفرسای معدنکاری دارد و از طرف دیگر، حضور مردم و بازدیدکنندگان موجب دلگرمی معدنکاران میشود که ارزش کارشان دیده میشود.
نمره گردشگری کشور
هر صنعتی در کشور مشکلات خاص خود را دارد. متاسفانه کشور ما بهدلیل محدودیتهای فرهنگی و قانونی خود نمره خوبی در زمینه گردشگری نمیگیرد، اما هر فردی، چه در داخل و چه در خارج کشور از مناطق گوناگون معادن بازدید کند، بسیار میآموزد و بهره میبرد. ما کشوری هستیم که گوناگونی فرهنگی فراوانی داریم و از شمال تا جنوب، از شرق تا غرب فرهنگ تنوع زیادی داریم و همه بخشها با هم متفاوت است و مجموعه گستردهای از انواع فرهنگها و جذابیت خود را دارد و این میتواند باعث شود که به بهانه بازدید از معادن بسیاری از این مناطق دیده شوند، اما اگر قرار است توریستی جابهجا شود، نیاز به جاده مناسب و ایستگاه بینراهی، مراکز تفریحی و استراحتگاهی دارد و از همه مهمتر، نیاز به امنیت دارد. در کشور خودمان کافی است از نقطهای به نقطه دیگر حرکت کنیم؛ میبینیم هیچچیز استانداردی از نظر مراکز تفریحی و استراحتگاهی وجود ندارد.
بنابراین، باید بدون نگرانی از اینکه چیزی را از دست میدهیم، بستر را برای حضور توریست آزاد بگذاریم و مهیا کنیم و معادن میتواند بهانهای برای بازدید گردشگران از مناطق گوناگون شود و حتما روی خود معدن و معدنکاری هم تاثیرات مثبت دارد و معادن مجبور میشوند به موضوعات ایمنی و محیطزیستی، رفاهی و... بیشتر بها بدهند و کسبوکارشان رونق میگیرد. کشور ما باید به بخش خصوصی اجازه ورود به این حوزه را بدهد و زمینههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و... مناسب باشد که گردشگران بدون ترس از اتفاقات خاص و غیرعادی در کشور حضور یابند و با خاطرهای لذتبخش کشور را ترک کنند. بنابراین، باید روی بسیاری از موضوعات و مسائل مربوط به صنعت گردشگری کار کنیم و امکانات را توسعه بدهیم و در کنار آن، از مزایای مادی و معنوی آن برخوردار شویم.
امکانات کافی نیست
سالار باوند، کارشناس و فعال معدنی: پیش از این هم به مخالفت خود با گردشگری معدن اشاره کردهام. بهعقیدهمن، از ۲ منظر باید به این موضوع نگاه کرد. اول اینکه، مجموعههای فعال کشور باید از نظر اقتصادی شکوفا شوند و از این طریق، درآمد کسب کنند، نه اینکه با نمایش آنها بهدنبال کسب درآمد باشیم. وقتی مجموعهای ظرفیت اقتصادی دارد و میتواند درآمد ایجاد کند، چرا باید استفاده ثانوی از آن کرد. برای استفاده از معادن متروکه هم، باید هزینه فراوانی انجام شود تا زیرساختهای مناسبی فراهم و برای بازدید عموم آماده شود. این مجموعهها که سالهای سال است، بدون استفاده رها شدهاند، باید استانداردسازی بشوند، تونلهایش احیا بشود و مسیر، جاده و... درست شود. دیگر اینکه در کشور مناطق گردشگری فراوانی داریم که بیتوجه به حال خود رها شدهاند و میتوان و باید، از آنها کسب درآمد کرد. پس بهعقیدهمن، این همه سرمایهگذاری برای تبدیل معدن به سایت گردشگری در حالی که نمیدانیم موفق میشود یا خیر، منطقی نیست. اگر توانایی جذب گردشگر داریم، بهتر نیست آنها را به اصفهان، شیراز، یزد و... ببریم؟ اگر منظور کسب درآمد از گردشگری است، این منظور را برآورده میکند.
اصل و فرع معدنکاری
ما اصل وظیفه معدن و معدنکاری را بهدست فراموشی سپردهایم و بهسمت حواشی متمایل شدهایم. وظیفه صمت، تولید، استخراج، فرآوری مواد معدنی و تامین خوراک کارخانجات ثانویه است نه جذب گردشگر. مقایسه معادن کشور با دیگر کشورها درست نیست. اینکه در بعضی از کشورهای دنیا وقتی معدنی خصوصی از شرایط اقتصادی خارج میشود یا ذخیرهاش به پایان میرسد، موردبهرهبرداری گردشگری قرار میگیرد، به این دلیل است که آن مجموعه حفظ شود و مشاغل اطراف آن از بین نرود، اما اغلب معادن ایران فعال هستند و شاید بتوان گفت معدن متروکهای با ظرفیت جذب گردشگر نداریم. تنها جایی که شاید روی آن کار کردهاند، خور و بیابانک است. اما باید پرسید چند درصد از گردشگران به این منطقه جذب شده یا چقدر از کارشناسان صمت به این محدوده رفتهاند؟ میخواهم بگویم در شرایطی که امروز کشور تحریمهای گوناگونی را تجربه میکند، تحتفشار ایجاد اشتغال است، مجموعههای فعال بسیاری هنوز به ظرفیت نرسیدهاند و بسیاری از مجموعههایمان با ۲۰ تا ۴۰ درصد ظرفیت کار میکنند، بنابراین هیچ توجیهی ندارد که در این شرایط موضوع ورود گردشگر به معدن را مطرح کنیم و بیشتر به نظر من کاری نمایشی است.
حلوایی بدون قند
اگر وزارت صمت متولی گردشگری معدن است که باید بهنظرمن، تمام توان خود را به کار ببرد که معادن را به ظرفیت برساند و اگر متولی آن، وزارت گردشگری و میراثفرهنگی است، باز هم آنقدر در گوشهگوشه کشور ظرفیتهای مغفولمانده دارد که وقتی برای رسیدن به معدن ندارد. اگر کشورهای دیگر این کار را کردهاند، بهدلیل این است که بخش خصوصی سرمایهگذاری کرده است تا ظرفیت معادن متروکه دوباره مور استفاده قرار گیرد. آیا امروزه بخش خصوصی این ظرفیت را دارد که چنین مسئولیتی را برعهده بگیرد؟ معادن ما جوان و فعال هستند و معادن قدیمیتر هم، اغلب موردبهرهبرداری قرار دارند، معادن متروکه هم فاقد زیرساخت است. پس اول باید ببینیم که این کار چقدر معقول و شدنی است و در صورت انجام، چه منافعی عاید کشور میکند، بنابراین بهنظرمن با حلوا حلوا گفتن، دهان شیرین نمیشود.
سخن پایانی
برای توسعه گردشگری معدنی در کشور ما، لازم است به انواع چالشها و مسائل، نگاه جامعی پدیداید و راهکارهای مناسبی برای ایجاد امکانات حرفهای و امنیت در این صنعت ارائه شود که این امر نیاز به همکاری بین دولت، صنعت، معدن و اشخاص علاقهمند دارد تا به تحقق اهداف اقتصادی و گردشگری در کشور بینجامد.