-
نویسنده<!-- -->:<!-- --> <!-- -->گیتا جاودانیمرور صمت بر حادثه تلخ معدن طزره

حکایتی دیگر از فراموش‌شدگان دل زمین

تاکنون بارها درباره ناامن بودن معادن زغال‌سنگ ایران هشدار داده ‌شده، اما همچنان برای تجهیز این معادن، اقدام عملی انجام ‌نشده است.

حکایتی دیگر از فراموش‌شدگان دل زمین

گفته می‌شود درحال‌حاضر ۱۳هزار معدنچی در معادن زغال‌سنگ ایران کار می‌کنند که از کمترین میزان امکانات و تجهیزات ایمنی برخوردارند. علاوه بر این، شنیده می‌شود که کارفرمایان هم مسئولان ایمنی را به‌خاطر اینکه گزارش‌های مربوط به ایمنی کارگاه را مطابق میل کارفرمایان تنظیم نمی‌کنند، اخراج می‌کنند.در گزارش امروز صمت مروری داشتیم به حادثه معدن طزره و نظر مهدی قنبری، یکی از معدنچیان زغال‌سنگ و سالار باوند، کارشناس و فعال معدن را درباره این اتفاق جویا شدیم.

زمستانی دیگر رسید

مهدی قنبری ـ کارگر معدن زغال‌سنگ: باز خبر تلخ و ناگوار دیگری این بار از معدن زغال‌سنگ طرزه دل معدنکاران را به درد آورد و جامعه کارگری یک‌بار دیگر داغدار شد. چندی پیش‌تر هم، در معدن گلتوت یک نفر جان خود را از دست داد، اما بازتاب گسترده‌ای نداشت. اما هیچ‌یک از این حوادث که پی‌درپی رخ می‌دهند و خسارت‌بارترین آنها حادثه تلخ زمستان یورت است، درس عبرت نشده است. درباره اینکه علت حادثه در معدن را باید طبیعت کاری قلمداد کرد؛ به این شکل که معادن زغال‌سنگ همیشه حادثه‌خیز بوده و هستند، اما جدا از این جنبه که جزو ذات کار معدن است، عامل دیگری هم همواره وجود داشته که کمبود امکانات و رعایت نکردن ایمنی و حتی خطای انسانی است که باعث می‌شود چنین حوادث تلخی رخ دهد. به‌نظر بنده، علت بخش قابل‌توجهی از این حوادث و مرگ معدنچیان، کمبود امکانات و وسایل معدنکاری و همچنین آموزش است. کارفرما باید برای تامین جان معدنچیان، امکانات ایمنی مانند کپسول خودنجات، ماسک و... برای کارگران معدن فراهم کند، اما این کار را انجام نمی‌دهد و فقط به فکر تولید و افزایش سرمایه است و برای جان کارگر هیچ اهمیتی قائل نیست.

بازرسی و بررسی ایمنی

بازرسی و نظارت ایمنی وظیفه‌ای است که برعهده متولیان بخش ایمنی است و اگر قصوری انجام دهند، مدیون هستند. البته مشاهده می‌شود که در قسمت ایمنی در بعضی معادن خصوصی کوتاهی‌هایی انجام می‌گیرد یا شاید اصلا این معادن مسئول ایمنی نداشته باشند و بازرسان شاید سالی یک‌بار هم، ‌قدم در کارگاه‌های استخراج نمی‌گذارند. بنابراین روشن است که باید نظارت‌ها بیشتر و جدی‌تر شود و امکانات ایمنی افزایش یابد تا شاهد این‌چنین حوادثی نباشیم.

کار چند نوبتی

معمولا کارگران معادن زغال مجبورند برای تامین معاش خود و خانواده‌شان ۲ شیفت کار کنند یا شغل دومی داشته باشند، چراکه حقوق اداره کار، کفاف زندگی یک معدنکار را نمی‌دهد. در قانون آمده است که معدنکار در روز نباید بیشتر از ۶ ساعت و در هفته بیش از ۳۶ ساعت کار کند، اما به‌علت کم بودن دستمزد و حقوق ناچیز این قشر و تورم سر به فلک کشیده، کارگران معادن مجبور هستند بیش از ۶ ساعت کار کنند و حتی روزهای تعطیل هم مشغول معدنکاری یا سر کار دیگری هستند.

بالای ۴۰ سال

همه کارگران ازدست‌رفته در حادثه اخیر، بیش از ۴۰ سال سن داشتند و بااین‌حال، باز هم در کارگاه‌های استخراج زیرزمینی مشغول کار بودند. درباره سن کاری کارگر معدن، پیش‌ازاین بارها و به‌عناوین‌مختلف صحبت شده است. مدت‌زمان کار در تونل‌های استخراج نباید بیش از ۱۰ سال باشد، اما متاسفانه ضریب موجود برای بازنشستگی برای همه مشاغلی که در زیرمجموعه سخت و زیان‌آور قرارگرفته‌اند، یکسان است. در حالی‌ که روشن است که باید قانون براساس سختی کار و میزان خطر آن تفاوتی میان مشاغل سخت و زیان‌آور قائل شود و برای کار در معادن زیرزمینی، ضریب بالایی در نظر بگیرند تا کارگران بعد از طی این مدت بازنشسته شوند. از سوی دیگر، گاهی پرداخت حق بیمه از طرف کارفرمایان نیز با تعلل همراه می‌شود. نپرداختن حق بیمه مشاغل سخت از سوی کارفرما یا وقفه‌های دیگری از این دست سبب شده است که بیمه اغلب کارگران به‌صورت ناقص رده شود و وقفه بیمه‌ای به‌وجود آمده است، بنابراین یک کارگر معدن باید در سنین بالای ۴۰ یا ۵۰ و حتی در ۶۰ سال کار کند تا این کمبود بیمه جبران شود و به امید روزی که بازنشسته شود، روزگار بگذراند تا اگر اجل فرصت داد و معدن این‌چنین به آنها جفا نکرد، طعم بازنشستگی را بچشد.

اهمال مدیران

درباره شیوه مدیریت در معادن زغال‌سنگ باید گفت به‌نظر می‌رسد که جای مدیر انقلابی دلسوز و باپشتکار خالی است. مدیریت مجموعه باید همه امکانات را فراهم کند که کارگر در هنگام انجام کار دغدغه‌ای جز تولید نداشته باشد، اما متاسفانه در برخی معادن، برخی مدیرانی سر کار هستند که برای‌شان مهم نیست که کارگر چگونه کار می‌کند و آنها فقط تولید بیشتر و بیشتر می‌خواهند. ضمن عرض تسلیت به خانواده محترم این افراد، باید گفت کارگران معدن زغال در سراسر کشور در غم این غیور مردان نشسته‌اند آنانی که برای به‌دست آوردن یک‌لقمه‌نان حلال، نه‌تنها عرق جبین، بلکه جان گران‌بهای‌شان را در کف دست گرفتند تا از قعر ظلمات و تاریکی معادن برای کشور و ملت سرافراز ایران، ، نور و روشنایی، بیرون آوردند، در حالی ‌که خودشان از حداقل‌های زندگی محروم ماندند. در واقع ما کارگران معادن زغال‌سنگ کشور جزو فراموش‌شدگان هستیم؛ مردانی بی‌ادعا که در دل کوه می‌میرند و کسی صدای‌شان را نمی‌شنود. از مسئولان مربوطه مصرانه تقاضا داریم برای جلوگیری از تکرار موارد مشابه در جای‌جای کشور اقدامات فوری و جدی به‌عمل‌آورند، زیرا با افسوس و عرض تسلیت و حتی عزای عمومی، هیچ مرده‌ای زنده و هیچ خانه ویران‌شده‌ای آباد نمی‌شود.

حادثه خبر نمی‌کند

سالار باوند ـ کارشناس و فعال معدنی: البرز شرقی جزو مجموعه‌های خصولتی است و زیر نظر ذوب‌آهن اصفهان فعالیت می‌کند و مجموعه‌ای قدیمی است. مدیری که امروزه در رأس آن مجموعه قرار دارد، ۱۵سال مدیر ایمنی و HSE بوده است. منظور این است که چنین کسی ناخودآگاه به موضوع ایمنی اهمیت می‌دهد، زیرا از نزدیک با این مقوله درگیر بوده است و معمولا چنین مدیرانی سعی می‌کنند مقررات و ایمنی را بیش از دیگران مدنظر قرار دهند و ضوابط و چارچوب‌ها را رعایت کنند. به‌طورکلی، معمولا مدیرانی که در مجموعه زغال کار می‌کنند، همه معدنی هستند، زیرا مدیر غیرمعدنی نمی‌تواند مسئولیت زغال را قبول کند. بنابراین‌ همه این افراد تجربه کار در معدن را دارند. از سوی دیگر، همان‌طور که گفته شد، این معدن خصولتی بوده و از این‌رو مشکل چندانی در تهیه تجهیزات ایمنی نداشته است. به‌عبارت‌دیگر، در مجموعه‌های خصوصی گاهی کارفرمایان به‌دلیل هزینه بالای تامین وسایل ایمنی، آن را نادیده می‌گیرند و پشت‌گوش می‌اندازند. شاید در معادن خصوصی مواردی باشد که کارفرما برای کاهش هزینه، ستون‌های زیر سقف را که به‌فرض باید با فاصله یک متر از هم قرار گیرد، در فاصله ۱.۵ متری قرار دهد، اما بخش دولتی ناچار است که با دقت بیشتر مسائل ایمنی را رعایت کند، زیرا واحد HSE دارد و این واحد حقوق می‌گیرد که برای کارفرما مزاحمت ایجاد کند و نشان دهد که در آن معدن نمی‌توان کار کرد.کارفرمای این معدن هم ذوب‌آهن بوده که از نظر ما دولتی است. درست است که امروز می‌گوییم قانون تجارت بر آن حاکم است، اما همه مدیران آن دولتی هستند. مجموعه‌های دولتی و خصولتی ازنظر تجهیزات همیشه تامین بوده‌اند. علاوه بر این، من در شرح‌حال افراد ازدست‌رفته دیدم که افرادی باسابقه بالای ۲۰ سال بوده‌ و بنابراین تجربه کافی داشته‌اند و کسانی که تجربه کار دارند، می‌دانند مسائل ایمنی چقدر مهم است، اما حوادث همان‌طور که از اسمش برمی‌آید، به‌طورکامل غیرمترقبه هستند.

احتمال خطای انسانی

من به‌عنوان معدنکار این نکته را باید یادآوری کنیم که بدون استثنا هر روز حادثه داریم. به‌عبارت‌دیگر، معدنکاری با حادثه عجین شده و به‌همین‌دلیل، وقتی‌که گفته می‌شود یکی از سخت‌ترین شغل‌های دنیا معدنکاری است، موضوع کار یدی نیست، چون کارگر روزمزد هم که سر ساختمان کار می‌کند نیز، با این مشکل روبه‌رو است. در معدن خطراتی وجود دارد و کارگر با آن دست‌وپنجه نرم می‌کند و لحظه‌به‌لحظه با آن روبه‌رو است که این کار را به صدر فهرست مشاغل سخت و زیان‌آور ارتقا داده است. براساس آنچه من درباره این موضوع متوجه شدم، آنجا از نظر تجهیزات مشکلی نبوده است و قبل از اینکه کارگران فعالیت خود را آغاز کنند، مسئول ایمنی با دستگاه، میزان گاز را اندازه گرفته بود؛ بنابراین احتمال خطای انسانی افزایش می‌یابد. همین حوادث در کشورهای دیگر از جمله چین، امریکای‌جنوبی، ترکیه و دیگر نقاط دنیا هم اتفاق می‌افتد، در حالی که معادن دیگر کشورها هم مسئول ایمنی را در نظر می‌گیرند و باید استانداردها را رعایت کنند. اما اتفاقات در معدن به‌ویژه معادن زیرزمینی شاید خیلی قابل‌پیشگیری نباشد و با تمام تلاشی که مدیریت مجموعه‌ها انجام می‌دهند، ممکن است رخ دهد. زغال‌سنگ مجموعه بسیار حساسی است و هر لحظه ممکن است دچار فاجعه شود، بنابراین ‌همه‌ کسانی که در مجموعه زغال‌سنگ کار می‌کنند، نهایت دقت و تلاش خود را به کار می‌بندند تا نکات ایمنی را کاملا رعایت کنند.

فرسودگی نیروی کار

موضوعی که من می‌خواهم بر آن تاکید کنم، فرسودگی کارکنان است. وقتی نیروی کار شاغل در معدن حداقل حقوق ممکن را دریافت و مشکلات اقتصادی فراوانی بر دوش آنها سنگینی می‌کند، طبیعی است که احتمال بروز خطاهای انسانی بالا می‌رود.همان‌طور که اشاره شد، در تونل استخراج زغال‌سنگ همیشه گاز وجود دارد و مسئول ایمنی باید آن را اندازه‌گیری کند تا از اندازه استاندارد خارج نشود و خط قرمز را رد نکند. کارگر معدن با این خطرات آشنا است و وقتی متوجه شرایط غیرعادی بشود، عکس‌العمل نشان می‌دهد، اما حرف من این است که کارگر باید آن‌قدر آرامش روحی و روانی و تمرکز داشته باشد که بتواند در آن لحظه حساس، تصمیم درستی بگیرد. اطلاع دارم کارگران در معادن البرز مرکزی به‌اندازه کارگران روزمزد بیرون یا به‌اندازه کارگر مجموعه شهرداری یا مجموعه‌هایی که هیچ‌گونه استرس یا فشاری ندارند هم، حقوق نمی‌گیرند. در بهترین حالت، دستمزد این دو با هم برابر است. کسی که در عمق زمین در کارگاه استخراج تحت‌فشار بسیار بالا کار می‌کند و مشکلات اقتصادی هم به او اجازه تمرکز نمی‌دهد و آرامش خیال را از وی گرفته، با درصد بالاتری ممکن است دچار خطا شود و کار به‌جایی برسد که یک فاجعه رخ دهد.

در کارگاه معدن

در بسیاری از معادن، حتی معادن روباز وقتی سینه‌کاری منفجر می‌شود، کارشناس انفجار و ناریه از محل بازدید می‌کند و تا اجازه ندهد، ماشین‌آلات و کارگر حق ورود ندارند و این موضوع حتی در معادن خصوصی هم موردتوجه قرار می‌گیرد. علاوه بر این، ‌همه کارگاه‌ها باید تهویه مناسب داشته باشند، زیرا وقتی هوا مناسب کار نباشد، کارگر نمی‌تواند در کارگاه بماند و آن‌قدر میزان تعرقش بالا می‌رود که قادر به ادامه کار نیست و کمبود اکسیژن را تشخیص می‌دهد.

اما در معدن زغال‌سنگ لایه‌ها و حفره‌هایی وجود دارد که مملو از گاز متان است که به‌شدت قابل‌اشتعال است و این گاز حبس‌شده است و قابل‌شناسایی هم نیست و در هنگام کار کارگر، ممکن است این گاز آزاد شود. در بسیاری از مواقع، کارگر به‌سرعت محل را ترک می‌کند، اما گاهی هم یک جرقه چکش یا برخورد واگن به واگن ممکن است باعث انفجار شود. در معدن نمی‌توانیم حوادث را کاملا از بین ببریم، اما می‌توانیم آن را به‌حداقل برسانیم و تلاش کنیم خسارت جانی به بار نیاید و ما باید مدیریت کنیم که هزینه حوادث معدنی برای جامعه کارگری، مجموعه و کشور به حداقل ممکن برسد.آنچه من می‌خواهم بگویم این است که جزو ملزومات کار معدنی خطر و حادثه است که در آن تنیده شده‌اند؛ بنابراین باید قدر این کارگران را بیشتر بدانیم و به آنها بیشتر توجه و سعی کنیم دغدغه‌های آنها را از میان برداریم تا خطاهای انسانی و درصد خطاهای انسانی پایین‌تر بیایند و مطمئنا وقتی درصد خطاهای انسانی پایین‌تر بیاید، حوادث هم کمتر خواهد شد.

حال بازماندگان

خانواده‌ای که سرپرست و نان‌آور خود را از دست می‌دهد، با دغدغه و مشکلات جدی روبه‌رو خواهد شد، بنابراین مدیر وظیفه دارد به‌گونه‌ای عمل کند که مرهمی بر دل داغداران باشد و فشارها را از دوش بازماندگان بردارد. از سوی دیگر، افرادی که ازدست‌رفته‌اند، دیگر برنمی‌گردند، بنابراین، باید به داد بقیه رسید. خدا را خوش نمی‌آید که دستمزد کارگران معدن زغال‌سنگ از کارمندی که در اداره معمولی شاغل است، کمتر یا در بهترین حالت همتراز باشد. خلبانی که هدایت هواپیما را برعهده دارد و مسافر جابه‌جا می‌کند، اگر دغدغه اقتصادی داشته باشد، احتمال خطا دارد.در مجموع، باید بدون وقفه علت‌یابی کرد. اگر در معادن تجهیزات نیست، باید همین‌الان موضوع موردبررسی قرار گیرد، بازرسی شود و تیم ویژه‌ای مسائل ایمنی را بررسی کند. اگر احتمال خطاهای انسانی می‌رود، از همین امروز باید فکر به حل آن باشیم. نه اینکه یک هفته درباره این مسائل صحبت شود و بعد که آب‌ها از آسیاب افتاد، همه‌چیز به روال قبلی بازگردد تا دوباره اتفاق مشابهی رخ دهد. باید کارگر تامین مالی شود و دغدغه اقتصادی، معیشتی و مشکلات مالی‌اش برطرف شود تا خطاهای انسانی هم کاهش یابد.

توسعه و آسیب‌های آن

سیاست‌های توسعه هم به این مشکلات دامن می‌زند. وقتی باید تولید یک مجموعه افزایش پیدا کند، نیاز است که به همان اندازه روی شرایط و ضوابط کار و شرایط ایمنی دقت بیشتری اعمال شود.جدا از این، در البرز مرکزی کارگر معدن زغال چیزی نزدیک به ۷ میلیون تومان دریافت می‌کند که با هزینه‌های امروزی واقعا ناچیز است. به‌همین‌دلیل، برخی ناچارند شغل دیگری داشته باشند و وقتی از معدن بیرون می‌آیند، سر کار دیگری می‌روند. در حالی که، کارگری که در تونل کار می‌کند باید روز بعد استراحت کند. در برخی دیگر از معادن هم که پرداختی بالاتر است، کار را به‌صورت پیمانکاری به کارکنان می‌دهند. به عبارت ساده‌تر، به‌ازای افزایش تناژ تولید، دستمزد پرداخت می‌شود. در این معادن متاسفانه گاهی شرایط ایمنی جدی گرفته نمی‌شود، زیرا پرسنلی که دغدغه مالی دارد، اهمیتی به موضوع ایمنی نمی‌دهد و تنها می‌خواهد حجم کار خود را بالا ببرد. این گروه دریافتی بیشتری دارند، اما به همین نسبت، میزان خطرات هم در معدن افزایش پیدا می‌کند.

سخن پایانی

تجربه نشان می‌دهد که علت اغلب حوادث معدنی منجر به فوت، خطای انسانی اعلام می‌شود که ممکن است به‌این‌ترتیب، خانواده داغدار از دریافت دیه متوفی هم محروم شوند. این در حالی است که به‌باور کارشناسان، تجهیزات معادن زغال‌سنگ ایران بسیار قدیمی است، چراکه دوره شکوفایی این صنعت در ایران به سال‌های ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۵ برمی‌گردد و اکنون بعد از گذشت ۴۰ سال از پیروزی انقلاب، معدن طبس تنها واحد معدنی است که از تکنولوژی روز دنیا بهره می‌برد و مابقی واحدها شرایط بدتری نسبت به گذشته دارند.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین