نفسهای تنگ افیونی
فاطمه امیراحمدی_روزنامهنگار
اسم سیگار و مواد مخدر هر خانوادهای را دچار اضطراب میکند، چراکه بسیاری را درگیر خود کرده است. این روزها حلقههای دود، شفافیت نوجوانی و جوانی را سیاه کرده و صورتهایی که هنوز با دنیای بزرگسالی فاصله دارند در گوشهوکنار خیابانها و پارکها، معصومانه صفحات زندگی خود را با یک نخ سیگار سیاه میکنند. انگار دیگر از آن دنیای زیبای نوجوانی خبری نیست که دختران و پسران، غوره نشده میخواهند مویز شوند و شتابان بهسوی میانسالی در هروله هستند.
امروز، صبحگاهان رنگ دیگری دارد و در پارکها و لابهلای درختان، دختران و پسران نوجوانی پنهان شدهاند که آیندهشان را در حلقههای دود ترسیم کردهاند؛ برخی سرمست از احساس بزرگسالی و بعضی خمیده در پیچوتاب زندگی، روی نیمکتها به جای حفظ کردن شعرهای فارسی، شاخصهای جدید زندگی را تدوین میکنند. روزگاری نوشته بودم «در نقطه ای نهچندان کور، چند دختر یونیفرم پوش دبیرستانی در حال تردد هستند که یکی از آنها با نگاهی بی تفاوت به من، در حال دود کردن سیگاری به بلندای انگشتان خود بود. در انتهای پارک، مردی با کوله و کتابی باز و سیگاری بین انگشتان خود به خواب عمیقی فرو رفته است.» همین داستان با بازیگران جدید در عصر همانروز نیز تکرار شد: «مردان جوان و پیر روی نیمکت ها، اوقاتی را با سیگار دود کردن در سکوت میگذرانند و فقط نگاه میکنند.» تنها یک لوله باریک شاید ۵ سانتیمتری، نقطه اشتراک تمام این داستانکها شده است.
فرهنگ حاکم بر جهان سیگاریها هم عجیب است. نوعی صمیمیت همگانی در هر گوشه دنیا بین آنها حکمفرماست که هنگامی سیگار خاموش، بدون حرف طرف کسی که در حال سیگار کشیدن است، گرفته شود، فورا آتشش مهیا میشود. حتی غریبهترین افراد میتوانند بدون خجالت از یکدیگر سیگار طلب کنند تا فورا پاکت سیگار به آنها تعارف شود. روابط استادی و دانشجویی هم با یک نخ سیگار صمیمیتر میشود. هر دو خسته از کلاس درس کنار پنجره سیگار تعارفی یکدیگر را دود میکنند. از انصاف نگذریم حلقههای سیاه دود، زیبایی خاصی دارد اما همچون قارچهای زیبا جان میگیرند تا شکل بگیرند.
نفسهای خسته از غرور کاذب نوجوانی و جوانی، جانها را به یغما میبرد تا در انتها به خط ممتد صاف پایان زندگی ختم شود. خاموشی سالانه ۷ میلیون نفر در کشورمان بر اثر مصرف مواد دخانی، قابلتامل است.
براساس آمار منتشرشده بیش از ۲ میلیارد نفر در جهان سیگاری هستند که این آمار در ایران، حدود ۱۵ میلیون نفر برآورد میشود. سن مصرف سیگار در ایران به مرز ۱۱ سالگی رسیده و این یعنی عمق فاجعهای که ابعاد بزرگتری به خود خواهد گرفت. اگر کتاب در سبد خانوار حضور کمرنگ دارد در مقابل دخانیات (سیگار و قلیان) بخشی از درآمدها را به خود اختصاص داده است.
افق ۱۴۰۴ ترسیم شده برای کاهش ۳۰ درصدی مصرف دخانیات در کشور، در راستای اجرای بیانیه سازمان ملل متحد برای کاهش ۲۵ درصدی مرگومیر ناشی از بیماریهای غیرواگیر در ایران بوده که با توجه به افزایش مصرف سیگار و قلیان دور از دسترس، به نظر میرسد.
حال به نظر میرسد بیش از اینکه با پند و اندرز در بیان خطرات استعمال دخانیات برای نوجوان و جوان سخنرانی کنیم باید ریشه مشکلات روحی و روانی که دلیل اصلی گرایش به مواد دخانی است را شناسایی و رفع کنیم. فرهنگسازی بدون فراهم کردن زیرساختهای درمانی به لحاظ روحی شاید آب در هاون کوبیدن باشد. خندهدار است از خودرو سبز بنویسیم اما صاحب خودرو، سیگار به لب سرمست از داشتن یک خودرو پاک باشد. نمیتوان از آلودگی گفت اما از حلقههای دود سیگار نگفت. نمیتوان از اقلام سبز گفت اما از مضرات توتون و تنباکو ننوشت...
«مینویسم تا روزگار را نقاشی کنم»