نوسان نرخ ارز تنها با کنترل تورم مهار میشود
بهتازگی رئیس کل بانک مرکزی بااشاره به نوسانات بازار ارز، از کنترل نرخ ارز با تزریق ارزهای صادراتی به بازار سخن گفته است. در ظاهر توافقی نیز بین بانک مرکزی و صرافیها برای خرید توافقی ارز از صادرکنندگان و فروش بدون محدودیت به متقاضیان انجام شده است. بهنظر شما این راهکار تا کجا میتواند به کاهش نوسانات منجر شود؟
رئیس کل بانک مرکزی در حاشیه جلسه با صرافیها با اعلام خبر افزایش عرضه ارز در بازار گفت: از ابتدای سال تا ۲۰ خرداد، ۸ میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار در بازار حواله معامله شده و صادرکنندگان نفتی، غیرنفتی، پتروشیمی و فرآوردهها، در بازار عرضه ارز داشتند و تمام تقاضاهایی را که در بازار بوده، پوشش دادهاند؛ این خبر از سوی بانک مرکزی در شرایطی منتشر شده که رئیس کل این نهاد بارها از محدودیتهای دسترسی به منابع ارزی سخن گفته و گرانی ارز را نیز به این مسئله مربوط دانسته است. هادی حقشناس، استاندار پیشین گلستان در گفتوگو با صمت با بیان اینکه سیاست اخیر ارزی که از سوی رئیس کل بانک مرکزی اعلام شده، سیاستهایی نیستند که برای نخستینبار اجرا شده باشد، گفت: در سالهای گذشته این سیاست بارها اجرا شده و تنها در کوتاهمدت به کاهش نوسانات ارزی منجر شدند. برای رفع مشکل نوسانات ارزی باید تورم و محدودیتهای تحریمی را حلوفصل کرد تا بهشکل پایدار وضعیت نرمال شود. این کارشناس اقتصاد در حالی سیاست اخیر بانک مرکزی را کماثر میداند که بسیاری در مقابل عوارض ناشی از اجرای این سیاست سکوت کردهاند و برخی کارشناسان نیز با تایید این سیاست بر موقتی بودن این اثر تاکید دارند.
این روش، روشی تازه در کشور ما نیست و در سالهای قبل هم بارها و بارها بانک مرکزی از این سیاست برای کنترل قیمتها استفاده کرده است، پس تا جایی که به این روش برمیگردد، ما با اتفاق تازهای مواجه نیستیم و همهچیز مانند گذشته است.
مسئله مهم این است که این روش از اصل تجربه موفقیتآمیزی با خود بههمراه نداشته و منجر به این شده که تنها در کوتاهمدت تا حدی بازار آرام بگیرد. البته این مهم نیز در شرایطی که درآمدهای ارزی کشور کافی بود، میتوانست حاصل شود، بههمیندلیل من فکر میکنم آن زمانی این سیاستها توفیق بیشتر داشتند که دولت در دست یافتن به منابع ارزی خود دچار کاستی نبود و در عین حال نیز درآمدهای ارزی کشور بهاندازهای بود که مشکلی برای تامین ارز نبود.
چه سیاستی میتواند در میان و بلندمدت آرامش را به بازار ارز بازگرداند؟
سیاستی موفق خواهد بود که بتواند دلایل عمده یک مشکل را برطرف کند. تا زمانی که یک مشکل پابرجا است، تبعاتش نیز، کم و زیاد به شکلی بروز میکند. نوسانات اخیر بازار 2 دلیل مهم داشته؛ یکی قطعنامه شورای حکام علیه ایران بوده است؛ موضوعی که یکسره سیاسی و دیپلماتیک است، اما عواقب آن دامن اقتصاد را میگیرد.
عامل دیگر هم تورم بالای حاکم بر اقتصاد کشور است که مسبب آن هم متغیرهای تعیینکننده پولی چون رشد نقدینگی است، بهعبارت سادهتر رشد نقدینگی، خود به افزایش تورم میانجامد و پس از آن که تورم بالا رفت، بر بازار ارز اثر میگذارد.
به این ترتیب مادامی که رشد نقدینگی و تنشهای سیاسی بهشکل امروز خود وجود دارد، نوسانات پولی و ارزی یک اتفاق طبیعی خواهند بود. این امر حاکی از آن است که ما اگر در واقع قصد داریم مشکلات را ریشهای حل کنیم، باید سراغ علل اصلی برویم و رفع این مشکلات را در دستور کار خود بگذاریم، وگرنه استفاده از ابزارهایی چون تزریق ارز به بازار، در بهترین حالت یک اثر کوتاهمدت خواهد داشت،اما در بلندمدت چه در بازار ارز و چه در بازار کالا نتایج یکسانی رقم خواهد خورد.
این میان باید لااقل سیاستهای منضبطی را بر بخش پولی و مالی حاکم کرد. اهمیت سیاستهای پولی در این است که میتوانند شرایط کشورها را بهصورت کیفی رقم بزنند. در ماههای گذشته بانکهای مرکزی ترکیه و روسیه سعی کردند با استفاده از ابزارهای پولی خود تاحدودی تفاوت نتایج را نشان دهند. در ترکیه دستکاری نرخ بهره بانکی بدون تحلیل عمیق انجام و نتیجه آن به کاهش بیش از پیش ارزش لیر منجر شد و در مقابل روسها توانستند با افزایش نرخ بهره بانکی خود جلوی سقوط بیشتر ارزش روبل را بگیرند. این نشان میدهد که نقش سیاستگذاری در هدایت بازارها تا چه اندازه کتماننشدنی است.
همانطوری که خودتان هم اشاره کردید، استفاده از ارزپاشی برای کنترل قیمت، در کشور ما مسبوق به سابقه است. همزمان با اجرای طرحی که آن را دولت «جراحی اقتصادی» نامید و منتقدان آن را «تعدیل ساختاری»، استفاده از ابزارهای پیشین چقدر بیانگر تغییر در حوزه کلان است و چقدر میتوان گفت جدا از اصلاحات، صرفا چند تغییر قیمتی صورت گرفته است؟
واقعیت همانی است که خود شما هم اشاره کردید، یعنی ما یکسری قیمتها را اصلاح میکنیم یا تغییر میدهیم و این نیز محدود به چند کالا یا یکی، دو بازار میشود. بهطورمثال در بحث ارز ترجیحی ما شاهد یک تغییر نرخ یا اصلاح نرخ بودیم و نه چیز بیشتری. گرچه من موافق حذف ارز ترجیحی هستم،اما این مهم تنها به بازار ارز محدود شده است و در بازارهای دیگر چنین نیست. این مهم را بهخوبی میتوان در بازارهای دیگر چون بازار پول و کار هم مشاهده کرد.
تنها بخش ناچیزی از اصلاحات اقتصادی را میتوانیم در بخش قیمتی ببینیم، اما نمیتوانیم آن را محدود به این بخش و از حوزههای دیگر صرفنظر کنیم. باید توجه کرد که هدف از اصلاحات اقتصادی افزایش بهرهوری است و این مهم تنها در یک بسته فراگیر ممکن خواهد شد. چیزی که تاکنون با عناوین مختلف در کشور ما اجرا شده، نه یک بسته فراگیر و منسجم بلکه پروژهای برای تغییر نرخ در بازارهای محدود است که بهطبع اثرات آن نه دائمی خواهد بود و نه بلندمدت و با گذشت چند وقت، مشاهده میکنیم که همه مشکلات پابرجا است و حتی بر ابعاد و شدت آن هم افزوده شده است.
بهتازگی برخی طرفداران دولت با مثال آوردن از وضعیت اقتصاد روسیه و واکنشهای متفاوت اقتصاد این کشور به تحریم، خواهان پیگیری همین دست سیاستها در مقابل تحریمها شده و احیای برجام را اقدامی بیهوده میدانند. باتوجه به اینکه شما رفع تنشهای سیاسی بینالمللی و منطقهای را برای رفع نوسانات ضروری میدانید، چطور به این موضوع مینگرید؟
من فکر میکنم کسانی که چنین چیزی میگویند بهدرستی اقتصاد روسیه را نمیشناسند. موضوع این است که روسیه کشوری پهناور است که منافع مشترک فراوانی با اقتصاد جهانی دارد. بههمیندلیل با حمله روسیه به اوکراین، نهتنها تورم روسیه بلکه تورم امریکا هم افزایشی بیسابقه پیدا میکند. وابستگیای که اروپا به گاز روسیه دارد و کشورهای مختلف به مواد غذایی این کشور؛ وضعیتی متفاوت را برای روسها رقم زده است.
با این حال، اقتصاد ما در شرایط مشابهی با روسها نیست. نه وابستگی انرژی جهان به نفت ایران چنان زیاد است که تحریمها به دیگران آسیب بزند و نه کالاهای دیگر ما سهم چشمگیری در بازار جهانی و در قیاس با روسیه دارند. در 2 دهه گذشته که اقتصاد ما درگیر پرونده هستهای بوده و 2 بار در دهه ۹۰ با تحریمهای شدید مواجه شد، جز کشور خودمان، در کدام کشور تورم فزاینده شکل گرفت؟
من فکر نمیکنم کسی بتواند از ابعاد چشمگیر اقتصاد روسیه و وابستگی جهان به تولیدات این کشور چشم بپوشد یا آن را با نقش اقتصاد ایران در اقتصاد جهانی مقایسه کند. از سوی دیگر باید به یک نکته دیگر هم توجه کنیم که روسها بهطور تاریخی یک راهحل برای رفع مشکلات خود با جهان کنار میگذارند. همین امروز هم در ماجرای جنگ اوکراین میتوانیم ببینیم که روسها تنها خواستههای حداکثری مبنی بر اشغال کل اوکراین را ندارند و راههای دیگری هم برای رفع مشکل ارائه میدهند، اما در ماجرای تنش هستهای ایران و مشکلات دیگری که با جهان وجود دارد، چه چشماندازی برای رفع پایدار مشکل میتوان پیدا کرد؟ اگر مذاکرات احیای برجام را کنار بگذاریم، راههای خیلی متعددی برای رفع پایدار این مشکل وجود ندارد. نباید فراموش کرد که روسها با ما تفاوتهای زیادی دارند. چند سال پیش این کشور با ترکیه بر سر سرنگونی هواپیمای جنگی روسیه و همچنین ترور سفیر روسیه در ترکیه، واکنشی متفاوت داشتند که بههرحال به رفع تنشها منجر شد. رفتار ما با روسها متفاوت است، زیرا ما حاضر بهدست زدن به هر کاری برای رفع مشکل نیستیم؛ این تفاوتها چنان اساسی است که قیاس ما با روسیه بیمعنا است.
بهصورت اجمالی فکر میکنید تا کجا میتوانیم از سیاستهای مشابه برای رفع مقطعی نوسانات بازارها استفاده کنیم؟
واقعیت این است که مشکل اصلی کشور ما سیاستهای حوزه پولی، مالی و نظام بودجهریزی است. در عین حال باید سیاستگذاری در کشور ما برمبنای علم اقتصاد باشد تا بتوانیم بهترین نتایج را از سیاستهای خود حاصل کنیم. بههمیندلیل باور من این است که روابط اقتصادی ما باید در بخش بازرگانی روال عادی به خود بگیرد. البته منظور من تنها عادیسازی روابط با امریکا نیست، زیرا برای این اتفاق باید مولفههای گوناگونی تغییر کنند تا گشایش هم ممکن شود، منظورم تقویت و عادیسازی روابط ما با همسایگان است. بسیاری از کارشناسان معتقدند اگر این اتفاق رخ ندهد، ممکن است نتوان نوسانات ارزی را برای طولانیمدت کنترل کرد و با بروز هر اتفاق اقتصادی و سیاسی در داخل یا خارج، این نوسان دوباره تکرار شود.