نیروی ماهر عصای دست کارآفرین است
کارآفرینی یکی از مهمترین عوامل توسعه اقتصادی و ایجاد اشتغال در جوامع امروزی بهشمار میرود.
در واقع، کارآفرینی بهمعنای توسعه و بهرهوری از ایدههای نوین و ابتکاری است که با استفاده از آن افراد یا گروههای علاقهمند و توانمند میتوانند کسبوکارهایی نو راهاندازی کنند، بازارهای جدید پدید آورند و در مسیر توسعه و خلق ثروت پیش بروند.اما بهموازات کارآفرینی، آموزش مستمر نیروهای ماهر و توانمند که قادر به اجرای ایدهها باشند نیز، اهمیت دارد که معمولا زیر سایه کارآفرینی پنهان میماند.در این راستا باید موسسات آموزشی و شرکتهای فناوری برای ارائه دورههای تخصصی مهارت محور، فعالیت جدیتری داشته باشند تا به این ترتیب علاقهمندان بتوانند با ارتقای مهارتهای خود در ابعاد گوناگون، توانایی و اعتمادبهنفس لازم برای شروع کسبوکاری جدید را با کمترین هزینه و زمان ممکن بهدست آورند.در گزارش امروز صمت که به بهانه روز ملی «کارآفرینی و ترویج آموزشهای فنی و حرفهای» تهیه شده است، بهرام شکوری، رئیس انجمنهای مس و سنگهای ایران و مسعود کیانی، رئیس انجمن صنفی گوهرسنگ ایران کمک کردهاند تا ابهامات مربوط به این اصطلاحات برطرف شود و رابطه آنها وضوح بیشتری پیدا کند.
چیزی میبیند که ما نمیبینیم
بهرام شکوری ـ رئیس انجمن مس و انجمن سنگ ایران: در جامعه ما تعریف درستی از مفهوم کارآفرینی وجود ندارد و بیشتر افراد بر این باور هستند که کارآفرین کسی است که بهطورمستقیم کار و اشتغال ایجاد میکند، اما در واقع باید گفت ایجاد کار و اشتغال یکی از نتایج کارآفرینی است و تعریف دقیق کارآفرینی، اشتغالآفرینی نیست.این صفت به کسی تعلق میگیرد که در جایی که هیچکس فرصتی و امکانی برای تغییر نمیبیند، او چیزی را میبیند که ما نمیبینیم. بهعبارتدیگر، چنین افرادی با ارائه ایدههای خلاقانه میتوانند در بازه زمانی کوتاهی تولید ثروت کنند که در سایه آن اشتغال هم ایجاد میشود و کار بهوجود میآید.پس ابتدا باید این باور نادرست، تصحیح شود، زیرا بر این اساس، بسیاری از افراد از دایره کارآفرینی حذف میشوند، چون تعریف فوق درباره آنها مصداق پیدا نمیکند. البته افراد صاحب سرمایهای که در کسبوکار خود موفق هستند و آن را بهخوبی اداره میکنند و در نهایت اشتغال، تولید و صادرات را در کشور سامان میدهند، نقش بسیار مهمی دارند، اما نمیتوان فعالیت آنها را کارآفرینی دانست.
معدن و چالش ایده خلاقانه
آنچه گفته شد، دقیق در حوزه معدن هم مصداق دارد. بسیاری از فعالان این صنعت در کسبوکار خود موفق هستند، اما کارآفرین در حوزه معدن کسی است که ایده خلاقانه داشته باشد و باید بگویم که من تا امروز ایده خلاقانهای را در حوزه معدن ندیدهام.
بخش معدن اشتغال زیادی را در کشور سامان داده و مهمتر از آن، نقطه شروع و ابتدای زنجیره تولید بسیاری از کالاهای مصرفی موردنیاز کشور مثل خودرو، لوازمخانگی، موبایل، ساختمان، مسکن، سازههای فلزی و... است و نقش پررنگی در صنعت دارد. بنابراین، بهخودیخود توانسته است بخش اعظمی از اشتغال را در حوزه معدن، صنایعمعدنی و در زنجیره تولید ایجاد کند.
کارآفرینی در یک قاره، اشتغال در قارهای دیگر
کارآفرینی یا ایدههای خلاق در همه بخشهای اقتصادی وجود دارد و بخش معدن هم از این قاعده مستثنا نیست و اتفاقاتی که در زمینه نوآوریهای معدن و صنایعمعدنی رخ میدهد و ابداعات و اکتشافاتی که هر روز عرضه میشود، حاصل فعالیت کارآفرینان این حوزه است.مجموعه این پیشرفتها به ما امکان داده است تا مواد معدنی ارزشمند را از باطلهها و منابع کمعیار استحصال کنیم یا در برخی کشورها با استفاده از دانش روز، عناصری مانند وانادیوم هم فرآوری میشود. این نوآوری حاصل زحمات دانشجویان، استادان و متخصصان این حوزه است که در نهایت و پس از گذراندن فاز آزمایشگاهی و تولید آزمایشی خارج شده و به فاز نیمهصنعتی و صنعتی پا گذاشته و فردی که صاحب این تکنولوژی است، برای بسیاری از افراد، که شاید در قاره دیگری زندگی میکنند، فرصت اشتغال بهوجود میآورد و ثروت فراوانی تولید میکند و تمام بخش معدن و صنایعمعدنی از دستاورد وی بهرهمند میشوند.بهعنوانمثال، میتوان به بایوتکنولوژی اشاره کرد که در همه دنیا وجود دارد، اما مبدع آن، دانشمندان و محققانی بودند که در این زمینه فعالیت میکردند.
دولت کارآفرین
دولتها میتوانند در نقش کارآفرین ظاهر شوند. بهعقیدهمن، برخی کشورهای حاشیهخلیج مثل امارات، عربستان و... بهطوردقیق چنین نقشی را ایفا و با ایدههای خلاقانهای که داشتند، نقشهراه خود را طراحی کردهاند. وقتی برجالعرب، نخستین هتل ۷ ستاره دنیا در دوبی افتتاح شد، باتوجه به هزینه اقامت در آن به نظر میرسید، کاری اقتصادی اتفاق نیفتاده، اما بعدها روشن شد که شاید خود آن طرح در آن زمان اقتصادی نبوده است، اما اجرای آن موجب شد که موضوع این هتل، ماهها و شاید سالها بین مردم دنیا دهانبهدهان بچرخد. کمی بعد، برج خلیفه ساخته شد که بزرگترین برج دنیا است و با این اقدام، باز زمینهای فراهم شد که کشور امارات در دنیا مطرح شود و اسبابی فراهم آورد که توریستها به این کشور سفر کنند و با آن آشنا شوند و حضور توریستها، علاوه بر درآمد هنگفتی که برای این کشور ایجاد کرد، فرصتهای سرمایهگذاری زیادی هم در این کشور بهوجود آورد و کسبوکارها رونق گرفت و در نهایت، این کشور به شکوفایی اقتصادی دست پیدا کرد.
کارآفرینی که فرصت ایدهپردازی ندارد
طبیعی است که دولت در هر کشوری از جمله کشور ما نقش موثر و کلیدی دارد. دولتها بسترسازی میکنند، امنیت را بسط میدهند، با اجرای دقیق و درست قوانین، حمایت از مردم و حفظ آرامش، کمک میکنند که فرصتی برای شکلگیری ایدههای خلاقانه فراهم شود. در چنین فضایی، امید میرود که دانشجویان، استادان و پژوهشگران فرصت شکوفایی پیدا کنند و مردم در رفاه و آرامش به سر ببرند و بهاینترتیب، کسبوکارها رونق میگیرد و در چنین فضایی، ایدههای خلاقانهای پدید میآید که هم کشور و هم صاحب ایده از آن منتفع خواهند شد. زیرا بهطورمعمول در کشورهای پیشرفته دولت در اقتصاد مداخله نمیکند و فقط مسئولیت حمایت را برعهده دارد، بنابراین نباید خود مانعی ایجاد کند.اما در کشور ما، رویه دیگری وجود دارد و فعالان اقتصادی در همه بخشها از جمله معدن اصلا فرصت فکر کردن ندارند و هر روز چاله و چاهی پیشپای آنها دهان باز میکند و در نتیجه، در جامعهای که هر روز درگیر حلوفصل مسائل پیشپاافتاده است، در عمل ایدهپردازی معنا و مفهومی ندارد.
نشانههایی نوظهور در افق
مسعود کیانی ـ رئیس انجمن صنفی گوهرسنگ ایران: تلاشی متعهدانه برای خلق فرصتی جدید (مادی یا معنوی) که ریسکپذیر باشد، کارآفرینی نامیده میشود و با اشتغالزایی متفاوت است. رسالت کارآفرین که نمونههای عینی آن را در شرکتهای استارتآپی مشاهده میکنیم، ارائه ایدههای نوین کاری، خدماتی و... است و بهاینترتیب، فرصتی برای اشتغال به کار ایجاد میشود. اما اشتغالزایی فرآیندی است که طی آن، سرمایهگذاری، بنگاهی اقتصادی راهاندازی میکند و پرسنلی را در آن بهخدمت میگیرد. بنابراین، تعریف کارآفرینی در کشور ما بهندرت محقق میشود و آنچه در بسیاری موارد کارآفرینی نامیده میشود، اشتغالآفرینی است. در بسیاری از موارد، توسعه واحدهای گوناگون فرآوری، نوسازی خط تولید، توسعه صنایع پاییندستی و... را کارآفرینی مینامند که اصطلاحی اشتباه است. درحالحاضر در کشور ما زمینههایی برای اکتشاف پهپادی یا ژئوشیمیایی، حفاری نوین، معدنکاری زیرزمینی و... مطرح است که میتوان آن را نشانههایی از کارآفرینی دانست.
تعریف یک مفهوم به سبک آلمانی
از دیدگاه ژورف شومپیتر آلمانی که او را پدر کارآفرینی هم مینامند، کارآفرینی درک و بهرهبرداری از فرصتهای مغفول است. اما آیا ما در حوزه معدن کارآفرینی به این معنا و مفهوم داشتهایم؟ آیا در زمینه عناصر کمیاب، گوهرسنگها، بازیابی مواد معدنی از باطلهها و هزاران امکان بالقوه اقدامی انجام دادهایم؟ آیا راهی جدید و فرصتی نو ایجاد کردهایم یا قدمی در مسیر فرآوری منابع عظیم سنگ ساختمانی برداشتهایم؟ مس کاتدی که در کشور تولید میشود، به لوله، مفتول، سیم میشود یا به دیگر صنایع پاییندستی ارائه میشود یا بیشتر تولیدات را بهصورت شمش صادر میکنیم؟ درباره سرب و روی، فولاد و... دیگر صنایع چطور؟ متاسفانه پاسخ منفی است و این مصیبت در زمینه همه زیرمجموعههای معدن و صنایعمعدنی کمابیش بهچشم میخورد. پس روشن است که کارآفرینی در حوزه معدن حلقه مفقوده این بخش است.
یکی از هزاران ایده
درحالحاضر باید نیازهای بخش معدن کشور را شناسایی کنیم و ایدههایی که در پاسخ به این نیازها هستند، موردحمایت قرار دهیم. یکی از مواردی که بخش معدن را بهشدت آزار میدهد، کمبود نیروی انسانی ماهر و توانمند است. بهعبارتدیگر، توانمندسازی نیروی انسانی فعال در بخش معدن و ارتقای مهارتهای آنان، عرصه بکری برای فعالیت کارآفرینان خلاق است و بهنظر میرسد که با میدان دادن بیشتر به این بخش، باید زمینه را برای ارتقای کمی و کیفی نیروی انسانی ماهر فراهم کرد. از این منظر، دولت مجموعهای است که میتواند با استفاده از احاطه گسترده و امکانات وسیعی که در اختیار دارد، نقش کارآفرین را در حوزههای گوناگون اقتصادی ایفا کند که بهطبع معدن هم از جمله زیرمجموعههای آن است. البته دولت و بهطورخاص حاکمیت بخش معدن به برخی از این حوزهها ورود کرده، اما به نتیجه موردنظر دست پیدا نکرده است. چه نهاد یا ارگانی مسئول سروسامان دادن به آموزش در حوزه گوهرسنگ و جلوگیری از مشکلات ناشی از آموزشهای غیرمجاز است؟ مسئولیت اصلی با دولت یا بهطورمشخصتر برعهده سازمان فنی و حرفهای است که متولی آموزش حرفه و مهارت در کشور بهشمار میرود. اگر موسسهای بخواهد در این حوزه بهشکل قانونی فعالیت کند، باید از سازمان فنی و حرفهای مجوز فعالیت داشته باشد و تنها در این صورت میتواند در قالب آموزشگاه آزاد، دورههای آموزشی برگزار کند. علاوه بر این، سازمان میراث فرهنگی هم میتواند اقدام به برگزاری دورههای آموزشی کند و دانشگاهها و مراکز علمی و پژوهشی کشور هم توانایی آن را دارند که این آموزشها را در اختیار متقاضیان قرار دهند. بنابراین، تنها این ۳ بخش مسئول مستقیم آموزش هستند. بااینحال، متاسفانه شاهد هستیم که روزبهروز تعداد آموزشگاههایی که بهشکل زیرپلهای و غیرمجاز فعالیت میکنند، بیشتر میشود که سطح کیفی و کمی پایینی دارند. علاوه بر این، در پایان دوره، هیچگونه مدرک هم به کارآموز ارائه نمیدهند تا بتواند با استناد به آن برای گرفتن پروانه کسبوکار اقدام کند.
آب از سرچشمه گلآلود است
بنا بر آنچه گفته شد، کارشناسان سازمان باید به این حوزه ورود کنند و جلوی مشکلات فعالیتهای غیرقانونی را بگیرند؛ اما با کمال تاسف باید گفت که این موضوع چنانکه بایدوشاید پیگیری نمیشود. چون سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور از یکسو نیروی کافی برای بازرسی ندارد و از سوی دیگر، ورود به این حوزه چه از نظر مادی و چه معنوی، برای آنها هزینههایی ایجاد خواهد کرد. بارها از متولیان این سازمان درخواست کردهایم که با این آموزشگاهها برخورد کنند، اما پاسخ همواره این بوده که اشتغال بهخطر میافتد؛ در حالی که این نوع اشتغال مخرب و غیرقانونی است. آموزشگاههای گوهرشناسی هم چندان قابلاعتماد نیستند و معمولا کانیشناسی بهجای گوهرشناسی تدریس میشود که غیرمجاز و غیراستاندارد است. در نتیجه، چند معضل پیش میآید؛ اول اینکه برخی از این مهارتآموزان در خریدوفروشها و تجارت با مشکلات زیادی روبهرو میشوند و سنگهای اشتباهی خریدوفروش میکنند. دیگر اینکه برخی از فارغالتحصیلان این موسسات، آزمایشگاههای غیرمجازی راهمیاندازند که شناسنامههای غیرمعتبر صادر میکنند. بهعنوانمثال، میتوان به این مورد اشاره کرد که یکی از این افراد برای یک قطعه رزین اپوکسی ۴۰ کیلویی؛ شناسنامه کهربا صادر کرده است! بهعبارتدیگر، کارآموزان اگر مهارت کافی برای انجام کار کسب نکنند، هم به ماده خام صدمه میزنند و هم نمیتوانند برای محصول تولیدی خود بازاری پیدا کنند و بهاینترتیب، هزینههایی که متقبل شدهاند، هدر میرود و در کل، در چرخه و زنجیره هم اخلال ایجاد میشود. اگر آموزشها مجاز و در چارچوب حرفهای باشد، هنرآموز، مهارت لازم و کافی را بهدست میآورد و در ازای آن، مدرک معتبر و استانداردی میگیرد که به اعتبار آن میتواند در بازار، شغلی پیدا کند و سنگ خامی را که در اختیارش قرار میگیرد، به بهترین شکل ممکن فرآوری کند. درحالحاضر در خراسانجنوبی مردم کانسارها و ذخایر عقیق را بهصورت غیرمجاز استخراج میکنند و تولیدات غیرمجازی هم دارند، اما در نهایت دهها کیلو عقیق تراشخورده روی دست تولیدکننده میماند که متاسفانه هیچ کیفیتی ندارد. در بازار فیروزه هم عرف شده که اتباع خارجی که عمدتا در خراسان هستند، بهشکل کیلویی گوهرسنگ را تراش میدهند. البته درست است که در تراش فیروزه باید وزن حفظ شود، اما نه به هر شکل و ابعادی. نتیجه این سبک کار این است که در نهایت، این ماده ارزشمند باید دوباره کات شود و تراش بخورد.
سخن پایانی
از آنجایی که کارآفرینی از مهمترین عوامل توسعه اقتصادی و ایجاد اشتغال بهشمار میرود، خود به موضوع آموزشی بدل شده است که بازار پررونقی بهویژه در بخش مجازی و آنلاین دارد.هرچند آموزش میتواند به علاقهمندان کمک کند تا مهارتهای خود را در زمینه کارآفرینی، بازاریابی دیجیتالی، تحلیل دادهها و مدیریت مالی توسعه دهند، اما باید به هوش بود که آسیبهای آموزش غیراصولی و غیراستانداردی که در گزارش به آن اشاره شد، دامن حوزه کارآفرینی را هم نگیرد.