ابعاد و انواع مداخله در بافت فرسوده
سوده نجفی-عضو شورای شهر
شکلگیری برخی از محلات و مناطق شهرهای بزرگ، بنا به دلایل متعدد بهگونهای است که با ضوابط و معیارهای شهرسازی و معماری امروز بهویژه در کلانشهرها مغایرت دارد. با اینهمه مداخله در بافتهای فرسوده از ۲ دیدگاه قابلبررسی است:
ـ مداخله در بافتهای فرسوده شهری از دیدگاه کالبدی:
نخستین مسئلهای که در امر مداخله در بافتهای فرسوده مدنظر است، جنبه کالبدی آن است. بافتهای فرسوده با معضلات متعددی از لحاظ کالبدی مواجهند. مهمترین آنها، ناپایداری ابنیه و عدمایمنی ساکنان است. بناهای این بافتها بهعلل گوناگون از جمله قدمت، استفاده از مصالح بیدوام یا کمدوام و عدمرعایت شیوههای صحیح ساختوساز، از استحکام و پایداری لازم برخوردار نیستند. مسئله دوم، عدمکارآیی و ناتوانی این بافتها در پاسخگویی به نیاز شهروندان است. دسترسیهای نامناسب و نفوذناپذیری این بافتها، عملیات امدادرسانی در مواقع خطر را با مشکل مواجه میسازد. همچنین، این معابر بهعلت دارا بودن پیچوخم بسیار و نبود امکان نظارت مردم و مسئولان، زمینه بروز مشکلات اجتماعی عدیدهای از جمله خرید و فروش موادمخدر، حضور معتادان، وقوع جرم و... را فراهم میآورد. مسائل دیگر این بافتها، نبود یا کمبود تاسیسات و تجهیزات شهری، ریزدانگی قطعات مسکونی، همجواری کاربریهای ناسازگار و کیفیت نامطلوب بصری است. هرگونه مداخله کالبدی در بافتهای شهری باید با هدف حل این مسائل و ارتقای سکونت انجام گیرد.
- مداخله در بافتهای فرسوده شهری از دیدگاه اجتماعی:
آنچه باید همواره مدنظر باشد، این است که مداخله در بافتهای شهری امری کاملا اجتماعی است و با فرهنگ جامعه در ارتباط است. از اینرو انتخاب روشها و گزینههای مناسب برای مداخله، میتواند خطر دگرگونی اجتماعی ناشی از جابهجایی جمعیت را کاهش دهد و بهجای سودآوریهای اقتصادی، سودآوریهای اجتماعی را در پی داشته باشد. در نوسازی اجتماعی، احساس تعلق به مکان معنا پیدا میکند و مکان هویت مییابد. نکته حائزاهمیت درباره مداخله در بافتهای شهری، امر مشارکت مردمی است. هرگونه مداخله در بافتهای زنده شهری، بدون مشارکت ساکنان بهنتیجه نمیرسد. مشارکت بهمعنای واقعی آن، یعنی شرکت فعال شهروندان در حیات مدنی خویش، در همه ابعاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مشارکت بهمعنای همکاری چندسویه بین بخش دولتی، خصوصی و عمومی یعنی مردم و نهادهای مردمی است.
مداخله در بافتهای فرسوده شهری از دیدگاه اقتصادی:
شهرها تنها در قالب مجموعهای از ساختمانها، خیابانها، پارکها و... تعریف نمیشوند. این مکانها محصول فرآیندی برای افزایش کارآییها، تحرک عوامل تولید، گسترش نوآوریها و پاسخگویی به نیازهای جوامع انسانی ایجاد شده و توسعه یافتهاند. بهعبارتدیگر، ساخت کالبدی شهرها منشأ اقتصادی داشته و سهم مهمی را در تاریخ توسعه اقتصادی کشورها ایفا کرده است. ارتباط متقابل میان ساختار کالبدی شهرها و مولفههای اقتصادی موجب میشود تا اغلب مداخلات در بافت کالبدی شهرها با بازتاب اقتصادی همراه باشد. این بازتاب روی ساخت کالبدی شهرها منعکس شده است و تغییرات دورهای را در پی خواهد داشت.انواع مداخله براساس میزان وفاداری به گذشته در ۳ گروه بهسازی، نوسازی و بازسازی قرار میگیرند.
بهسازی:
در این نوع مداخله، اصل بر وفاداری به گذشته و حفظ آثار هویتبخش در آنهاست. فعالیت بهسازی با هدف استفاده از امکانات بالقوه و بالفعل موجود و تقویت جنبههای مثبت و تضعیف جنبههای منفی از طریق حمایت، مراقبت، نگهداری، احیا، استحکام بخشی و تعمیر انجام میپذیرد. در اقدامات مربوط به بهسازی، مداخلهای چشمگیر در کالبد انجام نمیگیرد، زیرا کالبد در شرایط مناسبی بهسر میبرد و تنها با جایگزینی عملکرد مناسب فعالیت، از فرسایش فضای شهر جلوگیری میشود. بنابراین، با ایجاد تغییراتی در فعالیتهای شهری، میتوان شاهد فضاهای مطلوب بود.
نوسازی:
در این نوع مداخله، حد وفاداری به گذشته از انعطافپذیری بیشتری برخوردار است و حسب مورد از مداخله اندک تغییر را میتواند شامل شود. فعالیت نوسازی با هدف افزایش کارآیی و بهرهوری، بازگرداندن حیات شهری به بافت است و از طریق نو کردن، توانبخشی، تجدیدحیات، انطباق و دگرگونی انجام میپذیرد. در نوسازی بر فعالیت دائمی فضا تاکید شده است و با ایجاد تغییراتی در کالبد، آن را به ایجاد فضای شهری مناسب منجر میکند. این عمل خلاف بهسازی میتواند به ایجاد فضاهای شهری جدیدی بینجامد و به گفتوگوی خلاق بین گذشته و آینده مدد رساند.
بازسازی:
در این نوع مداخله، نهتنها هیچ الزامی برای حفظ گذشته وجود ندارد، بلکه با هدف ایجاد شرایط جدید زیستی و کالبدی فضایی و از طریق تخریب، پاکسازی و دوبارهسازی انجام میپذیرد. در این حالت، فضای شهری در چهرههای جدید، روابطی کاملا جدید را بیان میکند. با اینهمه، از جمله مزایای بهسازی و نوسازی بافتهای شهری، حفظ و صیانت از سرمایه و منابع انسانی و کاهش صدمات و تلفات ناشی از حوادث و سوانح از جمله زلزله است که با هیچ معیاری قابل ارزشگذاری نیست. در کنار آن، بهینهسازی استفاده از زمین با ارتقای شاخص نفر در هکتار و کاهش اراضی بایر و رهاشده در درون شهرها به استفاده از ظرفیت بالای جمعیتپذیری مناطق یادشده منجر خواهد شد.