چرخ اقتصاد دانشبنیان بر محور تولید میچرخد
اقتصاد دانشبنیان را با تعاریف مختلفی میتوان تبیین کرد، اما بهطور کلی به شیوهای از تولید که طی آن برای ایجاد ارزش افزوده از دانش بهره گرفته شود و سرمایههای بهکار گرفته شده در صنایع با محوریت دانش باشد را اقتصاد دانشبنیان گویند.
به گزارش صمت، بسیاری از کارشناسان معتقدند در این نوع اقتصاد، کلید اصلی رشد اقتصادی، دانش است. برای شناخت بهتر مزایا و تفاوتهای اقتصاد دانشبنیان با دیگر گونههای اقتصاد، میتوان از محور و زیرساخت تولید در آنها استفاده کرد.
اقتصاد دانشمحور چیست
بهطور خلاصه میتوان گفت اقتصاد دانشبنیان با استفاده مؤثرتر و کاربرد دانش در جهت گسترش ظرفیتها و بهبود سطح بهرهبرداری از منابع در راستای افزایش تولید ملی، میتواند بهمعنای واقعی نمایانکننده شعار حمایت از کالای ایرانی باشد.
موسسات و شرکتهای دانشبنیان، تعاونیها یا موسسات غیردولتی هستند که ماده اولیه آنها برای توسعه اقتصاد و افزایش ثروت، دانش است و برای رسیدن به اهداف علمی و اقتصادی شامل اختراعات و نوآوری و نتیجتا تجاریسازی نتایج پژوهشها و توسعه شامل طراحی و تولید در زمینه فناوریهای نوین و با ارزش افزوده بالا تشکیل میشوند. باتوجه به این تعاریف سرمایههای اقتصادی موجود در کشور تنها محدود به منابع زیرزمینی مانند نفت، گاز و... نیست، بلکه دانش و نیروی انسانی سرمایه اصلی به حساب میآیند. کشور ما با دارا بودن جمعیت جوان و مستعد، سرمایه اولیه کارا و مفید برای رونق این اقتصاد را در اختیار دارد.
اقتصاد دانشمحور یک نظام اقتصادی است که برای فرآیند تولید (سرمایه انسانی) بر مهارتهای فکری سطح بالایی تکیه دارد. این عبارت برای توصیف اقتصادهایی استفاده میشود که در آن اطلاعات و دانش قدرت کمکی بیشتری به رفاه اقتصادی کشورها نسبت به جوامع صنعتی دارند؛ شکلی از اقتصاد مدرن که به یک تحول ساختاری خاص اشاره دارد که در آن ایجاد سریع دانش جدید و بهبود دسترسی به پایگاههای دانش مختلف بهطور فزایندهای منبع اصلی برای کارآیی، تازگی و رقابت بیشتر است.
دسترسی رو به رشد به فناوریهای دیجیتال میتواند اقتصادهای در حال توسعه را بهطور اساسی متحول کند. حرکت از عصر شکار به عصر کشاورزی و طلوع انقلاب صنعتی در ۱۲۰۰۰ سال بعد نشاندهنده گذارهای اساسی در تاریخ، سبک زندگی و رفاه بشر است.
اکنون در عصر دیجیتال، تمدن ما ممکن است در میان تحولی به همان اندازه بزرگ باشد؛ عصر اقتصاد دانش.
در گذشته نیروی کار فراوان و بهرهبرداری از منابع طبیعی موتور محرکه رشد بود. اکنون شرکتها در جستوجوی ثروت، دادهها را بهجای طلا استخراج و برنامههای موبایل را بهجای سیب برداشت میکنند. بهطور گسترده اعتقاد بر این است که اطلاعات منبع رفاه آینده خواهد بود.
اصطلاح «اقتصاد دانشمحور» در دهه ۱۹۶۰ برای توصیف تغییر از اقتصادهای سنتی به اقتصادهایی که تولید و استفاده از دانش در آن اولویت دارد، ابداع شد. مؤسسات دانشگاهی و شرکتهای درگیر در تحقیق و توسعه، پایههای مهم چنین سیستمی هستند. همچنین کسانی که این دانش را بهکار میگیرند مانند برنامهنویسانی که نرمافزارها و موتورهای جستوجوی جدیدی را برای استفاده از دادهها توسعه میدهند یا کارکنان بهداشتی که از دادهها برای بهبود درمانها استفاده میکنند، در این اقتصاد نقش کلیدی دارند.
براساس گزارش بانک جهانی، الزامات دستیابی به اقتصاد دانشبنیان با ۴ رکن تعریف میشوند. این موارد عبارتند از:
- ساختارهای نهادی بهعنوان مشوقهایی برای کارآفرینی و استفاده از دانش
- در دسترس بودن نیروی کار ماهر و سیستمهای آموزشی خوب
- زیرساختها و دسترسی ICT
- چشمانداز نوآوری پرجنبوجوش که شامل دانشگاه، بخش خصوصی و جامعه مدنی میشود.
براساس این معیارها، همه کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی (OECD) به سمت تبدیل شدن به اقتصادهای دانشی حرکت میکنند اما افریقا عقب مانده است. در شاخص اقتصاد دانش بانک جهانی، امتیاز این قاره تنها یکسوم امریکای شمالی و نیمی از شرق آسیا و اقیانوسیه است.
ویژگیهای اقتصاد دانشبنیان
بهطور کلی ویژگیهایی که میتوان برای اقتصاد دانشبنیان عنوان کرد شامل موارد زیر است:
۱- منعطف بودن محل و مکان فعالیت: با ظهور بازارها و سازمانهای مجازی، محل فعالیت اهمیت چندانی نداشته و آنچه مهم است سرعت عمل و دسترسی به تمام نقاط جهان است.
۲- تبدیل دانش به کالا و فروش: در جهان امروز برای خرید و فروش دانش بازارهای مجازی وجود دارد که صاحبان دانش بهشکل شبهانحصاری دانش خود را برای فروش و مبادله در معرض دید خریدار قرار میدهند.
۳- اقتصادی بدون وزن (Weightless economy): در جهانی که نمادهای اقتصادهای فیزیکی، کارخانههای سیمان، شیر، خودروسازی و... دفاتر مستقر در برجهاست، نمادهای اقتصاد دانشبنیان عموما شامل ایده، دانش و فکر میشود و ارزش در این اقتصاد معمولا غیر قابل لمس و به صورت فکر است.
۴- تعیین قیمت: دانش موجود در محصولات و خدماتی که از لحاظ محتوای دانشی غنیترند، تعیینکننده نرخ محصولات مشابهی است که دارای دانش کمتری هستند.
۵- وابستگی ارزش محصولات و خدمات به شرایط افراد: یک دانش یا فکر خاص، در شرایط مختلف (زمان و مکان) و برای افراد گوناگون دارای ارزش و اهمیت متفاوتی خواهد بود.
۶- دارای ارزش دائمی بودن: پایداری اقتصاد دانشبنیان به مجموعهای از نظامها و فرآیندهای دانشی جامعه وابسته است، درحالی که دانش انفرادی موجود در مغز افراد بهراحتی قابل زوال و از بین رفتن است.
۷- اقتصاد فراوانی منابع: اطلاعات و دانش بهعنوان پایه و اساس اقتصاد دانشبنیان، خلاف سایر منابع که هنگام استفاده مستهلک میشوند، به موازات افزایش مصرف، رشد خواهند کرد و میتوانند همیشه مورد مصرف قرار گیرند.
۸- بازارسنجی و یافتن بهترین مسیر: به جاهایی که تقاضا برای دانش و اطلاعات بالاتر و موانع کمتری در مقابل آن باشد، نفوذ کرده و تاثیر میگذارد.
الزامات دستیابی به اقتصاد دانشبنیان
بدونشک برای تحقق و موفقیت اقتصاد دانشبنیان در ایران برنامهریزی دقیق و اصولی و سیاستگذاریهای مناسب نیاز است.
بر کسی پوشیده نیست که اقتصاد دانشبنیان بدون در نظر گرفتن الزامات آن قابلتحقق نخواهد بود. برای بهوجود آمدن و شکلگیری ساختار اقتصاد دانشبنیان و حرکت در مسیر اصلی، ملزوماتی نیز وجود دارد که از مهمترین آنها میتوان به نیروی انسانی متخصص و تحصیلکرده، وجود مشوقها، در نظر گرفتن بودجههای موردنیاز و فراهمسازی زیرساختهای ارتباطی اشاره کرد تا با حرکت در مسیرهای تعیینشده، بتوان دانش را تبدیل به ثروت کرد، آن را گسترش داد و باتوجه به تحولات جدید و ناگهانی، واکنش مناسبی نشان داد.
عموما اقتصاد دانشبنیان برای بهوجود آوردن بازارهای معاملاتی به سرمایهگذاریهای بلندمدت در آموزش، استفاده از ظرفیتهای نوآوری، بهبود زیرساختهای اطلاعاتی و محیطی اقتصادی نیاز دارد. بانک جهانی این عوامل را بهعنوان پایههای اقتصاد دانشبنیان معرفی میکند:
- ایجاد و بکارگیری ایدههای نو
- محیط مناسب و رقابتی برای فعالیت اقتصادی
- جهتگیری متعادل بینالمللی
- سرمایهگذاری در طرحها و شرکتهای دانشبنیان
- آموزش و یادگیری
- وجود زیرساختهای ارتباطی
- قوانین حمایتی در راستای اقتصاد دانشبنیان
دولتها همواره باید برای شکوفایی اقتصاد دانشبنیان، حمایتهای ویژهای انجام
دهند.
در راستای حمایتهای دولت از شرکتهای دانشبنیان میتوان به چند نکته اشاره کرد؛ از جمله اینکه در مناقصات قراردادهای پژوهشی، فناوری و تجاریسازی و عرضه کالاهای دانشبنیان ساخت داخل، دستگاههای اجرایی، شرکتها و موسسات دانشبنیان داری اولویت هستند.
میزان مبلغ سپرده در مناقصات دولتی برای شرکتهای دانشبنیان در زمینه ارائه و فروش محصولات و خدمات خود، مشمول تخفیف ۵۰ درصدی شرکت در مناقصه میشود و همچنین معافیتهای مالیاتی، عوارض حقوقی گمرکی، سود بازرگانی و صادراتی به مدت ۱۵ سال از دیگر مزایا بهشمار میرود.
پارکهای علم و فناوری، مراکز رشد، مناطق ویژه علم و فناوری و مناطق ویژه اقتصادی موظفند همکاری لازم در زمینه اولویتدهی در استقرار شرکتها و مؤسسات دانشبنیان را داشته باشند. گفتنی است شرکتها و موسساتی که مالکیت بیش از ۵۰ درصد آنها به شرکتهای دولتی و نهادهای عمومی غیردولتی تعلق داشته باشد، مشمول حمایتهای این قوانین نخواهند بود.
تاثیرات اقتصاد دانشبنیان بر سایر حوزهها
امروزه دولتها باتوجه به اینکه در اقتصاد دانشبنیان بهرهوری و بازده تولید بسیار بالا است سعی دارند با استفاده از این اقتصاد در سایر حوزهها نیز تحولات چشمگیری ایجاد کنند. هر یک از رکنهای اقتصاد دانشبنیان موجب بهبود کارآیی عوامل تولید، افزایش بهرهوری و افزایش تولیدات داخلی میشوند و گسترش دانش در اقتصاد، موجب تغییرات شگرف در فناوری و بهبود بهرهوری موجب کاهش قیمتها، افزایش درآمدها و درنتیجه کاهش تورم میشود.
باتوجه به اینکه در ایران نیز همیشه با دو معضل مهم یعنی تورم مزمن و بهرهوری پایین مواجهیم، دولتمردان میتوانند با حمایت بیشتر و تسهیل شرایط، از این اقتصاد در راستای بهبود شرایط کشور استفاده کنند.
قانون حمایت از کسبوکار دانشبنیان
قانون حمایت از شرکتها و مؤسسات دانشبنیان و تجاریسازی نوآوریها و اختراعات که در راستای اجرای اصل ۱۲۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به تصویب رسید، شرکتها و مؤسسات دانشبنیان را شرکت یا مؤسسهای خصوصی یا تعاونی تلقی کرده که بهمنظور همافزایی علم و ثروت، توسعه اقتصاد دانشمحور، تحقق اهداف علمی و اقتصادی و تجاریسازی نتایج تحقیق و توسعه (شامل طراحی و تولید کالا و خدمات) در حوزه فناوریهای برتر و با ارزش افزوده فراوان بهویژه در تولید نرمافزارهای مربوط تشکیل میشود.
سخن پایانی
بهنظر میرسد سیاستهایی که به آنها اشاره شد به خودی خود مشکلی ندارند و در راستای کمک به فعالیتهای دانشبنیان تدوین و اجرایی میشوند. کارآیی هر سیاستی که اتخاذ میشود باتوجه به اهداف از پیش تعیینشده آن، ارزیابی میشود. درحالحاضر هدف از این سیاستها شکلگیری اقتصاد دانشبنیان است. سیاستهایی که در بالا معرفی شدند، شاید بتوانند در انجام فعالیتهای دانشبنیان مفید باشند اما نخواهند توانست اقتصاد دانشبنیان را به تنهایی محقق سازند.
بنابراین تاکید بر اولویت اصلاحات نهادی در اقتصاد ایران و تغییر جهت ساختار انگیزشی از فعالیتهای رانتی، نامولد و مبتنی بر فساد به سمت فعالیتهای مولد و دانشبنیان است. رعایت نشدن این تقدم روش شناختی و نادیده گرفتن موانعی که در سطح نظام حاکم بر اقتصاد ایران وجود دارد، منجر میشود سیاستهای جزئینگر نیز با شکست روبهرو شوند.