بیوگرافی مهدی سلطانی+تصاویر
بیوگرافی مهدی سلطانی به همراه فیلم شناسی او را در ستاره پارسی ببینید.
مهدی سلطانی سروستانی زادهٔ ۱۳۵۰ است. مهدی سلطانی زاده سروستان است. مهدی سلطانی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون است. مهدی سلطانی کارگردان نمایش است. مهدی سلطانی دارای دکترای بازیگری تئاتر از دانشگاه اوینیون فرانسه است.
بیوگرافی و عکسهای مهدی سلطانی
-
نام :مهدی
-
نام خانوادگی :سلطانی
-
تاریخ تولد :1350
-
محل تولد :شیراز
-
تحصیلات :فوق لیسانس کارگردانی و لیسانس بازیگری و دکترای تئاتر
-
فرزندان:روژا
زندگینامه مهدی سلطانی
مهدی سلطانی سروستانی لیسانس بازیگری خود را از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران گرفته است.
مهدی سلطان از کودکی تا بزرگسالی
وی فوق لیسانس کارگردانی از دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر در سال 1378 و دکترای تئاتر از دانشگاه آوینیون Avingon فرانسه در سال 1378 و عضو هیثت علمی گروه تئاتر دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران می باشد.
مهدی سلطانی
ازدواج
مهدی سلطانی متاهل است و دخترش روژا صبح روز 27 آبان 1392 به دنیا آمد.
روژا دختر مهدی سلطانی
فعالیت بازیگری مهدی سلطانی
وی در سال 1371 وارد دانشگاه شد و از آن به بعد وارد کار حرفه ای خود را خیلی سریع آغاز کرد. اولین کار درخشان او در عرصه نمایش، "چند و چون به چاه رفتن چوپان" نوشته علیرضا نادری بود که سال 1373 در جشنواره تئاتر فجر اجرا شد و مورد توجه هیئت داوران هم قرار گرفت.
مهدی سلطانی در تئاتر
اما عمده فعالیت های او به صورت جدی به تئاتر و آن هم بازیگری در این عرصه مربوط می شود. بازی بسیار زیبا و درخشان ایشان در سریال در مسیر زاینده رود، بازگشت نقشهای پهلوانی را با خود به همراه داشت.
مهدی سلطانی و ریحانه پارسا
سلطانی در سریال مادرانه نقش اردلان تمجیدی بازی کرد اردلان از همسر خود جدا شده و پسر و دختر خود را سرپرستی می کند اما در می یابد که فاصله زیادی از لحاظ اجتماعی با دخترش رها پیدا کرده است.
مهدی سلطانی
مهدی سلطانی بعد از هنرنمایی در سریال مادرانه به شهرت رسید و پس از آن در سریال هایی مثل مدینه ، هفت سنگ و کیمیا به ایفای نقش پرداخت.
مهدی سلطانی
سلطانی در اولین تجربه بازیگری در نمایش خانگی در سریال شهرزاد نقش هاشم دماوندی را به عهده داشت.
فیلم شناسی مهدی سلطانی
مهدی سلطانی در سینما
1392 اشباح
1392 چ
1390 ملکه
1379 سایه روشن
1377 پرواز خاموش
سریال های تلویزیونی مهدی سلطانی
1394شهرزاد
1394کیمیا
1393خانه کاغذی
1393هفت سنگ
1393مدینه
1392مادرانه
1391عکاسخانه
1390جنایت و مکافات
1391دیوار
1389در مسیر زاینده رود
1382روزهای به یاد ماندنی
1380تصمیم نهایی
1378محاکمه
1377یکی یه دونه
1377حنانه
1374حقیقت در آینه
1374کاراگاه
مهدی سلطانی در تئاتر
1373 چند و چون به چاه رفتن چوپان
1374 محاکمۀ ژاندارک در
1374 افسانه
1374 سرود بال سروش
1375 معرکه در معرکه
1376 خانۀ عروسک
1376 آخرین قهرمانان زمین
1377 دیوار
1378 چیزی یادم نمی آد
1378 دختر گل فروش
1379 این قصه را ایرانیان نوشته اند
1380 سعادت لرزان مردمان تیره روز
1381 والس مرده شوران
1381 پچپچه های پشت خط نبرد
1382 چیستا
1382 مضحکۀ شبیه قتل
1383 تیغ کهنه
1383 روزهای زرد
1388خانه
1388 رمولوس کبیر
1388 رقص زمین
1389 حضرت والا
1391 پدرخوانده ناپلی
1394 خاطرات و کابوس های یک جامه دار
کارگردانی مهدی سلطانی
1376 خانۀ عروسک
1379 چیزی یادم نمی آید
تله تئاتر مهدی سلطانی
1376 تاجر ونیزی
1376 ماجرای اوپنهایمر
1377 منطقۀ جنگی
1377 بی ریشه
1378 سقوط
1389 هویت
مهدی سلطانی در تله فیلم
1390 جنایت و مکافات
1390 خانه کاغدی
1389 بازجویی در کافه تهران
نمایش رادیویی سلطانی
1379 سلام و خداحافظ
1379 چشم اندازی از پل
سایر فعالیت های مهدی سلطانی
پژوهش ها :
تحلیلی برعوامل موثر در ایفای نقش" این پژوهش، مراحل و عوامل رسیدن به نقش و ارائه آنرا مورد مطالعه قرار می دهد.
نمودارسازی کنش دراماتیک" این پژوهش، چگونگی به تصویر کشیدن یک عمل نمایشی و یا به عبارت دیگر مطلوب ترین ارائۀ کنش دراماتیک نهفته در یک متن نمایشی را مورد مطالعه قرار می دهد.
واقعیت استلیزه در تئاتر رئالیستی معاصر" این پژوهش، فرایند تحوّل بازیگری و کارگردانی رئالیستی قرن حاضر را نسبت به تئاتر رئالیستی در زمان پیدایشش مورد مطالعه قرار می دهد.
مقاله ها :
بازیگری چیست؟ مجله«نما» ویژۀ دوازدهمین جشنوارۀ تئاتر دانشجویی کشور - 1377
نقش و نویسنده مجلۀ «تجربه» دانشگاه تهران شماره 2- سال 1378.
ترجمه :
« پرسش هایی پیرامون واقعگرایی » نوشتۀ میشل وئیس Michel Vaïs، مجله نمایش، آبان و آذر 1385، ش 86 و 87.
جوایز مهدی سلطانی
1373 دریافت جایزه سوم بازیگری ""چندوچون به چاه رفتن چوپان" سیزدهمین جشنوارۀ سراسری تئاتر فجر
1374 دریافت جایزه دوم بازیگری "افسانه" دهمین جشنوارۀ سراسری تئاتر دانشجویان کشور
1376 دریافت جایزه سوم بازیگری "آخرین قهرمانان زمین" شانزدهمین جشنوارۀ سراسری تئاتر فجر
1379 دریافت جایزه دوم بازیگری "سعادت لرزان مردمان تیره روز" نوزدهمین جشنوارۀ سراسری تئاتر فجر
1379 دریافت جایزه بهترین مرد سال از طرف کانون ملی منتقدان تئاتر ایران
1382 دریافت جایزه دوم بازیگری مرد سال از طرف انجمن بازیگران خانه تئاتر ایران
1382 دریافت جایزه برگزیده بازیگری مرد سال از طرف کانون ملی منتقدان تئاتر ایران
1389 دریافت جایزه بازیگر برگزیده اردیبهشت تئاتر ایران از طرف مرکز هنرهای نمایشی
مهدی سلطانی از نقشش در شهرزاد می گوید
مهدی سلطانی سروستانی پس از هنرنمایی در سریال کیمیا این روزها نقش هاشم خان را در سریال شهرزاد به خوبی ایفا میکند، او یکی از بازیگرانی است که کارنامه درخشانی از خود به جای گذاشته است.
مهدی سلطانی سروستانی از جمله بازیگرانی است که کارنامه درخشانی از خود به جای گذاشته است. در روزهای سرد زمستانی از کلاس درس خود به سوی لوکیشن فیلمبرداری می رود و سپس خود را به تالار وحدت می رساند تا در نقش امیرکبیر در نمایش «خاطرات و کابوس های یک جامه دار از زندگی و قتل میرزاتقی خان فراهانی» به کارگردانی علی رفیعی ایفای نقش کند.
او در نقش هاشم خان در سریال «شهرزاد» حضوری قدرتمند در شبکه خانگی داشت و همچنین با بازی در نقش یک مامور امنیتی به نام شهرام کامفر در سریال «کیمیا» یکی از مهمترین بازیگران سال گذشته شد. او فردی منظم، با حوصله و متین است. با او روی صندلی های تالار وحدت نشستم تا پیش از اجرای نمایش، گفتگوی مفصلی در مورد بازیگری و دلایل موفقیتش انجام بدهم.
بسیاری از منتقدان با توجه به نقش هایی که ایفا کردید و میزان اثرگذاری و تکنیک بازیگری شما نقدهای مثبتی برای شما نوشتند و شما را یکی از چهره های سال بازیگری انتخاب کردند. در واقع شما انتخاب های درستی برای ایفای نقش داشتید و چه در تئاتر و چه در رسانه های دیگر حضور بسیار مثبتی داشتید. یک سوال اساسی که پیش می آید این است که آیا «متن» در انتخاب های شما سهم بیشتری داشته یا «نقش»؟ نظرتان چیست؟
- اینکه منتقدان نظر مثبتی به من داشتند و من را به عنوان یکی از بازیگران انتخاب کردند دم شان گرم باشد. امیدوارم شایستگی چنین انتخابی را داشته باشم اما در پاسخ به سوال شما که چرا این نقش ها را انتخاب کردم باید به چند نکته اشاره کنم. عوامل متعددی در این انتخاب ها دخیل هستند و هر کدام اثرگذاری خود را خواهند داشت. در وهله اول، کارگردان یک فیلم، سریال یا تئاتر است. در وهله دوم، متن نمایشی است. در وهله سوم، نقش و کاراکتری است که قرار است آن را ایفا کنم و در آخر، عوامل و گروه بازیگران اثر نمایشی است.
در مورد سریال «شهرزاد» باید بگویم که همه چیز خوب بود و هیچ جای شکی برای من باقی نمانده بود. کارگردان حسن فتحی بود. نویسنده خود آقای فتحی به همراه نغمه ثمینی بود. نقش بسیار جذاب بود و گروه بازیگران هم در سطح بالایی قرار داشت. خوشبختانه وقت من هم آزاد بود و به من اجازه می داد در خدمت کار باشم.
سریال بعدی «کیمیا» بود که از شبکه دوم سیما پخش می شد. در گذشته تجربه کار با افشار را در سریال «مادرانه» داشتم. از آن سریال گذشته تجربیات و خاطرات خوبی داشتم. نویسنده کار هم بهبهانی بود. ایشان به عنوان یک درام نویس حرفه ای کارهای درخشانی از جمله «نرگس» و «خاک سرخ» داشتند. نقشی هم که به من پیشنهاد شد، برایم جای کار بسیاری برای خلاقیت و ایجاد فضایی دیگر داشت زیرا با یک ساواکی تاکنون چنین برخوردی در آثار نمایشی ما نشده بود.
طی صحبت هایی هم که با کارگردان کار داشتم، قرار بر این شد که ما «قضاوت منفی» نسبت به شخصیت شهرام کامفر نداشته باشیم. من به مثابه یک بازیگر هیچ گاه یک کاراکتر را به شکل منفی بازی نخواهم کرد؛ حتی اگر پرسوناژ یک قاتل بالفطره باشد. از دریچه چشمان نقش به جهان پیرامون می نگرم و از ذهنیت او اتفاقات را تحلیل و پردازش می کنم و تلاش می کنم نقش را قضاوت نکنم.
در مورد تئاتر «خاطرات و کابوس های یک جامه دار از زندگی و قتل میرزاتقی خان فراهانی» همین رخدادهایی که عرض کردم اتفاق افتاد. دکتر علی رفیعی بزرگمرد ورطه هنر تئاتر در این مملکت است که آثار او در تاریخ جای خوش خواهند کرد. ایشان کارهای پربیننده و هنرمندانه ای را ارائه داده اند. موضوع این نمایش مربوط به شخصیت و احوال امیرکبیر بود. نقش پیشنهاد شده به من نیز نقش خود میرزاتقی خان فراهانی بود. تمام این عوامل دست به دست هم دادند و شانس ایفای این نقش به من رسید.
با دنبال کردن نقش ها و کاراکترهایی که ایفا کردید متوجه یک نوع «باور» و «تاثیرگذاری» شدم که شما به نقش ها می دهید. اگر بخواهم به جزییات این پدیده بپردازم باید به همین نمایش «خاطرات و کابوس های یک جامه دار...» اشاره کنم. جهان نمایشی علی رفیعی مخصوصا از نظر بازیگری به شکل «برونگرا» است. یعنی بازیگران با حرکات و گفتار بیرونی، نقش خود را پردازش می کنند. این اجرا شباهت های بسیاری به اجراهای وسوالد میرهولد و برتولت برشت دارد.
حتی در همین نمایش ما دیالوگ هایی شبیه به نمایشنامه «گالیله» به قلم برتولت برشت را به گوش می شنویم. اما نوع و جنس بازی شما کمی متفاوت با این رویکرد است. در واقع شاید بشود با کمی مسامحه اسم این شیوه را «درونگرا» نامید. این شیوه در حقیقت روی به سوی «باور نقش» و همینطور شکل های ناتورالیستی تئاتر از جمله «سیستم استانیسلاوسکی» و «متد اکتینگ لی استرازبرگ» دارد. شاید بشود گفت که برای تماشاگر خود شخصیت «امیرکبیر» زنده می شود. پرسش این است که چگونه این تعادل را ایجاد کردید و چگونه به قالب نقش درآمده اید؟ راز این امر را چگونه می شود بررسی کرد؟
- در قدم اول باید بگویم اگر شما نقشی را به شکل «برونی» ایفا کنید، نشانه ضعف نیست. هنر بازیگری به واسطه انواع و اقسام سبک ها و شیوه های بازیگری تعریف می شود. گاهی این سبک ها چنان متقضاد و مختلف هستند که تعاریف بازیگری را نیز دستخوش تصادم قرار می دهند. برای شرح این گوناگونی در دانش بازیگری باید از استاتیسلاوسکی شروع کنم که نظریه پرداز بسیار شناخته شده ای است. او می گوید:«بازیگر باید به گونه ای عمل کند که واقعی به نظر برسد.» تماشاگر نباید حتی یک لحظه فکر کند که یک بازیگر در نقش دیگری فرو رفته است اما یک تئوریسین بزرگ دیگر مانند برتولت برشت اعتقاد دارد که «بازیگر باید به گونه ای عمل کند که واقعی به نظر نرسد.» تماشاگر نباید حتی یک لحظه فکر کند که نقش و اجرای تئاتر واقعی است.
با این اوصاف نگاه ها و تعاریف بازیگری کاملا متفاوت هستند اما به این نکته توجه کنید که هیچ کدام دروغ نمی گویند. زیرا هنر بستر سلیقه ها و تئوری هاست. کلید اصلی این است که بتوانید با مخاطب خود ارتباط برقرار کنید و اندیشه یا احساسی را که می خواهید به تماشاگر انتقال بدهید، به مقصر برسد. فرقی نمی کند که شما به کدام شیوه عمل کنید. به قول شما می توان به سوی شیوه میرهولد و برشت پیش رفت یا به سمت شیوه استانیسلاوسکی حرکت کرد. من اعتقاد دارم برای اینکه تماشاگر متقاعد بشود باید در وهله اول خود بازیگر متقاعد بشود.
اگر من به منزله بازیگر یک «کنش»، «حرکت»، «دیالوگ» یا «میزانسنی» را ایفا می کنم که به آن «باور» نداشته باشم، در پی آن تماشاگر نیز آن را باور نخواهد کرد. حتی می توانم چنین بگویم که اگر 20 درصد به باور رسیده باشم متعاقبا تماشاگر نیز 20 درصد باور خواهد کرد. به همین میزان تا 100 درصد نیز حساب کنید. هدف من در بازیگری باور نقش است؛ سپس تماشاگر هم آن نقش را باور خواهد کرد. این امر را تا آنجا که «متن»، «کارگردان» و هر نوع عامل دیگری به من اجازه بدهد انجام خواهم داد.
یک نکته بسیار جالب در بازیگر این است که اکثر قریب به اتفاق بازیگران تئاتر وقتی به ورطه سینما و تلویزیون وارد می شوند به شکلی ناهنجار ظاهر نقش خود را ایفا می کنند. در واقع نمی توانند خود را با محدودیت ها و گزینه های یک رسانه دیگر وفق بدهند و به قول معروف عرصه را می بازند اما این اتفاق نه تنها برای شما نیفتاد بلکه در هر مدیومی که ظاهر شدید توانستید به نحو احسن ایفای نقش کنید و نقدهای مثبتی را دریافت کنید. می خواهیم کشف کنیم که مهدی سلطانی چگونه این کار را انجام داده است؟
- به نظر من باید در ابتدا نقش را به دو بخش کلی تقسیم کرد. در وهله اول، «رسیدن به نقش» مهم است و در وهله بعدی «چگونگی ایفای نقش» درجه اهمیت بالایی دارد. در رسیدن به نقش تئاتر، سینما و تلویزیون با یکدیگر تفاوت ماهوی ندارند. اگر کاراکتر شما امیرکبیر است، باید به آن نقش برسید. وقتی این مرحله را انجام دادید به چگونگی ایفای نقش می رسید. حالا شما می بینید که نقشی را که به آن رسیده اید، باید چگونه در این مدیوم ایفا کنید.
باید نقش را متناسب با رسانه مورد نظر بکنید و این امر از اوجب واجبات است. شما می توانید یک قاشق نمک را در یک قابلمه کوچک بریزید و در انتها متوجه می شوید شور شده است. یا یک قاشق نمک را در یک دیگ بزرگتر بریزید و ببینید که چقدر بی نمک شده است. به نظر من این مثال می تواند به خوبی نشان بدهد که چگونگی ایفای نقش را دریابید. باید بسنجید که چه مقدار نمک در غذای خود بریزید تا شور یا بی نمک نشود. تجربه بازیگری در تئاتر نکات مهمی را به یک بازیگر هدیه می دهد.
منبع: نمناک