کاهش نرخ بهرهوری در دهههای ۸۰ و ۹۰
اندازهگیری دقیق ستانده در سنجش درست بهرهوری کل عوامل تولید، بهعنوان نسبت شاخص ستانده به شاخص نهاده، نقش مهمی دارد. تولید همه کالاها و خدمات اغلب با ستانده ناخواسته جانبی همراه است. لحاظ نکردن ستانده جانبی در محاسبه مجموع ستانده یک بنگاه، میتواند باعث انحراف قابلتوجهی در محاسبه بهرهوری کل عوامل تولید شود.
اندازهگیری دقیق ستانده در سنجش درست بهرهوری کل عوامل تولید، بهعنوان نسبت شاخص ستانده به شاخص نهاده، نقش مهمی دارد. تولید همه کالاها و خدمات اغلب با ستانده ناخواسته جانبی همراه است. لحاظ نکردن ستانده جانبی در محاسبه مجموع ستانده یک بنگاه، میتواند باعث انحراف قابلتوجهی در محاسبه بهرهوری کل عوامل تولید شود. مقایسه برآوردهای انجامگرفته نشاندهنده وجود شکاف قابلتوجهی بین برآورد بهرهوری کل عوامل تولید بدون در نظر گرفتن یا با لحاظ ستانده نامطلوب است. نتایج آزمون ویلکاکسون، وجود تفاوت معنیدار در برآوردهای انجامگرفته را تایید میکند؛ باتوجه به این آزمون، لحاظ ستانده نامطلوب بر نتایج برآورد بهرهوری کل عوامل تولید از نظر آماری بهطورمعناداری اثرگذار است، بنابراین در نظر گرفتن ستانده نامطلوب، برآورد قابلاطمینانتری از بهرهوری ارائه میکند. براساس نتایج این مطالعه، متوسط بهرهوری کل عوامل تولید بدون لحاظ ستانده نامطلوب بخش تولیدی صنعت معادل 1.03بوده، یعنی بهرهوری بهطورمتوسط در این دوره سالانه ۳ درصد افزایش داشته است، در حالیکه با لحاظ ستانده جانبی نامطلوب، همانطور که انتظار میرفت، بهرهوری کل عوامل تولید صنعت به 0.984میرسد. این نتیجه نشاندهنده کاهش بهرهوری کل، سالانه بهطورمتوسط حدود 1.6درصد و وجود یک شکاف منفی قابلتوجه در برآورد بهرهوری سالانه با مقدار متوسط سالانه بیش از ۴ درصد بوده است. توجه به این مسئله میتواند در محاسبه درست بهرهوری نقش مهمی داشته باشد. نتایج این تحقیق، شواهد تجربی مهمی در اهمیت توجه به محاسبه درست ستانده در محاسبه بهرهوری برای صنعت کارخانهای ایران و سازمان ملی بهرهوری ایران بهعنوان متولی اصلی سنجش و ارتقای بهرهوری کشور ارائه میکند.
بهگزارش صمت بهنقل از مقالهای با عنوان «ارزیابی بهرهوری صنایع کارخانهای ایران با لحاظ ستانده جانبی نامطلوب» بهرهوری بهمفهوم رشد تولید، فراتر از رشد نهادهها و عوامل تولید است. حصول رشد بهرهوری باعث کاهش نرخ تمامشده میشود. بههمیندلیل است که بهرهوری از جایگاه ویژهای در رقابتپذیری کشورها، همچنین سودآوری و رقابتپذیری بنگاهها برخوردار است. براساس گزارش سالانه سازمان بهرهوری آسیایی در سال ۲۰۲۱، کشورهای نوظهور در دوره ۵۰ ساله ۱۹۷۰ تا ۲۰۲۰ توانستهاند بیش از ۲۰ درصد از رشد اقتصادی خود را از محل افزایش بهرهوری تامین کنند. چنین بهبودی در بهرهوری نقش مهمی در تامین نرخهای بالای رشد و البته رقابتپذیری این کشورها داشته است. باتوجه به نقش بهرهوری بنگاهی در ارتقای بهرهوری کلان، تمرکز بر بهبود بهرهوری بنگاهها از اهمیت زیادی در تحقق بهرهوری ملی برخوردار است. علاوه بر این، در دنیای رقابتی امروز، بهرهوری بهعنوان یکی از مهمترین استراتژیهای بهبود عملکرد بنگاه در سطح خرد مطرح است. در راستای این استراتژی سازمانها با ارتقا و رشد بهرهوری، منبع و عوامل تولید سودآوری بلندمدت خود را تضمین میکنند. ادبیات موجود در زمینه اندازهگیری بهرهوری کل عوامل تولید شامل 2 رویکرد مرزی و غیرمرزی است که هرکدام از 2 زیرشاخه پارامتریک و ناپارامتریک تشکیل شدهاند. منظور از رویکرد مرزی، آن دسته از شاخصهایی هستند که از یک مرز کارآ برای اندازهگیری کارآیی و بهرهوری استفاده میکنند، اما در رویکرد غیرمرزی فرض بر این است که بنگاه همواره روی مرز کارآ قرار دارد. شاخصهای پارامتریک در رویکرد غیرمرزی مبتنی بر تخمین یک تابع تولید یعنی یک تابع هزینه و استفاده از آنها برای محاسبه رشد بهرهوری کل عوامل تولید است.
چالش بهره وری
سنجش بهرهوری بهعنوان نسبت شاخص ستانده به شاخص نهاده یا باقیمانده رشد ستانده نسبت به رشد نهاده، مستلزم اندازهگیری دقیق ستانده و نهاده است. نیروی کار رشته فعالیتهای مختلف، از نظر تحصیلات و مهارت ناهمگن هستند. نیروی کار رشته فعالیتهای مختلف در 4گروه کارگر ساده، ماهر، تکنسین و مهندسین طبقهبندی میشوند. باتوجه به اینکه بهرهوری نیروی کار میتواند در سطوح مختلف مهارتی و تخصصی متفاوت باشد، برآورد بهرهوری، بدون لحاظ تفاوت مهارت و تحصیلات نیروی کار، منحرف خواهد شد.
بههمیندلیل و برای لحاظ این تفاوت، لازم است برای تجمیع نیروی کار در ساختن شاخص نهاده، برای هر یک از گروههای مهارتی، وزنی مناسب در نظر گرفته شود. از آنجایی که تفاوت کیفیت و مهارت نیروی کار در حقوق پایه آنها موثر است، یکی از مناسبترین وزنها میتواند حقوق پایه روزانه هر گروه از طبقه کارگر باشد. موجودی سرمایه عامل تولید مهم دیگری است که محاسبه بهرهوری کلی عوامل تولید به آن نیازمند است. متاسفانه موجودی سرمایه به تفکیک رشته فعالیت برای بررسی در دسترس نیست و همین امر سبب استفاده از روش موجودیگیری دائمی شده است.
نهاده انرژی مجموع نفتسفید، نفتکوره، گاز طبیعی، گاز مایع، گازوئیل، بنزین، زغالسنگ و همچنین برق مصرفی است.
ستانده شامل ستانده مطلوب و نامطلوب است.
ستانده مطلوب ارزشافزوده هر رشته فعالیت موردبررسی است که با استفاده متوسط شاخص نرخ تولیدکننده گروه صنعت سال ۹۵ به تفکیک هر رشته فعالیت، به نرخ ثابت تبدیل شده است.
ستانده نامطلوب صنایع به 2 دسته پسماند و گازهای گلخانهای تقسیم میشوند. گازهای گلخانهای ناشی از احتراق سوختهای فسیلی، ستانده نامطلوب فرآیند تولید صنایع کارخانهای هستند که بیشترین بخش آن را دیاکسیدکربن تشکیل میدهد. در برآورد دیاکسیدکربن هر رشته فعالیت، 2 نوع انرژی شامل سوخت فسیلی و برق در نظر گرفته شده و دیاکسیدکربن حاصل از مصرف هر انرژی جداگانه محاسبه و سپس مجموع آن بهعنوان دی اکسیدکربن هر رشته فعالیت در نظر گرفته شده است.
کاهش بهره وری
در این بخش، برآورد بهرهوری کل عوامل تولید با لحاظ و بدون لحاظ ستانده نامطلوب محاسبه میشود. به این منظور، برآورد نهایی با استفاده از متغیرهای نیروی کار، سرمایه، انرژی مصرفی بهعنوان نهاده و ارزشافزوده رشته فعالیتهای صنعتی بهعنوان ستانده مطلوب و دیاکسیدکربن بهعنوان ستانده نامطبوعی که باتوجه به مبنای نظری و ادبیات تجربی استخراج شدهاند، انجام میشود. اگرچه این محاسبات به تفکیک رشته فعالیت و سال انجام شدهاند، اما در این بخش تنها میانگین بهرهوری کل عوامل تولید با لحاظ و بدون لحاظ ستانده نامطلوب ارائه میشود.
مقایسه میانگین بهرهوری کل عوامل تولید تمامی رشتهفعالیتهای صنعتی در 2 حالت لحاظ و عدملحاظ ستانده نامطلوب در دوره ۸۱ تا ۹۹ را نشان میدهد.
بر این اساس، شکاف معناداری میان 2 سطح بهرهوری کل عوامل تولید صنایع مشخص میشود. میانگین سالانه بهرهوری کل عوامل تولید با لحاظ ستانده نامطلوب در ۱۹ سال مورد بررسی به ۰.۹۸۴ بوده است. یعنی بهطورمتوسط، بهرهوری کل عوامل تولید در هر سال ۱.۶ درصد کاهش یافته است. متوسط بهرهوری کل عوامل تولید بدون لحاظ ستانده نامطلوب معادل ۱.۰۳ بوده و بیشتر از میانگین سالانه بهرهوری کل عوامل تولید با لحاظ ستانده نامطلوب است؛ یعنی بهرهوری بهطورمتوسط در این دوره سالانه 3 درصد افزایش داشته است.