تصمیمات اشتباه، ذخایر آبی را میبلعند
کامبیز بازرگان -کارشناس حوزه آب
بخشی از وضعیت بارشها و اینکه تا پایان سال آبی جاری چگونه پیش خواهیم رفت، به پیشبینیهای هواشناسی مرتبط است و باید ببینیم در ادامه سال چه اتفاقاتی رخ میدهد. هماکنون، اگرچه در برخی نقاط کشور، وضعیت بدی نداریم، اما در نقاطی مثل مرکز ایران، وضعیت بد و نامناسبی داریم. در چشمانداز بلندمدت، آنچه امروز شاهد هستیم، تبعات تصمیمگیریهایی است که در طول ۲ الی ۳ دهه گذشته گرفتهایم. خشکسالی در ایران، تبعات سنگین و آزاردهندهای برای افراد جامعه در ابعاد اجتماعی، زیستمحیطی و اقتصادی خواهد داشت. این واقعیت را نیز باید بپذیریم که تغییر اقلیم رخ داده است و در آینده نیز تشدید خواهد شد. نوع مدیریت و برخورد ما با آب و خاک، روشنکننده این موضوع است که تاکنون در مدیریت تغییرات اقلیمی چندان موفق عمل نکردهایم.درباره برخی سدها از جمله « گتوند» و «سد چمشیر»، ابهاماتی وجود دارد؛ اینها سدهایی هستند که پاییندست را دچار مسئلههایی جدی کرده و خواهند کرد. درباره سد چمشیر، کارشناسان پیشبینیهایی نگرانکننده را ارائه کرده بودند، اما این سد در نهایت آبگیری شد. با احداث این نوع سدها، در مسیر آبی بالادست، تغییراتی در ذخیره آب میدهیم
که بهرهوری آن در بعد کشاورزی پایین است و باید وارد دشتها شود که بهرهوری بالاتری دارد؛ اما برداشتهای بالادست، خواه سدسازی باشد و خواه هر نوع برداشت خارج از چارچوب و قاعده، مثل آنچه در بالادست زایندهرود رخ میدهد، باعث میشود که آب به پایین دست نرسد و تبعات زیستمحیطی و کشاورزی خاص خود را داشته باشد.
اصل بحث این است که ما همچنان در فضای «پایداری زیستمحیطی» حرکت نمیکنیم، این در حالی است که در بیش از ۳۰ سال گذشته، دنیا با مفهوم پایداری آشنا شده و این مفهوم وارد ادبیات پروژههای ابعاد صنعتی، کشاورزی و عمرانی شده است. هر پروژهای باید نهتنها منفعت اجتماعی و اقتصادی، بلکه پایداری زیستمحیطی را بهدنبال داشته باشد؛ اما متاسفانه در کشور ما بهجای اینکه هر 3 رأس مثلث با هم حرکت کنند و مسائل اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی با هم حفظ شوند، پروژههای کلان ما، به این موضوع بیتوجه هستند. برای مثال، در ماده ۹ طرح جهش مسکن، گفته شده است که اراضی خارج از محدوده شهرها برای کار مسکنسازی و شهرکسازی مورداستفاده وزارت مسکن و شهرسازی قرار میگیرند. در تبصره ذیل همین ماده آمده که اراضی حاصلخیز کلاس یک و ۲ استثنا محسوب میشود. ما معترض هستیم و میگوییم همین کار یعنی حرکت در راستای ناپایداری زیستمحیطی. در حال حاضر، از کل مجموعه خاکهای حاصلخیز کشور، تنها ۲۷ درصد درجه یک و 2 هستند و بیش از 70 درصد خاکهایی که از آن، غذا تولید میکنیم، کلاس ۳ و ۴ و 5 هستند.
وقتی اجازه میدهیم خاکهای کلاس ۳، ۴ و ۵، خارج از محدوده شهرها، تبدیل به مسکن شوند، یعنی به امنیت غذایی خدشه وارد کرده و به ناپایداری زیستمحیطی دامن زدهایم. در حوزههای دیگر هم همینطور است. در مسئله سوختهای فسیلی و انرژیهای تجدیدناپذیر و البته در مصرف آب نیز شاهد هستیم که گفتمان پایداری محیطزیست مطرح نیست، بلکه گفتمان روزمرگی مطرح است؛ یعنی همین مهم است که امروز یک تعداد مسکن، سد و امثالهم بسازیم و بگوییم: «ساختیم»، حالا تبعات این تصمیم تا چه حد برای کشور هزینه ایجاد کند نیز، چندان موردتوجه نیست. بهاعتقاد من، آنچه باید تغییر کند، این است که مقیاس نگاهمان را از امروز به آینده ببریم و دورنمای کشور را از دریچه مثلث پایداری محیطزیست نگاه کنیم. اگر این اتفاق رخ دهد، دیگر به هر کاری دست نخواهیم زد.
بسیاری از رفتارهای غلط در حوزه منابع ملی، منفعت مالی دارد. برای مثال، برنجکاری یا کشت نیشکر در خوزستان منفعت مالی دارد. برنجکاری و کشت نیشکر، منافعی از جمله اشتغالزایی دارد؛ اما واقعیت این است که همین پروژهها با سود مالی بالا، اگر منجر به پایداری نشوند، در ادبیات جهانی پروژههای معتبری نیستند و در مجامع جهانی نیز قابلدفاع نخواهند بود. دولتهای مختلف در سراسر جهان بدون زور و اجبار، متعهد میشوند که برای حفظ منابع محیطزیست، تلاش کنند. هر سال کشورهای مختلف در اجلاس جهانی محیطزیست گرد هم میآیند و تعهداتی میدهند که تا تاریخی مشخص تا چه حد در راستای تحقق اهداف محیطزیستی گام خواهند برداشت. در کنفرانس «کاپ ۲۸» که بهتازگی برگزار شد، شاهد همین موضوع بودیم. از زمان کاپ ۲۱ در فرانسه کشورها قول دادند کربن خاک را بالا میبرند و کربن اتمسفر را تعدیل میکنند که در نتیجه با گرمایش زمین مبارزه کنند؛ اما متاسفانه ما اصلا در این فضا سیر نمیکنیم که تعهداتی را در حوزه محیطزیست محقق کنیم. بهنظر میرسد ما هنوز عقبتر از فضای پایداری زیستمحیطی گام برمیداریم.
معتقدم که زنگ خطرها در حوزه وضعیت منابع آب کشور بهصدا درآمده است، اما هنوز وقت داریم. نگرانی درباره این موضوع «مثبت» است و ناامیدی «منفی». اینکه ما نگران وضعیت منابع آبی باشیم و اتفاقا این نگرانی عمومی شود و آحاد جامعه خود را مسئول بدانند، میتواند کارکرد مثبتی داشته باشد. اطلاعرسانی رسانهها درباره وضعیت منابع آب کشور نیز بسیار مثبت است و باعث میشود مسئولان هم به مطالبات عمومی توجه کنند؛ اما این بد است که کاملا قطع امید کنیم و تصور کنیم کاری برای احیای وضعیت آب از دستمان بر نمیآید. در کشور ما، کارشناسان صاحبنظری حضور دارند که کارهایی بسیار مثبت انجام میدهند و میتوانند اثرگذار باشند. اگر میدان کارشناسی در دولت باز شود و سیستم تصمیمگیرنده، با بدنه علمی و کارشناسی درآمیخته شود، میتوانیم انتظار داشته باشیم که تغییراتی نیز در حوزه منابع آبی و خاکی و محیطزیست ما رخ دهد.