صرفهجویی الزام نیست، اجبار است
سعید میرترابی-کارشناس انرژی
ایران دارنده ۱۸درصد از میادین گازی جهان و سومین تولیدکننده گاز جهان است و بیش از ۷۰ درصد از گاز تولیدی کشور در پارسجنوبی تولید میشود. همچنین، براساس گزارش شرکت ملی گاز ایران، ایران ۲۲ پالایشگاه گازی دارد و روزانه یک میلیارد مترمکعب گاز معادل بیش از ۵۵ میلیون بشکه نفت در کشور تولید و ۶ درصد از گاز تولیدی صادر میشود.براساس برآوردها، صنایع عمده ۱۷ درصد و نیروگاهها ۳۰ درصد و بخش خانگی و تجاری بیش از ۴۴ درصد از کل تولید گاز کشور را مصرف میکنند و گاز ایران به کشورهای ترکیه، عراق، ارمنستان، نخجوان و جمهوری آذربایجان صادر میشود.باوجود ظرفیتهای یادشده، تامین گاز در فصول سرد سال یکی از مشکلات سالهای اخیر ایران است. تا آنجا که تولید، عرضه، مصرف و تقاضا، حوزه گاز را شبیه به یک معادله کرده است. کارشناسان مشکل عدمتامین گاز در فصول سرد سال را ناشی از رشد اندک عرضه میدانند که بهدنبال محدودیتهای مالی، فنی و سرمایهگذاری ایجاد میشود.از سوی دیگر، تقاضا برای مصرف این انرژی در ایران بهشدت رشد داشته که بهگفته کارشناسان، این تقاضا ناشی از مصرف غیربهینه است.
افزایش سالانه انشعابات در مراکز مصرفکننده گاز از جمله مصارف نیروگاهها، بخش خانگی، صنایع و... منجر به مصرف غیربهینه گاز شده است.از سوی دیگر، تجهیزات و وسایل انتقال و مصرف سوخت دستگاههایی که عمده مصرف آنها گاز است، از سطح استاندارد پایینی برخوردار بوده که درنهایت منجر به هدرروی سوخت میشود.هدرروی سوخت در بحث ساختمانها نیز از دیگر دلایل مصرف بالای گاز است، چراکه تعداد بسیاری از ساختمانها عایقبندی مناسب ندارند، بنابراین در مجموع، این معادله به اینگونه است که رشد مصرف در کنار کندی عرضه، منجر به بروز کمبود گاز در فصل سرد سال میشود.کنترل این کمبود و مدیریت مصرف نیز نیازمند اتخاذ تدابیر و برنامههایی است که مانع از توسعه ناترازی در این بخش شود. ناترازی به این معنا است که تقاضا بیشتر از عرضه در یک فاصله زمانی مشخص پدید آید.
دولتها در چند سال گذشته، برای کنترل و جلوگیری از شدت این ناترازی، اقداماتی از جمله قطع گاز مقطعی یا سهمیهبندی گاز صنایع را بهکار میبندند که بهگفته بسیاری از کارشناسان، راحتترین راهکار است و درمان قطعی این درد نیست. در اصل، یکی از راهکارهای کوتاهمدت میتواند قطع گاز در برخی صنایع یا تعطیلی ادارات و مدارس باشد که به این صورت بتوان بحران را مدیریت کرد.
در چنین شرایطی، سوخت مورداستفاده در نیروگاهها ممکن است به سوخت مایع تغییر کند که البته این تغییر معمولا هزینهبر بوده و با مشکلاتی از جمله محدودیت تولید و خدمات همراه است، چراکه با تعطیلی ادارات، کاهش خدمات قابلتوجهی رخ میدهد. همچنین، با تغییر سوخت و استفاده از سوخت جایگزین در صنایع و کارخانهها، احتمال آلودگی هوا افزایش مییابد. علاوه بر این، استفاده از سوخت مایع، هزینههای بسیاری را بهدنبال دارد و هزینه تولید را افزایش میدهد.در نهایت، اقداماتی مانند قطع گاز در دوران پیک مصرف، میتواند به مدیریت مصرف گاز کمک کند و قطعی گاز در استانها را تا حدی کاهش دهد، اما همراه با هزینههای بالای تولیدی و زیستمحیطی است.
باتوجه به موارد یادشده، بسیاری اصلاح تعرفه گاز را راهکار عملیاتیتری برای کنترل مصرف میدانند. این گروه معتقدند بهدلیل آنکه گاز به صنایع و بسیاری از ادارات بهصورت ارزان ارائه میشود، بهطورمعمول کسی به فکر بهینهسازی مصرف نیست، هرچند محدودیتهای مالی و تکنولوژی، یکی از موانع جدی بهینهسازی مصرف بهویژه در کارخانجات و بخش تولید است، اما برای رفع ریشهای این مشکل باید با برنامههای تدریجی و میانمدت به اصلاح امور پرداخت.نکته دیگر، افزایش مصرف گاز بخش خانگی است که در زمستان با انفجار مصرف گاز در این بخش مواجه میشویم، برای تامین گاز خانگی مجبور به محدود کردن گازرسانی به نیروگاهها و صنایع خواهیم بود. از سوی دیگر، باوجود تمام اقدامات، ذخیرهسازی گاز نیز محدود است. بنابراین، کنترل مصرف تنها راه فعلی خواهد بود. به این ترتیب، صرفهجویی در مصرف گاز دیگر یک الزام نیست، بلکه یک اجبار است. در کل، مردم ایران باید بپذیرند که قبض گاز ۶۰ هزارتومانی نسبت به قیمتهای جهانی ارزان و مفت است. تا زمانی که این قبضهای ارزان صادر میشود، کسی به فکر بهینهسازی مصرف انرژی نیست.