-
نویسنده<!-- -->:<!-- --> <!-- -->امیرحسن کاکایی، عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت

کارآفرینی و ارزش‌های فراموش‌شده

امیرحسن کاکایی-عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت

یک سوال ذهنم را مشغول کرده است: چرا کارآفرینانی که من در دهه ۶۰ می‌شناختم آن‌طور که بایدوشاید ثروتمند نشدند و برعکس، عمده کارآفرینانی که امروز نام‌شان بر سر زبان‌هاست، باعث رشد و توسعه اقتصادی کشور نمی‌شوند؟ قبل از هر چیز می‌توانیم سیاست‌گذاری‌های دولتی و حاکمیت را مسئول این وضعیت بدانیم که من قبلا بارها در زمینه آن صحبت کرده‌ام. می‌خواهم در این نوشتار کوتاه درباره خود کارآفرینان و ارزش‌های ذهنی آنها و اثر آنها بر نتایج کارشان برای جامعه صحبت کنم.

با تکرار این خبر وحشتناک شروع می‌کنم که یکی از بانک‌های خصوصی کشور که قبلا زیان انباشته‌اش از مرز بحرانی ۱۰۰ هزار میلیارد تومان گذشته، سهمش در رشد پایه پولی سال ۱۴۰۱ حدود ۲۵ درصد از اضافه‌برداشت‌های بانکی بوده است.

سوال اصلی من این است که آیا اجرای پروژه‌هایی چون ‌مال‌های بزرگ برای کشور مفیدتر است یا توسعه مثلا صنعت پتروشیمی یا خودرو؟ چرا سود سرمایه‌گذاری در بخش الکترونیک که می‌تواند سهم بزرگی از تولید ملی را شامل شود، با سرمایه‌گذاری در ملک و زمین و هوا فروشی، قابل‌مقایسه نیست؟ چرا برق شهرک‌های صنعتی و کارخانجات به‌راحتی قطع می‌شود، اما برق مال‌ها، نه؟ چرا به برخی از بانک‌های ورشکسته اجازه می‌دهند پول چاپ و مشکلات خود را با ایجاد تورم برای مردم حل کنند، اما برای صنایع همیشه مشکل نقدینگی داریم؟ چه فرقی بین کارآفرینی مولد و مخرب وجود دارد؟ آیا تمام کارآفرینان برای کشور ثروت ایجاد می‌کنند یا برخی این ثروت را می‌بلعند و پز کارآفرینی می‌دهند؟

در ادبیات بین‌المللی ممکن است مالکان بانک‌هایی مشابه بانک مدنظر ما باتوجه به سایر فعالیت‌های اقتصادی، یک کارآفرین بزرگ محسوب ‌شوند، چراکه حداکثر بهره‌برداری را از شرایط موجود کرده، برای یک عده شغل ایجاد و از یک زمین خالی، یک موجود غول‌پیکر با ارزش نامی هزاران میلیاردی خلق می‌کنند و البته یک عده را هم ثروتمند. پس این افراد یک نمونه کامل از یک فرد کارآفرین هستند.

البته آدم وقتی یاد کسانی مانند خیامی‌ها می‌افتد، کمی در این تعریف شک می‌کند. چرا ما در دهه‌های ۴۰ و ۷۰ که کمترین درآمدهای نفتی ۶ دهه را داشتیم، بالاترین رشدها را شاهد بوده‌ایم و وضع مردم به‌طور معنی‌داری بهتر شد، اما امروز با اینکه این همه مال و فروشگاه زنجیره‌ای و شرکت دانش‌بنیان داریم، احساس بهتری نداریم؟ شاید یک نفر بگوید احساس من غلط است، اما آمار و ارقام در زمینه رشد کشور و تورم و... چه؟ آیا در یک دهه گذشته با ایجاد این همه مال پیشرفت کرده‌ایم؟ آیا با تزریق پول اضافه به بانک‌ها و از طریق آنها، تزریق پول به پروژه‌هایی که عمدتا پول مصرف و جیب مالکان خود را پر می‌کنند، به رشد و توسعه کشور کمک می‌کنیم؟

شکی نیست که نیازمند مال و سینما و تفریح هستیم، اما اگر همین پول را صرف ساخت زمین فوتبال و بسکتبال یا سالن ورزشی می‌کردیم و جوان‌ها به‌جای مال‌گردی و کافی‌شاپ‌نشینی، انرژی خود را در محیط‌های ورزشی تخلیه می‌کردند، بهتر نبود؟

اگر همین برق را مصرف و کالای باکیفیت را با بهره‌وری بالاتر تولید می‌کردیم، بیشتر ارزش‌آفرینی می‌کردیم یا اینکه مال‌هایی ساختیم که در اوج تابستان آدم در آن یخ می‌زند؟

اگر خودرو بهتری می‌ساختیم بیشتر افتخار می‌کردیم یا اینکه فلان بازار سنتی شیک را که معلوم نیست که درآمد واقعی دارد، ایجاد کرده‌ایم؟ اگر این مصالحی را که برای ایجاد چنین مالی مصرف کرده‌ایم، برای ساخت چند برج مسکونی صرف می‌کردیم و به زوج‌های جوان می‌دادیم، بهتر نبود؟

من هم شکی ندارم که بالاخره بعد از سال‌ها، کسب‌وکارها راه می‌افتند، اما سوال اصلی اولویت‌ها و ارزش‌آفرینی‌های واقعی برای عامه مردم است. اینکه ما یک‌سری پروژه ساختمانی غیراقتصادی ایجاد و بعد برای اقتصادی نشان دادن آن، پول چاپ کنیم و جیب مردم را خالی، چه نتیجه‌ای دارد؟ تورم باعث می‌شود ارزش دارایی‌های این آقایان و سازمان‌ها به‌ظاهر بالا برود و آنها سود نشان دهند، اما جیب مردم خالی‌تر می‌شود و قدرت خرید پایین‌تر می‌آید و درنتیجه درآمد واقعی عملیاتی منفی خواهد بود؛ پس عملا این پروژه‌ها که تعدادشان کم نیست، کشور را خالی می‌کنند، نه پر. جالب‌تر اینکه در این چند روز که خبر اضافه‌برداشت‌های بانک‌ها طرح شده، ندیدم حتی یک مسئول احساس ناراحتی و اقلا عذرخواهی خشک و خالی از مردم کند.

اما واقعا آیا کارآفرین بی‌اخلاق با کارآفرین بااخلاق فرق نمی‌کند؟ آیا کارآفرین فقط باید به فکر جیب خود باشد و از قدرتش برای حداکثرسازی سود خود استفاده کند یا همزمان باید به فکر منافع مردم هم باشد و با کمترین برداشت از منابع عامه، بیشترین ارزش‌آفرینی را برای جامعه داشته باشد؟

از نظر من کارآفرین بدون اخلاق نه‌تنها موجود ارزشمندی برای جامعه نیست، بلکه یک طفیلی به تمام معناست. متاسفانه ما کارآفرینان ارزشمند خود را به‌تدریج کنار گذاشته‌ایم و کارآفرینانی را تشویق می‌کنیم که در حال مکش بیشتر ثروت جامعه هستند. جامعه امروز نیازمند کارآفرینان اخلاق‌مدار، ارزش‌آفرین و مسئولیت‌پذیر است که اقتصاد جامعه را به حرکت وا‌دارد؛ قطعا سیاستمداران هم باید در سیاست‌هایی که ما را به اینجا کشانده، بازنگری کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین