صنعت در عصر هوشمصنوعی
امین فرجی-رئیس مرکز تحقیقات شهر هوشمند ایران
کاربرد هوشمصنوعی در مراحل ابتدایی و ساده آن، دادن ظرفیت و قابلیت به ماشینها و ابزارهایی است که بتوانند مانند یک انسان استنباط و استنتاج کنند. آینده کاربرد هوشمصنوعی در کشور روشن است، چراکه باتوجه به ظرفیتهای موجود از جمله مراکز استارتآپی و نوآوری و پارکهای علم و فناوری روزبهروز به کاربرد هوشمصنوعی در ارکان شهری افزوده میشود. حال اینکه کدام بخش پذیرای هوشمصنوعی خواهد بود، میتوان آن بخشهایی از نظام اداری کشور را نام برد که فعالیتهای خود را به فضاهای پلتفرمی گره زدهاند. اما کاربرد هوشمصنوعی در صنعت را باید در مفهوم کلان آن بررسی کرد. در واقع باتوجه به قدرتی که انسانها با بهرهگیری از دادهها به ماشینها و ابزارها دادهاند، میتوانند با کمک یادگیری ماشین موجب ارتقای بهرهوری شوند. بههمیندلیل، کاربرد هوشمصنوعی در صنعت میتواند منجر به عملکردهای بهینه و کاهش خطاها شود. عدماطلاع از تجربیات گذشته که در برخی مواقع منجر به تکرار مکررات و در بسیاری موارد، منجر ورشکستگی یک صنعت میشود؛ در این زمینه هوشمصنوعی مسیر درستتری را انتخاب میکند و بهطورطبیعی حجم قابلتوجهی از تصمیماتی که برمبنای هوشمصنوعی اتخاذ میشود، منطقیتر است. امروزه هیچ چارهای جز قدم برداشتن در مسیر استفاده از هوشمصنوعی نداریم. در مقیاس کلان و همچنین دیدگاههای مسئولان بالارتبه نشان میدهد که دیگر قادر به اداره امور به شیوههای سنتی در حوزههای مختلف از جمله صنعت و معدن نیستیم. برای مثال، برای اداره حجم قابلتوجهی از دستاوردهای معدنی، باید از هوشمصنوعی نهایت بهره را ببریم. گفتنی است، در مدیریت تولیدات کارخانهای هم باید در این مسیر قدم برداریم.
نظریههای مربوط به شیوههای سنتی اداره امور که مهمترین آنها از سوی دانشمندان برای مکانیابی صنعتی مطرح شده است، به مکان بهینه صنعتی تاکید دارد. این موضوع یعنی بلامکان شدن و یا از بین رفتن فضا در حوزه فناوریهای تحولآفرین که خودش را با هوشمصنوعی نشان میدهد. در اصل ما میتوانیم بدون وابستگی به این امر محدودیتهای فضایی کسبوکارها بهویژه در صنعت را تغییر دهیم و منوط به آن نباشیم. در کل و در یک جمعبندی کلی، میتوان گفت که امروز هوشمصنوعی جای خود را وارد عرصه صنعت کرده، هرچند هنوز فراگیر نشده است، اما شیوههای سنتی بهدلیل فراگیری که دارند، هنوز در مقابل این ماجرا ایستادگی میکنند. اما برای رقابتپذیر شدن و حضور در بازار بهویژه در روزگاری که ثانیهها تصمیمگیر هستند، چارهای جز رفتن بهسمت هوشمصنوعی نخواهیم داشت. مانند همه ادوار در تاریخ همواره زمانی که یک فناوری رشد پیدا میکند، گروهی همیشه بیگانه با فناوری هستند و گروهی پیشرو وجود دارند و از فناوریهای روز بیشتر استفاده میکنند. این بخش از جامعه بهویژه نسلی که در ادبیات بینالمللی به آن نسل زد گفته میشود، بخش قابلتوجهی از زندگی خود را در بعد چهارم اینترنت یعنی هوشمصنوعی سپری میکنند. شهر هوشمند هم، مفهومی کلان است که بهعنوان یک ابزار در مسیر توسعهیافتگی شناخته میشود. در واقع، توجه به ساخت و توسعه شهرهای هوشمند مقدمهای برای بهتر زندگی کردن است، چراکه به ارتقای کیفیت زندگی شهروندان میانجامد. گفتنی است، شهرهای هوشمند با ابزارهای مبتنی بر فناوری، معنای حقیقی پیدا میکنند و بهطورخاص نمیتوان بهرهگیری از فناوریهای مبتنی بر هوشمصنوعی و اینترنت اشیا را نمود واقعی شهر هوشمند بدانیم. در حقیقت، این مدیریت هوشمند است که به مفهوم شهر هوشمند واقعیت میبخشد. مدیریت هوشمند منجر به تصمیمگیری درست میشود و میتوان آینده قابلتصوری را برای شهر پیشبینی کرد. مدیریت هوشمند موجب میشود که مردم با مشکلات کمتری مواجه شوند و در بستری عادلانهتر به منابع دسترسی پیدا کنند. در عمل، حضور مردم در عرصه شهری با مدیریت فارغ از تلاطمها و آلودگیهای محیطی همراه است. در اصل، میتوان گفت این مفهوم همان مفهوم شهر هوشمند است که زمینه اصلی توسعه گردشگری هوشمند بهحساب میآید.
آن دسته از کسبوکارهایی که روشهای سنتی را کنار گذاشته و محدودیت مکانی را از بین بردهاند، بهتر میتوانند در این عرصه موفق باشند. نمونه چنین روندی پلتفرمهایی هستند که در صنعت گردشگری چند سالی است، راه افتادهاند و به معرفی چندبعدی مکانها میپردازند. همچنین، کاربرد واقعیتافزوده و واقعیتمجازی در صنعت گردشگری، نمونه دیگری از گردشگری هوشمند در جهان امروز است. متاسفانه ایران در ابتدای کاربرد هوشمصنوعی در مدیریت شهری و هوشمندسازی قرار دارد و چندان پیشرو نیستیم و مسیر طولانی برای پیمودن داریم. باوجود این عقبماندگی و باتوجه به اینکه نیاز به دید و نگرشی شفاف از وضعیت هوشمندسازی در شهرهای کشور داریم، سامانهای در مرکز تحقیقات شهر هوشمند راهاندازی شده که هدف آن ارائه دید روشن از مسیر هوشمندسازی شهرها در کشور است. اگر در نقطه شروع بدانیم که وضعیت فعلی کشور در بهرهگیری از هوشمصنوعی و هوشمندسازی چیست، باعث میشود که تجویزهای درستی داشته باشیم. در گام نخست، هدف ما این است که در ابتدای مسیر به رتبهبندی ۵۲ شهری که بالای ۲۰۰هزار نفر جمعیت دارند، بپردازیم. در مراحل بعدی، بقیه شهرها با دستهبندیهای مشخصشده رتبهبندی میشوند. هدف این است که از این محل بتوان مسیر تعالی را پیدا کرد. بهدلیل وسعت سرزمینی و تنوع اقلیمی و باتوجه به نیروی کار جوان و خلاق و تعداد بالای دانشگاههای کشور، میتوان به هوشمندسازی ارکان شهری در قالب وسیع امیدوار بود، اما در نهایت باید در مسیر درست خود قرار بگیرد.