حملونقل یا خودرو؛ مسئله این است!
امیرحسن کاکایی-عضو هیاتعلمی دانشگاه علم و صنعت
هفته پیش هوای بسیار آلودهای را پشتسر گذاشتیم. این هفته و هفتههای بعد هم قطعا روزهای بسیار آلوده را در پیشرو داریم. دائما باید دعا کنیم باری تعالی باد و باران بفرستد تا بلکه از این اوضاع نجات پیدا کنیم. دعا کردن بسیار بسیار مهم و حیاتبخش است اما اوضاع از منظر سیاسی و سیاستگذاری، مایه شرمساری است. در قرنی بهسر میبریم که مسائل گوناگون به مدد فناوری و بهویژه هوش مصنوعی قابل تجزیهوتحلیل، برنامهریزی و حل است.
واقعیت این است که سیاستگذاران ما سالهاست مسیر را اشتباه رفتهاند. اینکه نرخ حاملهای انرژی را پایین نگهداشتهایم به گمان اینکه مردم در آسایش باشند، نخستین اشتباه راهبردی بوده و خواهد بود. همچنین اینکه ما دائم سد و نیروگاه ساختهایم به امید اینکه بتوانیم اشتهای سیریناپذیر مردم را در مصرف حاملهای انرژی تقریبا مجانی، پاسخ بدهیم، بدون اینکه بسترهای لازم برای اصلاح الگوی مصرف را فراهم کنیم، اشتباه دوم راهبردی است. در این سطح، اشتباهات راهبردی دیگری هم وجود دارد که پرداختن به آنها در حوصله این نوشتار کوتاه نیست.
در سطح مصرفکنندهها نیز اشتباهات راهبردی زیادی رخ داده است. یکی از مهمترین آنها، توجه به موضوع خودرو، آن هم خودرو سواری، بهجای توجه به حملونقل بهعنوان یک زیستبوم اقتصاد و زندگی جامعه در کشور است.
نظام حملونقل یک زیستبوم (اکوسیستم) فعال است. اگر انسان در یک زیستبوم حیاتی روی یکگونه جانوری یا گیاهی حمایت نامتوازن داشته باشد، تعادل آن زیستبوم بهم خواهد خورد و بعضا حیات در کل آن زیستبوم بهخطر میافتد. البته این مثال هماکنون در کل کرهزمین در جایجای آن قابلمشاهده است.
شریان هر اقتصادی در کشور و حتی زندگی در جوامع، جادهها و خیابانها هستند و خون جاری در آن، از سوی نظام حملونقل جابهجا میشود. قطار، هواپیما، اتوبوس بینشهری، کامیونها، تریلیها و البته تاکسیها، ورودی و خروجیهای اصلی مسافر و بار به شهرها هستند. البته در شهرهای ساحلی باید به قایقها و کشتیها هم اشاره کرد. در داخل شهرها هم متروها، اتوبوسها، ونها و تاکسیها در کنار وانتها و کامیونها منطقا باید عمده بار و مسافر را جابهجا کنند. در یک شهر بزرگ مانند تهران که دارای فرودگاه بزرگ بینالمللی مانند امام خمینی است، علیالقاعده باید یک مسافر بتواند همانجا سوار یک قطار شود بهسمت شهر بیاید. وقتی داخل تهران میشود، باید بتواند با یک مترو (که ایستگاهش کنار ایستگاه قطار است)، به منطقه موردنظر در ابرشهر تهران برود. در آنجا نیز باید انواع اتوبوس و ون و تاکسی در اختیار باشد که او را به محل و کوی موردنظر برساند. اما الان چگونه است؟ خودروهای سواری بهویژه خودروهای شخصی مهمترین حامل مسافر در تهران است. حتی بهتازگی با باب شدن تاکسیهای اینترنتی، مردم که زمانی تاکسیها را پر میکردند، به مسافرت تکنفره عادت کردهاند. آن خودرویی که یک نفر را جابهجا میکند، از منظر حملونقل فرقی با یک خودرو تکسرنشین نمیکند. بماند که ما جدیدا عادت کردهایم بار را هم با خودروهای سواری جابهجا کنیم که خود پدیده خطرناک جدیدی است.
نتیجه این ضعف شدید نظام حملونقل، از هرچه که بگذریم، ترافیک است که روزبهروز بدتر و بدتر میشود. ترافیک دو ضرر بسیار بزرگ و اساسی غیرقابل رفع دارد: آلودگی، اتلاف وقت مردم البته مصرف بنزین زیاد و استهلاک خودروها و هزینههای مترتب بر کشور، هستند که تا حدی قابلجبران است و با آن دو موضوع قابلقیاس نیستند. بنزین قابلیت تولید یا واردات دارد، اما عمر تلفشده مردم را چه کسی میتواند جبران کند؟
متاسفانه نگاه جزءنگر بهجای نگاه نظاممند و کلنگر، باعث شده دائما مسئولان راهحلهایی بدهند که مشکل اصلی را نهتنها رفع نمیکند، بلکه پیچیدهتر و غیرقابل حلتر میکند. مسئولان بهجای اینکه ببینند مشکل حملونقل در شهرها و کشور چیست و آنها را بهطور ریشهای حل کنند یا حداقل نگذارند بیشتر شود، دائما دنبال توسعه خودروهای سواری هستند. بدینترتیب با وجود ادعاهای مسئولان در طول زمان، نهتنها آلودگی و ترافیک کم نشده، بلکه روزبهروز اوضاع بدتر شده و روزهای افتضاح ما در شهرهای بزرگ در کل سال، بهشدت افزایش یافته است؛ روزهایی که از آلودگی هوا، خورشید دیده نمیشود یا از صفهای ایستاده در بزرگراهها، بهشدت کلافه میشویم. بهتازگی هم که پارکهای ۲ و ۳ ردیفه هم به این معضلات افزوده شده است. بماند که این وسط تعداد رانندگان خودخواه هم زیادتر شده و نظم حداقلی ترافیکی هم رعایت نمیشود.
برخی خودرو برقی را راه نجات میدانند. این در شرایط فعلی مملکت، یکی از خطرناکترین راهحلهای ممکن برای رفع مشکلات و فقط یک حرف پوپولیستی است که به بهانه حمایت از دانشگاهیان و فناوران زده میشود. همین الان مهمترین عامل آلودگی در شهر بزرگ تهران، استفاده از مازوت در نیروگاههاست. حال تصور کنید بخواهیم به یک میلیون خودرو برقی، در هر روز برق برسانیم. با این اوضاع دیگر نفس هم نمیتوانیم بکشیم. خودرو برقی برای شرایطی خوب است که همهچیز سر جایش است و حالا میخواهند یک گام دیگر پیش بروند و آلودگی را کم کنند. ضمن اینکه اصولا مشکل اصلی همین توجه به خودرو سواری بهجای توجه به خودروهای جمعی و نظام حملونقل است.
ما هماکنون میراثدار این نوع راهحلها که با نگاه جزءنگر ارائه شدهاند، هستیم و روزبهروز هم در باتلاق خودساخته فرو میرویم. مگر اینکه به موضوع حملونقل یک نگاه کلنگر بیندازیم و به ارکان اصلی آن، نه ارکان فرعی، توجه کنیم. تا اینگونه پیش میرویم، نهتنها روزبهروز آلودگی و ترافیک بیشتر میشود، بلکه هزینههای حملونقل و نهایتا هزینههای زندگی و تولید در کشور بالا میرود و بهرهوری پایین آمده و قابلیت رقابتپذیری اقتصاد تحلیل میرود و اوضاع معیشت و زندگی مردم خرابتر میشود. البته مثالهای من عمدتا درباره شهرهای بزرگ بود. اما این معضل در جادههای اصلی کشور نیز وجود دارد و روی کل اقتصاد کشور اثر میگذارد و بهتدریج توان کشور را تحلیل میبرد: انرژی، هوای پاک، وقت ارزشمند انسانها، هزینه تمامشده کالا و خدمات و...
از مسئولان خواهش میکنم کمی نگاهشان را فراتر ببرند و از دانش و علم مدیریت و سیاستگذاری استفاده بیشتری کنند و از دنبال کردن راهحلهای مقطعی جزءنگر سریع بپرهیزند و با نگاهی کلاننگر به داد نظامهای مانند حملونقل برسند. اینگونه پیش برویم، نهتنها اقتصادمان فرو خواهد پاشید، بلکه نفس کشیدن هم برایمان معضلی خواهد شد.