فاصله زیاد ما تا «شاد بودن»
منوچهر محمدشمیرانی - کارشناس ارتباطات
بر اساس گزارش سالانه شبکه راهحلهای توسعه پایدار سازمان ملل متحد، از بین ۱۵۶ کشور مورد بررسی شاد و غمگین بودن، ایران رتبه ۱۱۸ را بهدست آورده است.این گزارش، که از سال ۲۰۱۲ بر اساس شش متغیر سرانه تولید ناخالص داخلی، حمایت اجتماعی، امید به زندگی سالم، آزادی در انتخاب زندگی خود، سخاوت و فساد رتبهبندی میشود چگونگی وضعیت زندگی در این کشورها را بیان میکند.
با توجه به رتبه کشور ما در این گزارش طی سالهای اخیر، میتوان گفت با کشور فنلاند بهعنوان شادترین کشور جهان ۱۱۷ پله و با کشور افغانستان بهعنوان غمگینترین کشور جهان، که در قعر این جدول قرار دارد فقط ۳۸ پله فاصله داریم.بررسی نتایج چند سال اخیر این گزارش، نشانگر آن است اگر شرایط را در نیابیم و فکری برای شادی مردم نکنیم دور از انتظار نخواهد بود که به همین زودیها، پهلو به پهلوی افغانستان، سر از قعر جدول در آوریم و دل، خوش کنیم که: «از آخر، اول شدهایم! »
- شادی در اسلام
شادی، از مهمترین نیازهای بشر به شمار میرود و هر ملتی، با توجه به باورهایش، بهگونهای غم و شادی خود را بروز میدهد.
- حق، تو را از بهر شادی آفرید
- تا ز تو، آرامشی گردد پدید
البته، دین اسلام بهعنوان دین فطرت و طبیعت هم، پیروان خود را به شادیهای مثبت و سازنده دعوت میکند. حضرت علی(ع) در این مورد گفتهاند: این دلها، همانند بدنها خسته و افسرده میشوند و نیاز به استراحت دارند. در این حال، نکتههای زیبا و نشاط انگیز برای آنها انتخاب کنید.به یاد داشته باشیم غم و شادی هر کسی، بستگی به معیارها و ارزشهای مورد قبول اوست. یکی با دیدار خانواده و دوستان شاد میشود و دیگری، با رسیدگی به مستمندان و نیازمندان. کسی هم، شادی و خوشحالی را در عفو و گذشت دیگران میداند و شاید هم یکی، شادی را در تلاش برای بهبود اقتصادی و کسبوکار مردمش ببیند. در همین زمینه، پیامبر اسلام (ص) پیرامون بهترین بندگان خدا فرموده است: آنهایی هستند که وقتی نیکی میکنند خوشحال میشوند و زمانی که بدی کردند طلب استغفار میکنند.در حالی که اسلام، دین شادی و نشاط است و دستورهای فردی و اجتماعی آن، همگی بر اساس رضایت و شادی و نشاط و تحرک و همدلی بین انسانها استوار شده است باید دید چه شده است شادی از فضای جامعه ما، پر کشیده و رخت بر بسته است و کمتر میتوان شاهد شادیهای واقعی و درونی و از ته دل، در میان مردم بود؟!
-رابطه امید با شادی
آیا خیل انبوه جوانان تحصیلکرده بیکار، که پس از هزینههای زیاد و تلاشهای بسیار، در گوشه خانه و در مقابل چشمان پدر و مادر، همچون شمع آب میشوند، مجالی برای شاد بودن باقی میگذارند؟
یا با شرایط اقتصادی نامناسب و گرانیهای بیرویه، که راه نفس همه و حتی تولیدکنندگان و صنعتگران و بازرگانان را بسته است حالی برای لبخند زدن و شادی کردن میماند؟
یا نابرابریهای شدید اجتماعی و گسترش حجم فساد در سطح جامعه، امکانی برای شاد بودن مردم باقی میگذارد؟
در این زمینه، یک جامعهشناس معتقد است که شادی و نشاط، باید از درون جامعه و خانواده به وجود آید. اما، با توجه به مشکلات فراوان اجتماعی، متاسفانه تعامل اجتماعی به پایینترین سطح خود رسیده و بسیاری از افراد، حتی با اعضای درجه یک خانواده خود نیز، تعامل و معاشرتی ندارند.به قول یک جامعهشناس دیگر: کشور ایران، سراپا آسیب اجتماعی است. جامعه ایران، پر از بداخلاقی است و مردم، از همهچیز ناراحت و عصبانی هستند و زمانی که این ظرفیت، لبریز شود افرادی که احساس استیصال و درماندگی کنند به خشونت، علیه خود یا دیگری دست خواهند زد.
با مشکلات ریز و درشتی که مردم ما، در این سالها با آن دست به گریبان هستند و آینده روشن و مشخصی را در پیش روی خود نمیبینند و صرفا، سعی میکنند در روزمرگی تحمیلی به آنان، «باری به هر جهت» بگذرانند تا شاید اتفاق خوبی برایشان رقم بخورد به یاد نوشتهای از چارلی چاپلین خواهیم افتاد که میگفت:
«خوشبختی، فاصله این بدبختی تا بدبختی دیگر است! »
به هر حال، از جامعهای که امید به آینده در آن، چندان رنگی ندارد نمیتوان انتظار داشت مردم شادی را در خود بپرورانند. شرایط رفاهی، اقتصادی جامعه، رونق اقتصادی و تولید در سطح کشور، زندگی آسان و بیدغدغه و همراه با رفاه مناسب، جملگی میتواند از دلایل اصلی پیشرفت یک جامعه و شادی مردم آن باشد. بهاینترتیب، باید بشتابیم و به یاد داشته باشیم اگر دست روی دست بگذاریم و زمینههای مناسب شاد بودن آحاد جامعه را فراهم نسازیم به همین زودیها، در مقایسه با سایر جوامع شاد دنیا، پلههای بیشتری را سقوط خواهیم کرد و در آن روز، به یقین از یک جامعه غمگین، نمیتوان انتظار تلاش برای بهبود اقتصاد و تولید کشور را داشت.