سایه سنگین ناترازی برق بر اقتصاد
مهدی عرب صادق-کارشناس ارشد انرژی
در مسیر رشد اقتصادی پایدار کشور، توسعه تولید داخلی و صنعتی بههمراه تامین برق پایدار از اهمیت بالایی برخوردار است؛ اما واقعیت این است که وابستگی به سوختهای فسیلی و تولید حرارتی در سبد نیروگاهی کشور، در فصل سرما چالشهایی ایجاد میکند و باعث متوقف شدن و گسستگی در چرخه توسعه میشود. در واقع، در تابستان نیز وضعیت بهتر نیست و مشکل انرژی بهدلیل چالشهای اساسی صنعت برق و اقتصاد کشور برجسته میشود. خاموشی و قطعی برق، بهصورت برنامهریزیشده یا بیبرنامه، عواملی هستند که رشد تولید را مختل میکنند. بهعنوانمثال، صنایع فولاد هر ماه به خسارتهای چند هزار میلیارد تومانی در نتیجه خاموشی برق دچار میشوند. در زمستان مشکل انرژی و در تابستان نیز مشکل توان و ظرفیت نیروگاهی وجود دارد. در چالش ناترازی برق که در تابستان شاهد آن هستیم، چندین عامل کلیدی مطرح میشود؛ اما نخستین نکته که به ذهن میرسد، ظرفیت نصبشده نیروگاهی و ارتباط آن با تحریمها و مشکلات تامین اعتبار بودجه است.
تامین انرژی برق پایدار برای صنایع و کارخانجات تولیدی از چالشهای اصلی در مسیر رشد تولید ساختمحور کشور است. این چالش باعث ناراحتی و نگرانی روزافزون سرمایهگذاران شده؛ اما راهحلهای کوتاهمدت و بلندمدتی برای رفع این چالش وجود دارد. درحالحاضر، مشکل اساسی در تامین برق پایدار برای صنایع، کارخانجات و واحدهای تولیدی کوچک، کمبود ظرفیت نیروگاهی است اما این تنها مشکل نیست؛ زیرا شبکه انتقال و توزیع نیز با خطرات اساسی مواجه است.براساس آمارهای رسمی، در سال گذشته سهم مصرف برق در صنایع و بخش مسکونی هرکدام حدود ۳۴ درصد بوده و امسال، مصرف کل کشور به بیش از ۷۲ هزار مگاوات رسیده است. بهطورمیانگین، رشد بار سالانه بین ۵ تا ۷ درصد است و با در نظر گرفتن آمار گذشته و حتی در شرایط بدترین رشد، سهم کل بار مربوط به بخش مسکونی به حدود ۲۵ هزار مگاوات میرسد. این در حالی است که برخی مسئولان از عدد ۳۰ هزار مگاوات صحبت میکنند که تنها برای بار سرمایشی بخش مسکونی استفاده میشود. این تناقض با آمارهای رسمی گذشته و پیشبینی بار و تقاضا وجود دارد. بدون شک، این اطلاعات صحیح نیستند و ممکن است باعث خطا در محاسبات و تحلیلها شوند و مشکلات صنعت برق را تشدید کنند؛ بنابراین، مشکلات در حوزه صنعت برق بهتنهایی محدود به ظرفیت نصبشده نیروگاهی نیستند. در واقع، متاسفانه مشکلات اصلی دیگری وجود دارند که در پس ظاهر این مشکلات پنهان شدهاند. مسئله عدمتوسعه ظرفیت نیروگاهی یک چالش جدی است.باید در بخش مسکونی نیز صرفهجویی در مصرف برق انجام گیرد و البته تغییر الگوی مصرف یکی از ضرورتهای پیشرفت است؛ اما منطقی نیست که مصرف بهطوردستوری محدود شود، بهویژه در بخشی که بهصورت مستقیم به اقتصاد و صنعت وابسته است.
متاسفانه در وزارت نیرو، کنترل هزینه و هوشمندی در برنامهریزی پروژهها وجود ندارد و اولویتها برای طرحهای بینیاز از مطالعات و گاهی براساس مسائل غیرفنی تعیین میشوند. این مشکلات باعث عمق ناترازی برق شده است و مسئولان صنعت برق نهتنها برنامهای برای کاهش این ناترازی ندارند، بلکه حتی نگرشی نسبت به میزان آنهم ندارند. بهتازگی در یکی از رسانهها شاهد وجود اختلافنظر بین ۲ مسئول برجسته و تصمیمگیرنده در صنعت برق درباره میزان ناترازی بودیم که اختلاف آنها حدود ۶۰ درصد بود. در این شرایط، نمیتوانید بدانید کجا ایستادهاید و چگونه میتوانید مسیر را برای رسیدن به مقصدتان تعیین کنید.استقرار سیستم کنترلپذیری در شبکه برق مبتنی بر رویتپذیری اصلی است که صنعت برق کشور ما از آن بیبهره است. این وضعیت باعث شده که چالش تامین برق پایدار، امنیت سرمایهگذاری در صنعت و حتی خود صنعت برق را بهخطر بیندازد و سرمایهگذاران ناامید شوند؛ این مسئله بسیار نگرانکننده است. بهتر بود اگر دولت اجازه میداد افزایش ظرفیت به بخش خصوصی واگذار شود. متاسفانه، سیاستگذاری در این زمینه ضعیف بوده و دولت خود نیز در برنامههای بالادستی عمل نکرده است. مثالی از این مسئله، عدماجرای بهموقع برنامه ششم توسعه است؛ اما واقعیت آن است که سیاستهای نادرست باعث شده که سرمایهگذاران از ساخت نیروگاهها دست بردارند. مشکلات صنعت برق امروزی علاوه بر ناترازی، شامل عدمتوسعه شبکه انتقال و خستگی است. متاسفانه، راهبردی بلندمدت در کنار راهکارهای کوتاهمدت برای حل این دو چالش مهم وجود ندارد. اگر همه مشکلات ناترازی برق امروز با ساخت نیروگاهها برطرف شود، شبکه انتقال کشور مشکل اساسی پایداری و اعتمادپذیری را خواهد داشت و امکان انتقال این توان به مصرفکنندگان صنعتی وجود نخواهد داشت.