صحبت های جالب جواد یساری روی آنتن؛ درهای کشور را به روی خوانندههای ایرانی باز کنید
چه اشکالی دارد خوانندگان آن ور آبی به ایران برگردند و در کشورشان کنسرت بگذارند و آلبوم دهند؟ چه اشکالی دارد مردم ایران به جای آن که برای هر کنسرت، میلیاردها تومان خرج بلیت هواپیما و هتل و ورودی کنسرت و … در ترکیه و امارات و ارمنستان کنند، این پولها را در کشور خودمان خرج کنند؟
در حالی که نه صدا و سیما، ویژه برنامه نوروزی جذابی دارد و نه شبکههای ماهوارهای فارسی زبان برنامه درخوری برای عرضه در عید دارند، یکی از پلتفرمهای نمایش خانگی، برنامهای را منتشر کرد که گوی سبقت را از رقبای تلویزیونی و ماهوارهای ربود؛ خاصه آن که "پسر پر انرژی ایران"، حامد آهنگی، اجرای آن را به عهده داشت و هر جا که او باشد، حتماً خنده و نشاط هم خواهد بود.
این نوشتار، البته در صدد پرداختن به برنامه "تی ان تی" فیلیمو نیست؛ آنچه باعث شد این چند سطر به رشته تحریر آیند، مهمان اولین قسمت برنامه است: جواد یساری.
جواد یساری ، خواننده قدیمی، متولد ۱۳۲۳ تهران است. در جوانی کشتی میگرفته و باستانی کار بوده است. مغازهای داشته و یخچال و تلویویون قسطی میفروخته است، ولی ورشکست شد. خودش به شوخی میگوید: از سر بیکاری و ناراحتی گاهی زیر آواز میزدم و مردم هم خوششان میآمد و این طوری بود که خواننده شدم.
با انتشار کاری به نام "خوشگله" نامش بر سر زبانها افتاد و تا پیروزی انقلاب، حدود یکصد اثر ارائه کرد. بعد از انقلاب ممنوع الفعالیت شد، از ایران نرفت. او سالهای سال دنبال مجوز برای خوانندگی در ایران بود، ولی اجازه ندادند، حال آن که در همین مدت، کنسرتهایی در خارج کشور برگزار میکرد.
به هر روی و پس از گذشت ۴ دهه و در سالهایی که عمر او از ۷۰ گذشته است، سرانجام احازه دادند در یک اثر سینمایی بخواند و بالاخره در برنامه تی ان تی، به آرزوی چهل و چند ساله اش رسید که چیزی نبود جز اجرای زنده برای مخاطبان ایرانی در ایران.
یساری در این برنامه که با حضور تماشاگران برگزار شد، چند کار قدیمی و از جمله ترانه معروف "صبر ایوب" را اجرا کرد. او وقتی دید که بعد از گذشت قریب به نیم قرن از تولد این ترانه ها، مردم هنوز آنها را حفظ اند و با وی همراهی میکنند، ذوق زده و احساساتی شد و حتی یکی دو بار برای این که مطمئن شود درست میشنود و مردم همراهی میکنند، به گروه موسیقی گفت که لحظاتی اجرا نکنند تا آنچه به گوش میرسد صدای خالص مردمی باشد که میخواندند: …، اما اون روزها دیگه برنمی گرده!
این که انسانی را ببینی که دهها سال از حرفه و هنرش منع شده و اینک در ۷۸ سالگی به آرزویش رسیده است، حسی عجیب دارد، آمیخته به شادی و حسرت؛ و آن شب، میشد در چشم ها، لحن و صدا و کلمه به کلمه حرف هایش این را دید و شنید: هم شاد بود که دارد برای مردم میخواند و هم حسرت میخورد که چرا این همه سال و در اوج جوانی و پختگی میانسالی خواندن را از او گرفتند؟!
فیلیمو کار قشنگی کرد که از یکی از قدیمیترین خوانندگان مردمی ایران دعوت کرد و نهادهای نظارتی هم کار درستی کردند که مانع از این کار زیبا نشدند.
اما سخن اینجاست که چند نفر مانند جواد یساری در ایران و خارج هستند که مردم ایران عاشق صدا و موسیقی و ترانه هایشان هستند، ولی تنگ نطریها و دگم اندیشیها و رویکردهای متحجرانه باعث شده است هم مردم در حسرت باشند و هم آن هنرمندان؟
پیش از این بارها و بارها مقامات دولتهای مختلف در جمهوری اسلامی گفته اند که ایرانیان مقیم خارجی میتوانند بدون هیچ گونه نگرانی به کشورشان برگردند و تنها مجرمان و افرادی که در اقدامات تروریستی مشارک داشته اند، تحت تعقیب قرار میگیرند.
بدیهی است که هنر و از جمله خوانندگی، نه تنها جرم نیست که فخر است. با این حال، هیچگاه اقدام واقعی برای بازگشت هنرمندان ایرانی خارج نشین به ایران صورت نگرفته است. وقتی هم که خواننده معروفی به نام "حبیب محبیان" به ایران بازگشت، حتی اجازه یک کنسرت هم به او ندادند و بدین ترتیب پیامی به دیگران هم صنفان آن مرحوم دادند که اگر هم بیایید، باید خانه نشین شوید!
مشحص است که یک هنرمند با هنرش زنده است؛ هم از این راه امرار معاش میکند و هم روح و روحیه اش را جلا میدهد. اگر به هنرمند بگویند میتوانی به وطن ات برگردی، ولی حق عرضه هنرت را نداری، تفاوتی جز این ندارد که به او بگویند فقط برای مُردن میتوانی به زادگاهت برگردی!
چه اشکالی دارد خوانندگان آن ور آبی به ایران برگردند و در کشورشان کنسرت بگذارند و آلبوم دهند؟ چه اشکالی دارد مردم ایران به جای آن که برای هر کنسرت، میلیاردها تومان خرج بلیت هواپیما و هتل و ورودی کنسرت و … در ترکیه و امارات و ارمنستان کنند، این پولها را در کشور خودمان خرج کنند؟ و چه اشکالی دارد آنانی که پول رفتن به خارج ندارند، در داخل کشورشان از کنسرتهای هنرمندان مورد علاقه شان بهره ببرند؟ حتی با وضع فعلی ممنوعیت کنسرت عمومی زنان، چه اشکالی دارد خوانندگان خانم در ایران برای خانمهای ایرانی بخوانند؟
باور کنید نه آسمان به زمین میآید و نه خدشهای به اسلام و انقلاب و جمهوری اسلامی وارد میآید کما این که جواد یساری آمد و خواند و همه چیز سر جای خودش است.
نه تنها خطری ندارد که باعث همبستگی بیشتر نیز میشود و یکی از خط فاصلههای بین بخش مهمی از مردم و نظام از بین میرود. تعارف که نداریم، به جز اندکی از افراد، اکثر ایرانیها موسیقیهای متنوعی از جمله ترانههای خوانده شده توسط خوانندگان ایرانی خارج از کشور را گوش میکنند و لذت میبرند. اگر نظام موانع را از میان بردارد و مردم بتوانند مستقیماً آثار هنرمندان محبوب شان را بشنوند، حتماً به همگراییها کمک میشود.
گذشته از این، برگ برنده انحصاری شبکههای ماهوارهای فارسی زبان که بهره مندی از خوانندگان ایرانی خارج نشین است، از این شبکهها گرفته میشود.
نکته اینجاست که همین الان هم در داخل کشور و با مجوز رسمی، ترانههایی تولید میشود که از نظر ریتم و محتوا نظیر کارهای آن ور آبی است و لذا کسی نمیتواند بهانه بیاورد که آنها غیر شرعی میخوانند و اینها شرعی؛ مگر این که بخواهند باز هم پشت سر دین، پنهان شوند!
مخلص کلام آن که درهای باز را محدود به جواد یساری نکنید و اگر ایران را دوست دارید، بگذارید بقیه هنرمندان نیز بازگردند و بی هیچ واسطهای و در داخل همین نظام برای مردم خویش بخوانند.
زیبنده نیست که هنرمندان ایرانی و مردم ایران، در کشوری جز ایران همدیگر را ملاقات کنند. ایران سرای همه ایرانی هاست؛ معنای "همه" را میفهمید؟!