کمآبی کابوس پناهندگان اقلیمی
مرتضی اسمعیلنژاد ـ اقلیمشناس و عضو هیاتعلمی دانشگاه بیرجند
پدیده مهاجران اقلیمی یک پدیده نوظهور است که تا پیش از این عناوینی چون مهاجران زیستمحیطی رواج داشته است؛ چرا که افراد براساس مخاطراتی چون زلزله از دیار خود مهاجرت میکردند؛ اما در ۲۰ سال اخیر، پیامدهای تغییرات اقلیمی مانند خشکسالی، سیلابهای مخرب و...، باعث شده است که مردم جابهجا شوند. در واقع، امروزه نخستین پاسخ انسان در مقابل تغییرات اقلیمی و پیامدهای آن، جابهجایی است. در اثر فرار مردم از این مخاطرات، پدیدهای به نام پناهندگان اقلیمی به وجود میآید.پناهندگان اقلیمی به افرادی میگویند که تحتتاثیر تغییرات شرایط اقلیمی محل زندگی خود را تغییر میدهند. گفتنی است، در شرق کشورمان ۲ کانون اصلی وجود دارد که مهاجران اقلیمی از آنجا شکل میگیرند؛ یکی جنوب خراسانجنوبی و دیگری دشت سیستان است که این منطقه طی خشکسالیهای گذشته منابع آبش بهشدت دچار بحران شده و هم تحتتاثیر خشک شدن دریاچه هامون شرایط زیستی نامطلوبی را پیدا کرده است و مردم بهناچار مجبور شدهاند، منطقه خود را ترک کنند.بیرجند بهعنوان یکی از شهرهایی که مقصد مهم پناهندگان اقلیمی جنوب خراسانجنوبی محسوب میشود، در پژوهشی ثابت شده که در ۱۲ سال گذشته، ۸ درصد بافت جمعیت این شهر تغییر کرده است. در حقیقت، جمعیت زیادی از مناطق روستایی در شهرکها سکونت گزیدند.
طبق ساختار شغلی که مناطق شهری و روستایی دارند، مردم وابسته به کشاورزی هستند و کشاورزی هم به آب وابسته است. در نتیجه، خشکسالیهای پیاپی دلیل اصلی آنها برای کوچ بوده است. باتوجه به اینکه در پژوهش گفتهشده، روندهای بارشی بررسی شد، پژوهشگران دریافتند که روستاها در نتیجه کاهش بارندگی و سطح آبهای زیرزمینی تخلیه شدند. در واقع، این بار تغییر اقلیم در یک مقیاس خرد باعث شده است که افراد به ترک محل زندگی خود بپردازند.بهاعتقاد من، باتوجه به اینکه حیات مناطق خشک به منابع آب وابسته است و در بلندمدت تحتتاثیر الگوهای بارشی هستند، آسیب بیشتری میپذیرند. گفتنی است، مدلهای تغییر اقلیمی در نیمه جنوبی ایران نشاندهنده این امر است که این منطقه رنج بیشتری از تغییر اقلیم میبرد. اقلیمهای خشک و نیمهخشک باتوجه به وابستگی به کشاورزی که دارند، آسیبپذیرتر هستند. راهکار اصلی، سازگاری با این شرایط است. پناهنده شدن یا مهاجرت پاسخ مطمئنی نیست، چرا که پدیده مهاجرت اقلیمی خود منجر به بروز دیگر معضلات بهویژه در شهرها میشود. در واقع، مشکل از روستا به شهر میرود. باتوجه به حمایتهای دولت و منابع مالی، باید اقتصاد محلی شکوفا شود که این امر میتواند با تمرکز بر گردشگری باشد یا دامداری عملی شود. تا سال ۲۰۵۰ نزدیک به ۸۶ درصد جمعیت جهان شهرنشین خواهند شد. این جمعیت در کشورهای جهان سوم ۶۵ درصد خواهد بود. کاهش جمعیت روستایی، کاهش تولید داخلی را هم بههمراه دارد. در ایران استانهای جنوبی مانند فارس، سیستان و بلوچستان، خوزستان و... درگیری شدیدی با معضل تغییر اقلیم و مهاجران اقلیمی دارند، چرا که ظرفیت منابع آب این مناطق بهشدت درگیر شدهاند. در مقیاس جهانی کشورهای در حال توسعه توان سازگاری با این شرایط را نخواهند داشت. در واقع، کشورهایی که جمعیت روستایی بالایی دارند، با این پدیده بیشتر درگیر خواهند بود. در خاورمیانه کشورهایی چون ایران، افغانستان، پاکستان و دیگر کشورها از این شرایط تاثیر میپذیرند. یکی دیگر از راهحلها؛ آموزش موضوعات تغییر اقلیم به عموم مردم است، چرا که زندگی به این تغییرات وابسته است و مردم باید خود را با این شرایط سازگار کنند و هیچگاه نباید از دیدگاه سیاسی به آن نگریست.