خسته نباشید!
پیمان مولوی-کارشناس اقتصاد
دولت وعده کاهش نرخ تورم تا کانال ۹ درصد تا سال ۱۴۰۶ را داده است. در ابتدا لازم است تاکید کنم کاهش نرخ تورم به ۹ درصد شدنی نیست؛ با اینکه همین رقم ۹ درصد هم برای تورم در دنیا فاجعه است. در نتیجه باید یک «خسته نباشید» به تیم اقتصادی دولت گفت که قصد دارد با برنامهریزی طی ۵ سال نرخ تورم را از ۵۰ درصد به ۹.۵ برساند.
در واقع شهروندان باید حدود ۵ سال صبوری کنند تا به نقطهای برسند که باز هم مطلوب نیست. متاسفانه شرایط اقتصاد کشور ما با اقتصاد مرسوم دنیا متفاوت است.
اقتصاد امریکا در کمتر از یک سال نرخ تورم خود را از ۹ درصد به حدود ۵ درصد رسانده است. اقتصاد با شعار اداره نمیشود، بلکه با عملکرد واقعی سنجیده میشود. اقتصاد ایران سالهاست، آزمایشگاه نظریههای اقتصادی است.
موافقان و مخالفان نیز سالهاست که این جمله فریدمن را به چالش میکشند، در حالی که تورم و روابط بیرحم اقتصاد، بدون توجه به خاستگاه فکری ما، اقتصاد ایران را تحت تاثیر قرار میدهد، از رفاه ما میکاهد و هر روز شرایط زندگی را برای بخش بزرگی از جامعه ایران سخت و سختتر میکند.
اقتصاد ایران ۵ دهه است که تورم دورقمی را تجربه میکند و جز معدود سالهایی، همواره بحران تورم و افزایش قیمتها بلای جان مردم و دغدغه اصلی سیاستگذاران بوده است. البته تورم ایجادشده قابلپیشبینی بود. هر فردی که از نرخ تورم اعلامشده متعجب است یا اقتصاد را نمیشناسد یا باور این ارقام به نفع او نیست.
هنگامی که رشد اقتصادی ندارید و رشد نقدینگی بهطور متوسط در هر سال بالای ۳۵ درصد است، با شعار نمیتوانید اقتصاد را اداره کنید. متوسط رشد نقدینگی ۳۵ درصد با رشد اقتصادی ۲ درصد فاجعهبار خواهد بود. باتوجه به مواردی که شاهد آن هستیم این وعدهها واهی است و تورم اینگونه کنترل نمیشود.
اقتصاد ایران ظرفیت رشد اقتصادی ندارد، در نتیجه نقدینگی خلق میشود. دلیل تورم، رشد نقدینگی در اقتصاد است. این رشد نقدینگی که از روی هوا که نمیآید.
در اقتصادی مثل اقتصاد ایران، با خلق نقدینگی روبهرو هستیم. خلق نقدینگی در اقتصاد ایران هر روز انجام میشود و عدد آن به حدود ۳۰ درصد رسیده است. بعد از سال ۹۷، متوسط رشد نقدینگی به نزدیک ۳ درصد در ماه رسید.
در برهههایی حتی رشد نقدینگی عددی نزدیک ۴۰ درصد را هم تجربه کرد که اعداد خیلی بزرگی در اقتصاد ایران میشود.
از سوی دیگر منابع محدود است و از آنها استفاده خوبی نمیشود. خروجی تمام این عوامل، فضایی است که اکنون آن را تجربه میکنیم. برای کاهش نرخ تورم باید یک سیاست انقباضی داشت و این سیاست انقباضی با نرخ بهره همراه است که منجر به رشد اقتصادی خواهد شد.
با پشت کردن به علم اقتصاد، هیچ اتفاق مثبتی نمیافتد. ما باید به سمت یک اقتصاد آزاد حرکت کنیم. گرانی ناشی از کاهش قدرت خرید و افزایش لجامگسیخته نقدینگی است.
در نتیجه کاهش قدرت خرید مردم با افزایش صادرات روبهرو میشویم؛ یعنی بهدلیل اینکه مردم قدرت خرید کمتری دارند، صادرات محصولات کشاورزی بیشتر خواهد شد. آیا این هنر است؟ برای مثال قدرت خرید خودرو مردم کاهش پیدا کرده و از سوی دیگر از واردات خودروهای خارجی جلوگیری شده است.
زمانی که مردم قدرت خرید یک ماشین لوکس خارجی ۳۰ هزار دلاری را ندارند، راهکار پیش روی آنها خرید پراید است؛ خودرویی که مصرف سوخت و آلایندگی بالایی دارد و استفاده از آن میتواند زندگی فرد را به خطر بیندازد. آن چیزی که ما را نجات میدهد بازگشت به سمت عقلانیت است. تحریم نهتنها نعمت نیست، بلکه با تحریم، هیچ کاری نمیتوانیم بکنیم.
هر کاری که بخواهید با این اقتصاد انجام دهید باید آن را به یک بازی برد-برد با کشورها تعریف و مسائل کلان بینالمللی را حل کنید. با این شرایط به سمت رشد اقتصادی نخواهیم رفت. با پشت کردن به علم اقتصاد هیچ اتفاق مثبتی نمیافتد. ما باید به سمت یک اقتصاد آزاد حرکت کنیم، اما در رده ۱۵۹ جهان در بحث آزادی اقتصادی قرار داریم.
یکی از مشکلات دقیقا همین رتبه ما است که ما را جزو بستهترین اقتصادهای جهان تعریف کرده است. این رتبه با لحاظ میزان مالکیت، رشد اقتصادی، کاهش نقدینگی، سرمایهگذاری و... تعیین میشود. اکنون ایران در شاخص آزادی اقتصادی بعد از لیبی و سودان و زیمبابوه و ونزوئلا قرار دارد.
کشورهایی که بالای رتبه ۱۰۰ قرار میگیرند، جز ذینفعانهترین اقتصادها هستند که پایداری و رشد اقتصادی پایینی دارند. باتوجه به شواهد موجود بیشک برای امسال نرخ تورم سالانه بین ۶۰ تا ۷۰ درصد پیشبینی میشود.