دوری نرخ ارز از قیمت واقعی
علیاصغر سمیعیزفرقندی-رئیس اسبق کانون صرافان
آغاز سال ۱۴۰۰ نرخ دلار ۲۵ هزار تومان و نرخ تورم نیز حدود ۴۰ درصد بود. در حالی که نرخ تورم در کشورهای حوزه دلار زیر ۴ درصد است.
طبیعتا قیمت ارز باید با تفاضل نرخ تورم در کشور ما و کشورهای حوزه دلار خود را تنظیم کند.
به عبارت دیگر، اگر فرض کنیم نرخ تورم در کشور ۴۰ درصد و در کشورهای حوزه دلار تورم حدود ۴ درصد بوده، به این معناست که باید ۳۶ درصد به نرخ دلار در کشور ما افزوده میشد.
در واقع نرخ ارز در ابتدای سال ۱۴۰۱ باید با حدود ۳۵ هزار تومان شروع میشد اما در اردیبهشت امسال شاهد این بودیم که قیمت ارز حتی تا ۲۳ هزار تومان هم پایین آمد و بعد رو به بالا نوسان پیدا کرد و حال حدود ۲۶ هزار تومان است.
در حال حاضر نیز به بهانه مذاکرات وین تلاش میکنند فنر قیمت را پایین نگه دارند و اجازه دهند نرخ تورم کار خودش را بکند و فنر را جمع کند.
اما این مسئله باعث میشود زمانی فنر در برود و قیمتها پرش کند. این وظیفه بانک مرکزی است که این محاسبات را بکند و اجازه ندهد این تلاطمها در بازار ایجاد شود.
درآمدهای افراد در ایران به تومان است و همه دوست داریم تومان تقویت شود اما تقویت تومان باید به صورت واقعی باشد. غیرواقعی واقعی بودن آن نیز این است که در شرایطی که همه قیمتها در اثر تورم افزایش پیدا میکند، اگر بخواهیم فقط قیمت دلار را به ضرب تزریق بیش از تقاضا پایین نگه داریم، باعث میشود تولیدکنندههای داخلی آسیب ببینند.
فرض کنید تولیدکننده داخلی همه هزینههای خود را با نرخ تورم بالاتر پرداخت میکند اما یک نفر با دلار ارزان آن کالا را از خارج وارد کند.
آن تولیدکننده چطور میتواند با واردکنندهای که با ارز ارزان واردات انجام میدهد، رقابت کند؟ اگر تومان به صورت واقعی تقویت و کالاها نیز ارزانتر شود، به نفع جامعه خواهد بود.
اما وقتی نرخ تورم بالاست و تومان در حال تضعیف است، نمیتوان تنها قیمت دلار را به ضرب تزریق بیش از تقاضا سرکوب کرد. این کار باعث گسترش واردات و سرکوب تولید داخل میشود.
زمانی که تولید صرف نکند، بیکاری گسترش پیدا میکند و با کاهش درآمدها از چرخه مصرف حذف میشوند.
کاهش میزان مصرف به معنای این است که تولید داخل کمتر مصرف شود و تولیدکنندگان بیشتری ورشکست میشوند.
زمانی که تولیدکنندگان از چرخه تولید کنار بروند روند بیکاری شدت میگیرد؛ بنابراین نباید با دستوری کردن نرخ ارز روند طبیعی اقتصاد را مختل کرد. نرخ ارز باید همگام با تورم باشد.
البته این مهم است که سیاستهای پولی به سمتی پیش برود که تورم موجود را مهار کند و البته اگر پول ملی به شکل واقعی تقویت شود، باعث کاهش قیمتها و افزایش قدرت خرید مردم خواهد شد اما زمانی که این مسائل حل نشده نباید وضعیت اقتصادی را با اتخاذ تصمیمات اشتباه آشفتهتر کرد.
درمجموع بر یک نکته تاکید دارم که سرکوب نرخ ارز نه در بلندمدت انجامپذیر بوده و نه به صلاح اقتصاد کشور است.
در این ۴ دهه هر زمان خواستند نرخ ارز را کنترل کنند، تنها برای مدت کوتاهی و بهطور مقطعی موفق بودهاند اما بعد با تلاطمات ویرانگر دوباره نرخها افزایش پیدا کرده است.
حتی اگر بتوانیم نرخ ارز را برای مدت طولانی پایین نگه داریم، باز هم این کار اشتباهی خواهد بود و پیامدهای منفی بهدنبال خواهد داشت.