در غیاب تسهیلات ارزان
مرتضی الله داد-اقتصاددان
هر شخص حقیقی یا واحد تولیدی برای برطرف کردن نیازهای ضروری به وام های خرد یا کلان نیاز دارد. در بسیاری از موارد پرداخت وام به متقاضیان واقعا گره گشاست، اما در اقتصاد متورم ایران که مردم روز به روز فقیر تر می شوند، بانک ها از وظیفه خود در پرداخت تسهیلات فاصله گرفته اند. دریافت تسهیلات در همه جای دنیا جزو سهل الوصول ترین راهکار برای رفع نیازی ضروری توسط هر فرد است، اما این موضوع در ایران به گذر از هفت خوان رستم تبدیل شده است. هر واحد تولیدی برای آغاز به کار یا در مقطعی از کار نیاز به دریافت وام دارد که این وام در قالب تسهیلات باید از طریق سیستم بانکی در اختیار واحد تولیدی قرار گیرد، اما شرایط دریافت تسهیلات از سیستم بانکی ما دارای اما واگر های خاص خود است. افزایش سرمایه گذاری، عامل حیاتی در افزایش تولید ناخالص داخلی است و افزایش پرداخت تسهیلات بانکی هنگامی مطلوب است که موجب افزایش توان و ظرفیت تولید شود.
وام و تسهیلات دو واژه ای هستند که نه تنها در بین کارمندان بانک یا دست اندرکاران امور مالی بسیار استفاده می شوند، بلکه به کرات توسط عموم مردم نیز مورداستفاده قرار می گیرند. باوجود کاربرد بسیار این دو واژه، در موارد بسیاری، دو واژه وام و تسهیلات در معانی اشتباه و بعضا به جای یکدیگر استفاده می شوند. وام در واقع پول، ملک، کالا یا هر نوع دارایی ای است که از جانب یک فرد، یعنی وام دهنده، به فرد دیگر، یعنی وام گیرنده، پرداخت می شود. شرط اصلی در این پرداخت این است که اصل دارایی پرداخت شده به همراه مقداری بهره، پس از گذشت زمان موردتوافق طرفین به وام دهنده بازگردانده شود. اما واژه تسهیلات مفهومی گسترده تر از واژه وام دارد؛ به عبارت دیگر می توان گفت هر نوع وامی نوعی تسهیلات است اما هر تسهیلاتی وام نیست. در حقیقت بانک ها با گردآوری نقدینگی های بی هدف از جامعه، آنها را به صورت هدفمند به مصرف می رسانند که به چنین فرآیندی در اصطلاح اعطای تسهیلات گفته می شود. اینکه به چه میزان اعطای وام به شکوفایی تولید منجر می شود سوالی است که باید دنبال پاسخ آن بود. یکی از مسائلی که
درباره سیاست وام مدارانه برای رفع مشکلات تولید عنوان می شود این است که تک بعدی به ماجرای واحدهای تولیدی مشکل دار نگریسته شده است؛ یعنی مشکلات تولید را فقط در نقدینگی دیده و با وام قصد داشته اند آن را رفع کنند که این امر میسر نمی شود، زیرا واحدهای تولیدی ده ها مشکل دیگر نیز دارند که از همه آنها مهم تر افزایش هزینه تولید و فقدان بازار مناسب فروش محصولات تولیدی است. از سوی دیگر در پرداخت تسهیلات، تفاوت چندانی در زمینه نرخ بهره میان واحدهای تولیدی و غیرتولیدی وجود ندارد. به طور مثال عمده در پرداخت تسهیلات بانکی است تفاوتی میان تولیدکننده و دلال وجود ندارد و اعطای وام توسط بانک به هر دو گروه با سود ۱۸ درصد و حتی بیشتر انجام می شود، این در حالی است که رشد و شکوفایی اقتصاد در بخش تولید نیاز به توجه بیشتر دارد و سرمایه گذاران انتظار تعامل و انعطاف بیشتری از بانک دارند. بانک ها در سود تسهیلات هر اندازه که بتوانند نرخ ها را برای تولیدکننده پایین بیاورند به سود تولید
است. از دیگر مشکلات تولیدکنندگان تامین وثیقه برای اخذ تسهیلات از بانک است که این برای تولیدکنندگان به نوعی به یک چالش تبدیل شده و این چالش به گونه ای پیش رونده است که بنگاه های تولیدی را تا مرز ورشکستگی یا انصراف از تاسیس واحد پیش می برد. این موضوع در بحث کلان نگر به شدت به ضرر اقتصاد کشور است و مسئولان باید برای پرداخت وام یا همان تسهیلات ارزانقیمت به تولید کنندگان چاره اندیشی کنند.