نقش هوشمصنوعی در تحولات آینده جهان
رضا پدیدار ـ رئیس هیاتمدیره انجمن شرکتهای مشاوره سرمایهگذاری و نظارت بر طرحها
تغییرات در اقتصاد جهانی در کنار مدیریت منابع انسانی بسیاری از چالشهای موجود را برجسته میکند. تغییرات عمده اجتماعی بهصورت فزایندهای کشورها را درگیر عوامل مستقلی کرده است که آزادانه کالا، سرمایه و مردم را جابهجا میکنند. با این حال، در این جوامع حد و مرزهای فرهنگی باقی میمانند. بهمنظور موفق ماندن در دوره جدید جهانی شدن، موسسات باید هدف خود را فراملی قرار دهند، همچنین باید استراتژیهایی را که تمایل به موفق شدن رقابت در عرصه جهانی دارند، در درون خود جا بیندازند.
تکمیل استراتژیهای موفق جهانی، نیازمند توجه دقیق به مدیریت تضادهای فکری ایجادشده در بین منابع انسانی و حفظ نقاط قوت فرهنگ سازمانی است. بهمنظور بقا در قرن بیستویکم، سازمانها خود را با یک ذهنیت تطبیق و رهبری خود را بهسمت حضور در فضای رقابتی جهانی تغییر دهند. بنابراین موسسات و رهبران آنها باید چگونگی مدیریت بر چنین تغییراتی را بیاموزند، در غیر اینصورت چارهای جز از دست دادن این شرایط رقابتی ندارند.
از اینرو رهبران موسسات جهانی باید توان سوق دادن تهدیدات و محدودیتها به فرصتها را داشته باشند تا بتوانند کارکنانشان را برای برتر بودن نهفقط برای بقا، بلکه برای سرعت بخشیدن به ابداعات در رقابتها برانگیزانند. توانایی روبهرو شدن با مسائل فرهنگی و اقتصادی، نیاز حیاتی مدیران جهانی، برای موفقیت در زمان حال و فردا است. ابعاد آشنای زندگی سازمانی نظیر ساختار سازمانی سبک رهبری، الگوهای انگیزشی، مدلهای سرمایهگذاری و تفکرات بسیار مهم در مدیریت سرمایهگذاری و نظارت بر طرحها هستند و به این ترتیب ضروری است به مرزهای ملی بهعنوان محدودیتهایی توجه شود. بمنظور فراهم کردن امکانات لازم برای تطابق با چنین فرهنگ مختلطی، چیزی که بیش از بکارگیری مدیران از مناطق جغرافیایی مختلف ضروری است، انتقال تحولات فرهنگ اقتصادی توسط برنامههای دقیق و آموزشهای آگاهانه اصول و مبانی نوین فرهنگ اقتصادی است. برای ایجاد فرصتهایی برای مشارکت در عرصههای بینالمللی، رهبران اقتصادی جهانی نهتنها باید عادات، آداب و قوانین کشور مقصد خود را بیاموزند، بلکه حتی فرهنگ ملی اقتصادی و طرز فکر مردم آنجا را نیز باید بشناسند. در این رابطه هوشمصنوعی در فرآیند تحولات آینده جهانی و نقش مذاکرات بهعنوان فرآیندی در تحقق مذاکره و دستیابی به توافقی بر سر سود دوجانبه برخورد منافع پدید میآید. در مذاکرات بینالمللی جنبههایی که در فرآیند مذاکره از منظر اقتصادی به دیگر بنیادهای اجتماعی مرتبط میشود، تفاوت میکنند. در این حالت، شرایط فرهنگی، سبکهای مذاکره، نگرشهای موجود در حل مشکلات احتمالی، فرضیات پیچیده، بیان حقایق، روشها، آداب و رسوم نهتنها راهحلهای کوتاهمدت بلکه بهمنظور ایجاد استراتژی بلندمدت در مذاکرات بینالمللی، ظرایف فرهنگی جوامع را در فرآیند مذاکره باید دانست و مذاکرهکننده باید شرایط تحولات آینده را در مقابل خود درک کند. هوشمصنوعی مهارتی است که میتواند در این مسیر پرورش یابد. ۵ نکته برای تجزیه و تحلیل مذاکرات با تمرکز بر مدیریت سرمایهگذاری، میتواند اثربخش باشد:
۱- سبک تصمیمگیری: الگوهایی وجود دارند که مدیران و مقامات رسمی از طریق آنها سیستم ارتباطی مذاکره خود را منسجم میکنند و از این طریق به تصمیمات رسمی دست مییابند. یک مذاکرهکننده میتواند با یافتن راههایی برای تجزیه و تحلیل فرهنگ اقتصادی شرکتهای داخلی یا خارجی که روی تصمیمات و توافقهایشان اثر میگذارند، آنها را برای ایجاد چارچوبی مناسب منسجم کنند.
۲- بازیگران و موقعیت: بعد فرهنگ اقتصادی ضریبی لاینفک از روش و نگرش مذاکرهکنندگان به فرآینده مذاکره است. این نکته عواقب گوناگونی را پدید میآورد. تفاوت آنچه مذاکرهکنندگان تصور میکنند با جایگاه اجتماعی مذاکره مشکلاتی را بهوجود میآورد. مذاکرهکنندگان باید آنچه را طرف خارجی تصور میکند، دریابند و سپس محیط بدون تنشی ایجاد کنند که در صورت برخورد مثبت و منطقی طرف مقابل، روند مذاکره به حل مسئله و ایجاد مشارکت میانجامد.
۳- خصوصیات ملی: در شرایط بینالمللی ممکن است بتوان با بهرهگیری از مبانی هوشمصنوعی و هویت و میراث ملی کشور و طرف گفتوگو، توجه مذاکرهکننده خارجی را جلب کرد. بهویژه که مذاکرهکنندگان خارجی از سبکهای مختلفی برای استدلال کردن استفاده میکنند، توجه کامل طرفهای خارجی را به سایر موارد جلب کرد.
۴- موانع قانونی اقتصادی: با بهرهگیری از هوشمصنوعی میتوان کلیه موانع را در مقایسه با رقبای متقابل شناسایی و سپس نسبت به رفع هر یک اقدام و مفاهیم و اختلافهای جزئی را از مسیر اجرایی طرح حذف یا جداسازی کرد.
۵- آموزش مدیران عمومی جهانی: تجهیز مدیران با ذهنیتی جهانی وظیفهای استراتژیک است که پیشروی کلیه مدیران تصمیمگیر در سازمانهای محلی و ملی و نیز بینالمللی قرار دارد. تاثیر و تاثر فرآیند اقتصادی و اجتماعی حاصل از نگاه هوشمصنوعی از بین سایر مهارتها، یک ویژگی مطلوب دیگر در مسیر حضور جهانی شدن است. هوشمصنوعی و تحولات آینده آن در نظام جهانی شدن دارای ۳ بعد کلی است:
الف - تجارت و سیستم جهانی شدن
ب - انقلاب فنـاوری ارتباطـات
ج - بازارهای مالی و سرمایه
در این حالت بیشتر مردم تغییرات در تجارت و روابط اقتصادی را بهعنوان محرک اصلی فرآیند جهانی شدن میپندارند. از این منظر، معاملات و اقدامات فرامرزی نسبت به دیگر جنبههای زندگی، جهانی شدهاند و آینده تجارت جهان، تولید و مصرف، پذیرش جهانی اقتصاد، بازار و تجارت آزاد و سرعت افزایش آزادی و جریان سرمایه، بهدلیل جهانی شدن سیاست و همچنین پیشرفت تکنولوژی بودهاند. در تمام حوزههای منتسب به جهانی شدن، جهانی شدن اقتصاد ملموسترین و فراگیرترین قلمرو را در ذهنیت همگان تشکیل میدهد. شواهد موثر این مهم، موید این واقعیت است که در هیچ حوزهای بهاندازه حوزه اقتصادی، پدیده جهانی شدن پیشرفت نکرده است. هر ناظر غیرمتخصص در هر نقطه از جهان با نگاهی سطحی در کالاها و خدمات ارائـــهشده در محیـط خود، میتواند عملکرد چنین نهاد اقتصادی متعلق به چند واحد سیاسی را ملاحظه کند. قدرت اقتصادی ایالاتمتحده حجم عظیم تولید شرکتهای چندملیتی در اقتصاد بینالملل این نگرانی را تشدید کرده است که سلطهای جدید، تواناییهایی بهمراتب بیشتر از گذشته در سطح جهانی در حال شکلگیری است، که هدفش بلعیدن کشورها و واحدهای کوچک اقتصادی است. جهانی شدن اقتصاد و بازارهای مالی، هم افراد و هم دولتها را تحتتاثیر قرار میدهد. اثر آن در پیوند مناطق از طریق هوشمصنوعی و نیز تحولات دور از تصور آن در آینده جهان با تمرکز روی مدیریت سرمایهگذاری در طرحها است.توجه داشته باشیم که جهانی شدن سیاست نیز، یکی از پیامدهای پیشرفت تکنولوژیک جهانی شدن اقتصاد و فروپاشی نظامهای کهنه اقتصادی است که در زمینه آن با تحول هوشمصنوعی از دهه ۸۰ آغاز و در دهه ۹۰ توسعه یافت. اکنون که در هزاره سوم بهسر میبریم، باید فرآیند جهانی شدن و نیز بازتاب جابهجایی جهانی را بهعنوان مرکز ثقل قدرت درک کنیم.