دوران سخت صنعت دارو
مریم مهاجری-فعال دانشبنیان
در حال حاضر صنعت دارو دوران سختی را سپری میکند، بیش از یک سال است که چالشهای صنعت دارو برای فعالانش غیرقابلتحمل شده است. بسیاری از شرکتهای دارویی در حال ورشکسته شدن هستند و شرکتهای کوچک در آستانه حذف شدن از این اکوسیستم قرار دارند، متاسفانه مولفه تولید در اکوسیستم صنعت دارو کمرنگ شده است و حمایتهای درخوری از تولیدکنندگان نمیشود، چه برسد آنکه تولید دانشبنیان باشد.متاسفانه تولید دانشبنیان بهشدت در بیتوجهی قرار دارد. هدف شرکتهای دانشبنیان این است که بتوانند آن دسته از داروهایی را که دارای فرمولاسیون پیچیده است، با فناوری و نوآوری تولید کنند اما موضوع اینجاست که صنعت دارو و متولیان آن در بدنه دولت، توجه جدی به نوآوری ندارند، در واقع خود تولید زمین خورده است و نوآوری در آن با معضلات جدی گریبانگیر است.در بحث تولید آن دسته از داروهایی که امروز با کمبودشان مواجه شدهایم، باید گفت که ناتوانی فنی و دانشی در شرکتهای دارویی و دانشبنیان ایران وجود ندارد. در حقیقت، توان فنی تولید دارو در کشور وجود دارد، اما معضلات اقتصادی راهی برای تولید باز نگذاشته است. بهعبارتروشنتر، هیچ دارویی در جهان وجود ندارد که داروسازان ایرانی نتوانند آن را بسازند و از تجهیزات فنی و علمی کافی برخوردارند؛ چالش اصلی شرایط دشوار اقتصادی است که قانونگذار و مجریان قانون تلاشی برای حل آن نمیکنند.
بهطورقطع میتوانیم از توان دانشبنیانها در بحث کمبود دارو بهره بگیریم و این معضل را حل کنیم. دانشی که شرکتهای دانشبنیان در بحث تولید دارو دارند، کافی است، همچنین توان تجهیز بالایی هم داریم. معضل اصلی ناتوانی اقتصادی است که این ناتوانی در قوانین و اجرای آن و در رگولاتوری هم احساس میشود.سازمان غذا و دارو باید در صدور پروانههای تولید و همچنین در روند قیمتگذاری نقش تسهیلکننده داشته باشد. این در حالی است که سنگاندازیهای نهادهای دولتی در شرایط فعلی بیشتر از هر زمان دیگری است. این سنگاندازیها خود را در صدور پروانههای تولید نشان میدهد که بسیار دستوپاگیرانه و آزاردهنده است. متاسفانه توان کافی وجود دارد، اما جای خالی حمایت احساس میشود.روند قیمتگذاری هم تبدیل به یکی از معضلات اصلی شرکتهای دارویی است که سازمان غذا دارو و وزارت بهداشت نباید وارد حوزه قیمتگذاری شوند، اما شدهاند و قیمتهای دستوری، ضرر جدی به شرکتهای دارویی زدهاند.فشار اقتصادی گفتهشده، در بخشهای مختلف فرآیند تولید وجود دارد. از یکسو، هزینه تامین مواد اولیه بالاست که به دلایلی نظیر تحریم و فرآیند دشوار واردات برمیگردد، همچنین تحریمهای بانکی اجازه مراودات بینالمللی را نمیدهد و شرکتها بهسختی خرید میکنند و حتی باعث شده است صادرات هم با معضلاتی مواجه شود. همینطور افزایش نرخ دلار موجب شده است که مواد اولیه بیکیفیت از سوی شرکتها تامین شود و همین امر موجب افت محصولات نهایی باشد. بههمیندلیل است که داروهای ایرانی نمیتوانند رقابت قابلتوجهی با داروهای خارجی داشته باشند. در واقع این امر توان رقابت را از شرکتهای ایرانی ربوده است.
فشار دیگر اقتصادی در بحث تحقیق و توسعه و هزینههای خط تولید است که بهشدت هزینههای بالایی دارد که از توان شرکتها خارج است. از طرفی هم، چون بحث قیمتگذاری دستوری وجود دارد، این نیاز تامین نمیشود، در حالی که تقاضا در بازار بهقدر کافی وجود دارد.وقتی صحبت از تولید دارو میشود، از آنجایی که با سلامت مردم ارتباط مستقیمی دارد، باید طبق استانداردهای اروپا و امریکا تولید شده باشد. شاید در تولید دیگر کالاها که ارتباط مستقیمی با سلامت مردم ندارند، بتوان استانداردهای داخلی را مدنظر قرار داد، اما زمانی که یک شرکت دانشبنیان در عرصه دارو در داخل کشور فعالیت میکند، باید توان رقابت با شرکتهای خارجی را داشته باشد؛ این گزاره نهتنها کمالگرایی نیست، بلکه یک ضرورت جدی در عرصه تولید دارو است، بنابراین دانشبنیانهای فعال در زمینه دارو نهتنها موظف به حرکت در مسیر استانداردهای روز هستند، بلکه باید با چالشهایی از جمله عدمنقدینگی برای تهیه مواد اولیه و دیگر چالشهای ذکرشده دستوپنجه نرم کنند. بیشک، هدف نهایی از تاسیس یک شرکت دانشبنیان، تولید محصولات باکیفیتی است که توانایی رقابت با همتایان خارجی خود را داشته باشد، در واقع اگر شرکتی تولیداتی داشته باشد که نیاز داخل را برآورده کند و مانع از خروج ارز شود، رسالت خود را بهعنوان دانشبنیان بودن بهثمر رسانده است.